پاورپوینت کامل تقویم; کتاب آبان ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تقویم; کتاب آبان ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقویم; کتاب آبان ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تقویم; کتاب آبان ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
>
آبان، دومین ماه پاییز برگریز، امسال روز چهارشنبه، ۱۷ ذیالحجه ۱۴۳۴ و ۲۳ اکتبر ۲۰۱۳ شروع میشود. آخرین روز این ماه، پنجشنبه ۱۷ محرم ۱۴۳۵، ۲۱ نوامبر است. با هم مناسبتهای این ماه را مرور میکنیم. مهمترین مناسبتهای این ماه، عید غدیر، عاشورا و تاسوعای حسینی است. دلتان حسینی باد!
۲ آبان، عید سعید غدیر خم
آقای قادری با مرد جوانی وارد کلاس شد. مردی که خیلی جوانتر از آقای قادری بود. قبل از این که درس بدهد، گفت: «بچهها چند روزی مرخصی میروم. در این چند روز آقای علوی که از معلمهای خوب و جوان است، به جای من به شما درس میدهد. حرفهای ایشان، حرفهای من است.»
یاد قصهی غدیر افتادم. آقای قادری برای چند روز نبودنش جانشین انتخاب میکند؛ چطور میشود پیامبر جانشینی نداشته باشد؟
۸ آبان، شهادت محمدحسین فهمیده
۱۰ آبان، شهادت اولین شهید محراب آیتالله قاضیطباطبایی
۱۳ آبان، روز دانشآموز
بغضی دردناک گلوی دانشآموزان را میفشرد. هوا بس ناجوانمردانه بیرحم و سرد بود. این بغضها بیدلیل نبود. امام خمینی را از ایران تبعید کرده بودند. دانشجویان فریاد زدند؛ اما با گلولهی سربازان شاه روبهرو شدند. حالا نوبت دانشآموزان بود. بغض دانشآموزان در صبح روز ۱۳ آبان ۵۷ باعث شد که مدارس خود را تعطیل کنند و به سوی دانشگاه بروند. بغضشان مشت گرهکرده شد. بغضشان فریاد شد. فریادی که از سر خشم بود و آزادی را میطلبید.
۲۲ آبان، ۹ محرم، تاسوعا
وارد مغازه که شدم، با داداشم و مشتریاش دست دادم. مشتریاش که نبود، دوست داداشم بود. با داداشم احوالپرسی کردم و او هم حال مامان و بابا را پرسید. دوست داداشم با تعجب به من و برادر بزرگم نگاه کرد و پرسید: «تو به داداشت دست دادی و حالش را میپرسی؟»
گفت: «بله، چطور مگر؟»
آه سوزناکی کشید و گفت: «
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 