پاورپوینت کامل فروزان هستم از سیارهی زمین ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فروزان هستم از سیارهی زمین ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فروزان هستم از سیارهی زمین ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فروزان هستم از سیارهی زمین ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
>
مجتبی روبهروی آیینه ایستاد. موهای کنار گوشش را کمی اینطرف و آنطرف کرد و کلاه کشباف شکلاتیاش را که مادرش بافته بود روی سرش کشید و تا پایین گوشهایش آورد. سرش را کمی چپ و راست کرد و دوباره در آیینه ورانداز کرد. خیالش راحت شد. انگار همه چیز مرتب است.
پاییز و زمستان که میشد احساس راحتی بیشتری میکرد، چون میتوانست از کلاه و شال استفاده کند و یقهی لباس یا پالتویش را بالا بیاورد تا سمعک پشت گوشش کمتر جلب توجه کند. کابوسش زمانی بیشتر میشد که مدرسهها باز میشدند و میبایستی با افراد جدیدی برخورد کند. تازه آنوقت تا همه میآمدند به وضع او عادت کنند سال تمام میشد و برای سال بعد روز از نو و روزی از نو.
از کوچکی مجبور بود از سمعک استفاده کند و همین باعث شده بود خودش را از خیلی از فعالیتهای خانه و مدرسه کنار بکشد؛ نه توی فعالیتهای گروهی شرکت میکرد، نه چیز دیگر. حسرت یک دست گلکوچیک با بچههای محله توی دلش مانده بود و حس یک آبتنی بدون دردسر توی تابستون در دلش چه غوغایی که به پا نمیکرد! تازه اگر مهمانی، جشن یا چیزی شبیه آن توی فامیل پیش میآمد که با زور و اجبار مامان و بابا حاضر به رفتن میشد و این قصه، همیشگی و تکراری بود.
آن روز مشغول صحبت با همکلاسیاش، مهران بود. بقیه دربارهی بازی دیروز دو تا از تیمهای فوتبال داشتند با هم کل میانداختند. کلاهش را درآورد و بر طبق عادت دستش ناخودآگاه سمت گوشش رفت. سمعک را زیر انگشتانش حس کرد تا مطمئن شود که سر جایش است، به موهایش کمی وررفت و با وجود گیرهایی که گاهی مدرسه میداد، ترجیح میداد موهایش را خیلی کوتاه نکند.
تب فوتبال داغتر شده بود. همان موقع سعید با آرنج به دستش زد. مجتبی گفت: «ای بابا! چه خبرته؟» که یکدفعه چشمش به تازهواردی که مقابل تخته ایستاده و مشغول تماشای بچهها بود، خیره ماند. انگار که همه یکی یکی حضور غریبه را احساس کرده باشند، ساکت شدند! آقای فروزان دبیر جدید ریاضی با آن عینک ظریفی که به چشم داشت همه را از نظر گذراند و بعد از معرفی خودش توضیح داد که چون معلم قبلی بازنشسته شده، از این پس او به جایش کلاس را اداره میکند. مجتبی با لبهی کتابش ورمیرفت و حواسش به حرفهای آقای فروزان بود که یکریز داشت از روش تدریس و برنامههایش در طول سال حرف میزد. حس همیشگی و اضطراب روبهرو شدن با یک فرد جدید دوباره به سراغش آمده بود.
از همان روز اول با ورود آقای فروزان حرف و حدیثهایی دربارهاش مثل ویروس پخش شد تا جایی که جلسهی بعدی آقای فروزان بعد از اینکه کتش را روی پشتی صندلی گذاشت همانطور که مشغول درآوردن وسایلش از داخل کیف بود، گفت: «راستی بچهها من فراموش کردم دربارهی موضوعی با شما صحبت کنم!» ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 