پاورپوینت کامل داستان; ماجراهای من ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل داستان; ماجراهای من ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان; ماجراهای من ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان; ماجراهای من ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
>
یک ساعتی می شد که بچه گربه ی ناز و بانمکی را که زیر باران خیس شده بود دور از چشم خواهر بزرگ ترم، پریسا و مادرم به اتاق آورده و در پی پیدا کردن جایی برای پنهان کردنش بودم که صدای احوالپرسی مؤدبانه و طولانیِ همیشگیِ سعید، دوستم را با مادرم شنیدم. سعید، پسری درسخوان و عینکی بود. او کمی خجالتی و بیش از اندازه تعارف می کرد؛ البته خیلی هم از گربه ها می ترسد. پس به سرعت بچه گربه را زیر تخت پنهان کردم و سعید را به اتاقم دعوت کردم. همراه سعید روی تخت مشغول درس خواندن شدیم.
لحظاتی بعد با تعجب دیدم بچه گربه سرش را از زیر تخت بیرون آورده و پاچه ی شلوار سعید را می کشید. منتظر عکس العمل سعید بودم که سعید با ترس گفت: «امین یه چیزی زیر تخته، یه چیزی پاچه ی شلوارم رو کشید.»
من که خنده ام را پنهان می کردم با جدّیت گفتم: «نترس، پاچه ی شلوار تو به درد هیچ جونوری نمی خوره، خیالاتی شدی!»
سعید هم به حرف من گوش داد و با شک و دودلی باز روی مسائل ریاضی متمرکز شد. مدتی گذشت و سعید به شدت با اداهای معلمی اش سعی می کرد مسأله ی ریاضی را به من حالی کند که صدای میومیوی ریز بچه گربه به گوش رسید. سعید با تعجب به من نگاهی انداخت و گوش هایش را تیزتر می کرد که من خندیدم و گفتم: «من بودم. گفتم زیادی خسته شدیم یه کم زنگ تفریح هم داشته باشیم.» بعد مدادم را کف اتاق انداختم و به بهانه ی برداشتن آن زیر تخت رفتم تا بچه گربه را آرام کنم. سعید هم که کنجکاو بود اطراف را نگاه می کرد. بچه گربه دستم را گاز گرفت و من هم بی توجه به سعید گفتم: «گاز نگیر!»
سعید پرسید: «اتفاقی افتاده؟» سرم را از زیر تخت بیرون کشیدم و صدای میومیو درآوردم. سعید با ترس گفت: «بابا، ترسوندیم! فکر کردم گربه اومده توی اتاق.»
خیالم که از بابت سعید راحت شده بود، از زیر تخت بیرون آمدم و با کمال حیرت سعید را مثل عصا قورت داده ها و با چشمانی از حدقه بیرون آمده دیدم که به یک نقطه خیره شده. وقتی بلند شدم بچه گربه ی ملوس را دیدم که کنار سعید نشسته و در حال لیس زدن دست سعید است و با نگاهی مهربان به او میومیو می کند. از این صحنه هم خنده ام گرفته بود و هم وضعیت سعید مرا ترسانده بود. صدایش کردم، تکانش دادم؛ اما نه، مثل این که وضع بدتر از این ها بود.
بچه گربه را از سعید دور کردم که سعید بالأخره از شوک درآمد. من از اتاق خارج شدم تا برای سعید آب بیاورم. به آشپزخانه رفتم تا آب بیاورم که صدای جیغ پریسا بلند شد. به سرعت خودم را به پذیرایی رساندم و با صحنه ی ناب خنده داری مواجه شدم؛ چرا که دیدم مامان، پریسا و سعید روی مبل ایستاده اند و از ترس، زهره ی شان در حال آب شدن بود. با کمال تعجب دیدم بچه گربه ی ملوس لیوان شیر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 