پاورپوینت کامل گفت‌وگو; از انتقاد خوشم می‌آید! ۳۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفت‌وگو; از انتقاد خوشم می‌آید! ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت‌وگو; از انتقاد خوشم می‌آید! ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت‌وگو; از انتقاد خوشم می‌آید! ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

>

گفت‌وگو با علیرضا مظفری بازیگر نوجوان

«علیرضا مظفری» نوجوان بازیگر و بااستعداد کشورمان، تا به حال در چندین سریال، فیلم سینمایی و تله‌فیلم حضور داشته است. علیرضا در سریال «نردبام آسمان» که در آن نقش کودکی‌های غیاث‌الدین جمشید کاشانی، اخترشناس و ریاضی‌دان ایرانی را بر عهده داشت، خوش درخشید و به چهره بدل شد.

علیرضا در جشنواره‌ی بیست‌وچهارم فیلم کودک و نوجوان، برای بازی در سینمایی «مامان بهروز منو زد» برنده‌ی پروانه‌ی زرین و دیپلم افتخار شد.

او اخیراً برای فیلم کوتاه «شاید وقتی دیگر» از جشنواره‌ی ایتالیایی کاپل بی‌یو و جشنواره‌ی آل تو وی شن کینو برنده‌ی جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد شده است.

شما را به خواندن گفت‌وگویی که با او ترتیب داده‌ایم، دعوت می‌کنم.

علیرضا! متولد چه سالی هستی و در کلاس چندم درس می‌خوانی؟

من سال ۱۳۷۷ در تهران متولد شدم. یزدی‌ام و کلاس دوم دبیرستان در رشته‌ی ریاضی‌ـ فیزیک مشغول درس‌خواندن هستم.

چه شد که بازیگر شدی؟ آیا برای این کار آموزش دیده بودی؟

سال ۱۳۸۵ در مسجد مکبر بودم. یکی از کسانی که به مسجد می‌آمد، به من گفت صدا و چهره‌ی تو برای بازیگری مناسب است. عکس و مشخصاتم را گرفت. یک ماه بعد، از دفتر سینمایی آقای نوری‌زاد با من تماس گرفتند و من برای فیلم سینمایی «پرچم‌های قلعه‌ی کاوه» به کارگردانی آقای محمد نوری‌زاد دعوتم کردند. این اولین کارم بود و بعد از آن به تدریج به کارگردان‌های دیگر معرفی شدم. من قبل از کار اولم آموزشی ندیده بودم؛ اما در طول سال‌هایی که مشغول به کار هستم، تمام تجربه‌هایی که کسب کرده‌ام، برایم در حکم آموزش بوده‌اند.

وقتی برای تست دادن برای سریال «نردبام آسمان» رفتی، از بین چند نفر انتخاب شدی؟

طبق گفته‌ی کارگردان سریال، از بین دویست نفر انتخاب شدم. آن زمان من ده سالم بود. متنی دادند که آن را روخوانی کردم. آقای لطیفی (کارگردان) از کار من خوشش آمد و بعد از چند روز قرارداد بستیم.

احساست هنگام بازی مقابل بازیگرانی که از تو بزرگ‌تر هستند، چگونه است؟

اوایل، بازی در مقابل بازیگران بزرگ‌تر از خودم، اضطراب زیادی برایم به همراه داشت؛ ترس از این‌که مبادا جلوی آن‌ها بد بازی کنم، کار را خراب کنم و آن‌ها ناراحت شوند؛ اما بعد‌ها فهمیدم که جای نگرانی وجود ندارد، آن‌ها بزرگ‌اند، اخلاق خوبی هم دارند و این چیزها ناراحت‌شان نمی‌کند. کم‌کم ترسم ریخت و حالا خیلی راحت در کنار آن‌‌ها بازی می‌کنم. شاید در مقابل بازیگران کار‌کشته‌ای بازی کنم و مقابل بازی درخشان آن‌ها خورده بشود و دیده نشود؛ اما این هم به ندرت اتفاق می‌افتد!

