پاورپوینت کامل گزیده; باید پرده را کنار زد ۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزیده; باید پرده را کنار زد ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده; باید پرده را کنار زد ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده; باید پرده را کنار زد ۱۴ اسلاید در PowerPoint :
>
اول باید پرده را کنار زد. نشست. نگاه کرد. دوباره نگاه کرد. سماور گرم میشود. اگر زن دوباره کودک را شیر دهد، باران میبارد. اگر آسمان دوباره ابری شود، شاید کسی سراغ آنها را بگیرد. شاید شام را در همین اتاق بخورند. هنوز نمیدانند. شاید یک کبوتر از صدای ساز سراسیمه به پشت پنجره بیاید، پرده را نوک بزند، بماند، برود، هنوز کسی نمیداند. هنوز روشن نیست این پوستهای تخممرغ، سفیدی کاملی دارد یا نه، ولی پوستها شکسته است. آنها چرا ناتوان، نمیتوانند درها و پنجرههای این اتاق را باز کنند. یک سرمای عادی است. سرمایی نیست که لباس اضافه بخواهند، ولی سرماست. اگر باران روی پوست آنها ریخت قول میدهند با دستمال قطرههای باران را خشک کنند. چای را سرد نمیخورند. چای را گرم میخورند، تصمیم دارند یک شعر را حفظ کنند. هنوز هم نمیدانند شعر چیست؟ سعی میکنند پاسی از شب بگذرد. دو – سه قاشق چوبی برای خوردن غذا سفارش دادهاند، این روزها باید برسد، در راه است. اگر باید همه را نوشت، آنها مینویسند. روی دستهای آنها چیزی نمیروید. توقع هیچ معجزهای هم از این دستها نمیتوان داشت. آنها در روز بدون دلیل دو – سه بار این دستها را میشویند. این دستها را بدون دستکش نمیتوانند به کسی نشان دهند و یا به کسی هدیه کنند. صبحها نان را میشمارند. از گیاه و گندم دور ماندهاند. مدتی است میدانند پسرک آن طرف رود در نور میدود، دستهای خود را نگاه میکند. برای این دستها امید دارد. پسرک سن آنها را ندارد. باید همه را بنویسند. روی صندلیها را پاک میکنند، روی میز و روی بشقابها خاک نشسته است. منتظر پسرک هستند. از بیمارستان که آمدند خاک روی میز و بشقاب و لیوانها بود. از بیمارستان یک شماره روزنامه به خانه آوردند، عکس پسرک آن طرف رود در روزنامه است که دیروز با دستها در رودخانه گم شده. هرکس پسرک را بیابد، دستها سهم اوست.
در صبحگاه پلههای مریضخانه را شستهاند. تا ظهر خشک میشود. مادر پلههای مریضخانه را نگاه میکند. امروز مادر را چنان انتظار است که چشم بر پلهها دارد. امروز عکاسان، پسران و دختران را مادر انتظار است. مادر امروز را که جمعه است بر پرستاران فاش میکن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 