پاورپوینت کامل گل‌کاری با گچ روی تخته‌ی سیاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گل‌کاری با گچ روی تخته‌ی سیاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گل‌کاری با گچ روی تخته‌ی سیاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گل‌کاری با گچ روی تخته‌ی سیاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

>

سلام می‌دهم. لبخند می‌زند و صندلی بزرگ چرمی را که به نظرم به شکل یک «چرخونک» می‌‌آید، جلو می‌کشد. سریع می‌گویم:

– دست‌تان درد نکند آقای عزیزی! صندلی معمولی بهتر است.

روی یکی از صندلی‌های جمع‌وجور توی اتاق می‌نشینم. آقای عزیزی هم می‌نشیند. بی‌مقدمه می‌پرسم:

– خب! معلمی چه حالی دارد؟

غافل‌گیر می‌شود. برای چند لحظه فکر می‌کند. بعد می‌خندد و می‌گوید:

– حالی که باغبان‌ها دارند، وقتی گل می‌کارند!

از جایی شنیده‌ام آقای عزیزی فوتبال هم بازی می‌کرده؛ برای همین می‌گویم:

– شنیده‌ام زمانی برای فوتبال باغبانی می‌کردید و گل می‌کاشتید!

بیش‌تر می‌خندد. آن‌وقت بدون مکث جواب می‌دهد:

– بله؛ امّا با گچ، روی تخته‌سیاه، جلوی شصت- هفتاد جفت چشم منتظر، گل کاشتن یک چیز دیگر است!

– چه‌طور؟

– این‌طور که من هم زمانی مثل خیلی از نوجوانان دیگر به فوتبال علاقه داشتم. از چهارم ابتدایی بود که شروع به تمرین و بازی کردم. امتیاز این فوتبال‌بازی برای من، تا حدی از بین بردن کم‌رویی و خجالتم بود.

– منظورتان این است که یک نوجوان خجالتی بودید؟

– بله. همین‌طور است که می‌گویید. به ‌هر حال فوتبال و حضور در جمع، باعث شد تا با اجتماع و مردم بیش‌تر آشنا شده و معاشرت کنم؛ حتی بعد از مدتی عضو باشگاه کانون شهید مطهری و چند باشگاه دیگر شدم. آن‌وقت هی گل کاشتم و گل کاشتیم و به مقام قهرمانی رسیدیم؛ آقا یک روز چشم باز کردم و دیدم به جای استادیوم فوتبال و گل‌کاری با توپ، در استادیوم مدرسه و روی تخته‌سیاه گل می‌کارم!

– استادیوم مدرسه؟

لبخند می‌زند و سرش را به علامت تأیید، تکان- تکان می‌دهد. می‌پرسم:

– آقای عزیزی! اگر نگویید سؤالم کلیشه‌ای است از شما بپرسم یک معلم خوب، به‌جز گل‌کاری با گچ، چگونه است و اصلاً چگونه باید باشد و چه کند؟

روی صندلی‌اش جابه‌جا می‌شود. آه کوتاهی که سعی دارد صدایش به گوش من نرسد، می‌کشد و جواب می‌دهد:

– بگذارید با این جمله‌ی معروف انشاهای قدیمی، شروع کنم و بگویم «البته واضح و مبرهن است» که معلم خوب، کسی است که به بچه‌هایش، یعنی به دانش‌آموزانش، درس زندگی بدهد؛ نه این‌که با توسل به کتاب‌های درسی و بخشی از معلومات، فقط ذهن آن‌ها را اشغال کند! حتّی اگر فقط معلومات و درس را هم به بچه‌ها منتقل می‌کند، این انتقال طوری باشد که موجب باز شدن گره‌های ذهنی و سؤال‌های آنان شود. همین‌طور بچه‌ها را به شور و شوقی وادارد تا آن‌ها برای یادگیری مهارت‌های زندگی، انگیزه و علاقه پیدا کنند؛ وگرنه غیر از این‌که تنها حرف‌زدن، کار آسانی است.

با سر، صحبت آقای محمد عزیزی را تأیید می‌کنم و می‌گویم:

– خُب، به اصل آن چیزی که می‌خواستم، رسیدیم؛ معلم و شاگرد! شروع کنیم؟

آقای عزیزی لبخندی زده و جواب می‌دهد:

– بنده حاضرم؛ بفرمایید…!

و بعد، خبردار و آماده به پشتی صندلی تکیه می‌دهد، و این‌طوری است که پرسش‌های من و پاسخ‌های ایشان در قالب گفت‌وگو، شروع می‌شود.

