پاورپوینت کامل گزارش; به من توان بده! ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزارش; به من توان بده! ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارش; به من توان بده! ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارش; به من توان بده! ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
شدهام چوپان!
– متین، به بره آب دادی؟
– متین، بهش علف دادی؟
– متین، برو نایلون بکش بالای سرش باران خیسش نکند.
– متین، زبانبسته را ببر توی سایه، هلاک شد زیر آفتاب!
بابا برای مادربزرگ یک بره خرید و میخواستیم با خیال راحت به روستا برویم که یکدفعه تلفن زدند و گفتند کار مهمی پیش آمده، مرخصیاش لغو شده و باید به سر کارش برود.
حالا مجبورم از بره مواظبت کنم تا وقتی که به روستای مادربزرگ برویم و از شرش خلاص شوم.
از وقتی بابا این بره را آورد توی باغچه، یک روز خوش ندارم. یک هفته است که این بره مهمان خانهی ما شده و کم مانده از دست او بگذارم و از این خانه بروم.
حتی جرأت ندارم اعتراض کنم. وقتی به مامان گفتم: «چهقدر میخورد، خسته شدم.»
خندید و گفت: «اگر جای من بودی چه میگفتی؟ روزی سه بار غذا میپزم و دو بار میانوعده آماده میکنم، هی میوه میآورم و هی چایی، هزار و یک کار کوچک و بزرگ…!»
به بابا هم که گفتم: «پس کی میرویم؟ دیگر حوصلهی سر و صدایش را ندارم.»
اخمهایش را توی هم کرد: «کی بود که میگفت: این بره را بسپارید به من، آنقدر بهش میرسم که قدر فیل شود. میخواهم مادربزرگ به داشتن نوهای مثل من افتخار کند! حالا یک هفته نشده آه و نالهات درآمده پسر! تو پس فردا چطور میخواهی مسؤولیت یک خانواده را به عهده بگیری؟ حتماً از آنهایی میشوی که روز دوم زندگیشان را رها میکنند و…»
سرخ میشوم، برگهای کاهو را برای بره برمیدارم و فوری توی حیاط میروم.
***
میخواهم بروم از مغازهی سبزیفروشی، سبزیهای پلاسیدهاش را برای برهام بگیرم. گوشهی خیابان پسری را میبینم که کنار چند شتر ایستاده است.
متعجب خیرهی او میشوم. شترها را نوازش میکند، باهاشان حرف میزند. شترها به نظرم آنقدر بزرگ و خشن میآیند که میترسم بهشان کمی نزدیک شوم. شنیدهام پاهای شتر آنقدر قدرت دارد که اگر به کسی لگد بزند بیمعطلی میرود آن دنیا. شترها در برابر آن پسر مثل یک بچهگربهی ملوس آرام گرفته بودند!
از دور صدا میزنم:
«آهای ساربان… من چند سؤال دارم.»
***
* آقاحمید، شما از چه زمانی از شترها مراقبت میکنی؟
من از بچگی کنار شترها بزرگ شدهام.
* چطور به ساربانی علاقهمند شدی؟
خانهی ما در روستاست. از بچگی میدیدم که برادر بزرگم چطور از شترها نگهداری میکند. من هم به این کار علاقهمند شدم و خواستم از شترها نگهداری کنم.
* این شترها چند سالشان است؟
بعضیهایشان دوسالهاند، بعضیهایشان هم سهسالهاند.
* این همه شتر را چطوری به شهر ما آوردی؟
پیاده. خودم هم همراه شترها قدمزنان به شهرتان رسیدم.
* توی راه چطور آب و غذا بهشان میدهی؟
توی راه مدام از تیغها و علفهای توی راه میخورند و شکمشان را سیر میکنند؛ حتی اگر تا یک هفته هم آب نخورند طوریشان نمیشود. مخصوصاً وقتی که تیغ میخورند اصلاً دیگر تشنهیشان نمیشود. آب داخل تیغهای بیابان آنها را سیراب میکند. دهانشان را ببین، با اینکه چهار ساعت پیش غذایشان را خوردهاند، اما هنوز دارند لقمهیشان را می
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 