پاورپوینت کامل سمنوی شب عید… ۲۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سمنوی شب عید… ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سمنوی شب عید… ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سمنوی شب عید… ۲۳ اسلاید در PowerPoint :
>
زدند حرف خود را
غلامرضا بکتاش
زدند حرف خود را
به کوچه و خیابان
دوباره باد و باران
تمیز و شسته رُفته
ببین گُل از گلِ زمین شکفته
ولی کسی به یک جوانه حتی
تولدت مبارکی نگفته
پاورپوینت کامل سمنوی شب عید… ۲۳ اسلاید در PowerPoint
نسیم نوروزی
نوروز ۹۳ در راه بود. مردم در جنبوجوش و خرید شب عید بودند؛ مثل هر سال! ما هم مثل بقیه در تکاپوی خرید بودیم. من و خواهرم برای تزیین سفرهی هفتسین و خرید وسایل موردنیاز از خانه خارج شدیم. یکییکی از مغازهها خرید میکردیم؛ میوه، سبزی و ماهیقرمز، هر کدامشان را که میخریدیم از روی فهرستی که قبلاً تهیه کرده بودیم، خطمیزدیم تا معلوم شود چه وسایلی مانده است.
دستهایمان پرشده بود از وسایلی که خریده بودیم؛ اما هنوز «سمنو» سین مهمّ هفتسین را تهیه نکرده بودیم. از بین جمعیت گذشتیم تا به سمنوفروشان کنار پیادهرو رسیدیم. کمی که نزدیکتر رفتیم، متوجه شدیم دو نفر سمنوفروش به فاصلهی یکی- دو متر از هم، در حال فروش سمنو هستند. یکیشان پسربچهای ریزنقش بود که کاسهی سمنوهایش مقداری گرانتر از آنیکی سمنوفروش سنبالاتر بود.
کاسهها، به ظاهر یکاندازه بودند؛ اما علتگران بودن سمنوهای پسرک را نفهمیدم. هرچه پسرک اصرار کرد، من قبول نکردم و به او گفتم: «نه پسرجان! از همکارت میخرم» و از آن آقا یک کاسه سمنو خریدم. خلاصه سمنو به یک دست و میوه، سبزی و ماهی به دست دیگر بود که یادمان افتاد، روبان رنگی برای تزیین ظروف هفتسین نخریدهایم.
در مسیر خانه یک خرازی بود که ازقضا همیشه هم شلوغ بود؛ عید و غیرعید برای او معنا نداشت. خلاصه، روبانهای رنگی هم خریدیم و با دست و شانههایی خسته به خانه رسیدیم. فردای آن روز که شب سال تحویل بود، سفره را چیدیم؛ همهچیز بود غیر از سمنو، به خواهرم گفتم سمنو را بیاور؛ اما وقتی او درِ یخچال را بازکرد، اثری از سمنو ندید. گفت: «آخ آخ، دیدی چی شد؟ فکرکنم سمنو را جاگذاشتیم توی خرازی!»
و بماند که چهقدر سر این مسئله و حواسپرتی او، مشاجرهکردم و او را مقصر دانستم. دیگر نه حال بیرون رفتن داشتیم، نه رویمان میشد برای یک قاشق سمنو درِ خانهی همسایهای را بزنیم. یخچال را زیرورو کردم و ته یک کاسهی کوچک، یکتکه سمنوی نیمهخشکیده که مادربزرگ عزیزمان «بیبی» یک هفته قبل از عید به ما داده بود، پیدا کردم و نیمهی خشک آن را در ظرف گذاشتم.
خواهرم با طعنه و شوخی گفت: «اگر سمنوی آن پسرکوچولو را خریده بودی، سمنوی ارزانتر را گم نمیکردی. پسرک آه کشید و نفرینت کرد. ببین کار خدااااااست!» و خدا را خیلی کشید! هر دو زدیم زیر خنده و من، تا مدتها حسرت آن کاسه سمنو را به دلم داشتم؛ نه به خاطر قیمتش، بلکه خیال داشتم تا مدتها بقیهی آن را مزهمزه کنم.
تخممرغهای رنگی شب عید
مجید ملامحمدی
۱
کودکیهایم، هر سال شب عید نوروز، به محلهیمان در اشتهارد میرفتم. خودم تنهایی یا با پسرعمهها راهی اشتهارد میشدم. آن سالها، سالهای پیش از انقلاب و اول انقلاب، اشتهارد بخش کوچکی از شهرستان کرج بود؛ اما حالا یک شهرستان سرحال و سربلند از استان البرز است.
همهساله، عیدهای شهرمان با رسوم خاصی همراه بود، که برای من جذاب و شیرین بود. یکی از آنها تخممرغهای رنگی سر سفرهی هفتسین بود. تقریباً همهی خانوادهها، برای شب عیدشان، تخممرغهای زیادی را نگه میداشتند تا رنگ کنند.
من هم تا میتوانستم اینجا و آنجا تخممرغ رنگی عیدی میگرفتم؛ بعد مادربزرگم برایم یک سطل حلبی روغن نباتی میآورد و تخممرغها را داخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 