* * *

– هضم یا تحمل «شیطنت» یا به قول معروف، سربه‌هوا بودن بچه‌ها برای شما سخت است یا آسان؟

– ببینید! هر حرکتی که بچه‌ها انجام می‌دهند، به‌طور قطع علتی دارد؛ برای مثال، خمیازه‌ی‌شان به معلم می‌گوید کلاس، تکراری، خسته‌کننده و یک‌نواخت است. دیگر آن‌که شیطنت یا سربه‌هوایی بچه‌ها مغرضانه نیست؛ بلکه قسمت بیش‌تر آن مربوط به انرژی زیاد و همین‌طور حال و هوا و سن بچه‌ها می‌شود که اگر نباشد، باید در سلامت‌شان شک کرد. از طرفی، شیطنت اگر منجر به مزاحمت برای دیگر هم‌شاگردی‌ها نشود، اشکالی ندارد و بالأخره آن‌که مطمئن باشید یک معلم با حوصله و علاقه‌مند به درس، کلاس و شاگرد، برای هر مورد و مشکلی، راه‌حل مناسبی پیدا خواهد کرد.

– یکی از موارد مهم و به‌ظاهر اثرگذار در محیط‌های آموزشی ما، وجود چیزی به نام «نمره» است. به نظر شما، این مسئله چه‌قدر در روابط معلم و شاگرد و نیز، رفتار شاگرد، می‌تواند مؤثر باشد؟

– بگذارید اعتقاد شخصی خودم را خیلی صریح و رک درباره‌ی این موضوع، بیان کنم. به نظر من نمره یکی از موانع جدی رشد بچه‌ها در مدرسه است؛ چراکه نمره، فقط به‌منزله‌ی قلّه‌ای کوتاه و گذرا برای عبور مقطعی بچه‌هاست. چرا می‌گویم قله‌ی کوتاه و مقطعی؟ به این دلیل که وقتی در وجود و تفکر بچه‌ها وارد می‌شویم، می‌بینیم قدرت پرواز، حرکت و خلاقیت آن‌ها خیلی خیلی بیش‌تر از آن چیزی است که ما نام آن را نمره گذاشته‌ایم. من فکر می‌کنم نمره، بچه‌ها را محدود می‌کند و سقف بلند پرواز را از آن‌ها می‌گیرد و این اصلاً خوب نیست!

– به این ترتیب، تکلیف افتخار نمره‌های «۲۰» و یا «۹۹/۱۹» و «۷۵/۱۸» چه می‌شود؟

– بله! (می‌خندد). ببینید، نمره‌ی بیست و یک‌کم آن‌طرف‌تر، در ظاهر کاملاً ایده‌ئال و تعیین‌کننده است؛ امّا باید توجه داشت که این مسئله‌ی به ظاهر ایده‌ئال و تعیین‌کننده، فقط به منزله‌ی یک تابلوی «ایست» برای بچه‌هاست و نه بیش‌تر!

– چرا تابلوی «ایست»؟

– برای این‌که شاید بچه‌ای بخواهد به جای بیست، به سی یا چهل و خیلی بیش‌تر از این حرف‌ها برسد! وقتی ما سقف بیست را برای او مرز کنیم، خب، یعنی چه کرده‌ایم؟ یعنی یک تابلوی ایست، مقابلش قرار داده‌ایم و گفته‌ایم، آفرین، دیگر فیلسوف شدی! حالا دیگر کافی است! آن‌وقت تفکر و تلاش این شاگرد چگونه خواهد شد؟

– با این توضیح بگذارید این سؤال را از زاویه‌ی دیگری جویا شویم. این‌که اگر این تابلو ایست، نصب نشود، چه تابلوی بهتر و مهم‌تری را می‌توان برای بچه‌ها، یادآور شد؟

– تابلویی با محتوای امکانات خوب و مفید؛ امکاناتی که بتواند شرایطی را برای دانش‌آموزان فراهم بیاورد که آن دانش‌آموز، برای پیش‌رفت، آگاهی و کسب اطلاعات و معلومات، علاقه‌مند و تشویق شود. نقش معلم برای رسیدن شاگرد به این تابلوی امکانات خیلی مهم است.

– به این ترتیب، معلم بودن و معلم باقی‌ماندن، کار آسانی نیست!

– برای کسی که روحیه‌اش به روحیه‌ی بچه‌ها نزدیک است، معلمی هم آسان است، هم لذت‌بخش. کسی که می‌خواهد معلم شود یا هست، باید بداند معلمی «شوق» است، نه «شغل»!

– اگر این‌طور که می‌گویید، معلمی «شوق» باشد، پس دیگر جای ناله و گله و شکایتی برای برخی مشکلات یا مسائل مادی آن نباید مطرح باشد؟

– در جواب این سؤال، فقط می‌گویم، با معلمی نباید با نگاه مادی، روبه‌رو شد؛ چون به زبانی، معلمی، یعنی زندگی دادن، یعنی هدایت، یعنی مطلع کردن، یعنی آموختن. آیا برای این موارد می‌توانیم رقم خاص قائل شویم یا چانه‌زنی کنیم و در نقش یک طلب‌کار ظاهر شویم؟

– پس با این حساب، معلمی کار سختی است؛ چون هر کس نمی‌تواند این‌گونه که گفتید، باشد؟

– من جواب سؤال قبل را تکرار می‌کنم!

– آن‌طور که می‌دانیم، شما معلمی هستید که شعر هم می‌گویید. می‌خواهم بپرسم با این روحیه‌ی شاعرانه که دارید، بیش‌تر خود را «معلم شاعر» می‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.