رابطه‌ات با کارگردان‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنی، چگونه است؟

رابطه‌ی خیلی خوبی داریم و تا به حال پیش نیامده که به خاطر کار از دست من ناراحت شوند.

از بین فیلم‌هایی که در آن حضور داشته‌ای، داستان کدام‌شان روی زندگی شخصی تو اثرگذار بوده است؟

«آدم‌آهنی» و «شوق پرواز». در فیلم «آدم آهنی» نقش پسر بازی‌گوشی را داشتم که بیش از حد پای بازی‌های کامپیوتری می‌نشیند و یک شخصیت خیالی آدم‌آهنی یا ربات وارد داستان شده، با او دوست می‌شود و همه‌جا با هم هستند. در آخر داستان، پسر می‌فهمد که این آدم‌آهنی فقط برای او مشکل‌ساز بوده و دوست واقعی‌اش نبوده است. وقتی فیلم‌نامه را خواندم، نه آن‌چنان، کمابیش تحت تأثیر قرار گرفتم و سعی کردم کم‌تر وقتم را پای بازی‌های کامپیوتری هدر دهم. در سریال«شوق پرواز» و سریال «جاودانگی» هم، رفتار و منش شهدایی که سریال زندگی آن‌ها را بازگو می‌کرد، بر شخصیت من اثرگذار بود و باعث افتخارم است که نقش کودکی شهیدان بزرگواری مثل شهید بابایی و شهید تندگویان را ایفا کرده‌ام. خدا کند که بتوانم باز هم در نقش شهدایی این‌چنینی ظاهر شوم!

چه احساسی داشتی وقتی اولین بار جلوی دوربین حاضر شدی؟

اولین پلانی را که بازی کردم، به یاد نمی‌آورم؛ اما یادم می‌آید روز اولی که برای کار رفتم، مادرم هم همراهم بود و همه‌چیز برایم ناآشنا بود؛ من هم، کوچک بودم و خیلی بازی‌گوش. برای این‌که خراب‌کاری به بار نیاورم، سعی می‌کردم از محیط دور بمانم.

قبل از حضور جلوی دوربین، معمولاً چه کارهایی برای آمادگی انجام می‌دهی؟

روی نقشم و حس‌های آن کار می‌کنم. وقتی هم که کار شروع می‌شود، سعی می‌کنم تمرکز کنم و به هیچ چیز غیر از کار فکر نکنم.

دوستان هم‌کلاسی تو، وقتی متوجه بازیگرشدنت شدند، چه عکس‌العملی نشان دادند؟

خیلی از آن‌ها خوش‌حال شدند و خوش‌رفتاری کردند؛ ولی بعضی بودند که رفتار خوبی با من نداشتند. دوستی داشتم که با هم رابطه‌ی خوبی داشتیم. آن زمان من کلاس پنجم بودم و معدلم ۸۰/۱۹ شده بود. مادر آن دوستم آمد مدرسه و اعتراض کرد که چه‌طور ممکن است من با این‌که پنج ماه از مدرسه غیبت داشته‌ام، معدل خوبی بگیرم و فکر می‌کرد معلم‌ها به خاطر این‌که بازیگرم یا در مقابل پول، به من نمره داده‌اند. خلاصه مشکلاتی پیش آمد و مدیر مجبور شد جلوی اولیای همان دانش‌آموز از من امتحان بگیرد و با این‌که آن روز آمادگی نداشتم، نمره‌ی خوبی گرفتم. همیشه سعی می‌کنم رفتار صمیمانه‌ای با دوستانم داشته باشم و مثل خودشان رفتار کنم، شوخی کنم و از آن‌ها کناره‌گیری نکنم تا فکر نکنند چون بازیگرم خودم را از آنان جدا می‌دانم و مغرور هست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.