پاورپوینت کامل آرزوهای رنگیِ چارلی ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آرزوهای رنگیِ چارلی ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آرزوهای رنگیِ چارلی ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آرزوهای رنگیِ چارلی ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

با آن کلاه و قد و قواره‌ی ریزه میزه و عصای نصفه‌اش، چه‌قدر بامزه بود! با آن سبیلِ کوچولوی سیاه و چشم‌های گِردَش، چه‌قدر دوست‌داشتنی! انگار نمک از سر و رویش می‌ریخت. وقتی راه می‌رفت، دلِ بیننده‌ها غنج می‌رفت. فقط کافی بود یک ادای کوچولو دربیاورد، یا یک چرخ تند بزند، یا فقط یک بار عصایش را روی سرش بچرخاند و بدود، آن وقت دل‌مان را می‌گرفتیم از خنده. حالا نخند کی بخند!

اما دلش پر از درد بود. سینه‌اش پر از غصه. تاقچه‌ی دلش را که نگاه می‌کردی، صدتا آرزوی رنگی، روی هم چیده شده بود. چه آرزوهای قشنگ و رنگارنگی؛ پولدار شدن فقیرها، به مدرسه رفتن بچه‌های یتیم، سرِکار رفتن آدم‌های بی‌کار، خوب شدن مریض‌ها و…

خودش غصه‌دار بود؛ اما کارهایش خنده‌آور. می‌خواست با کارهای بامزه‌اش آدم‌ها از تنهایی دربیایند. از غصه‌های جورواجور خالی شوند و دردهای‌شان را مثل چرک از خودشان پاک کنند. به کارهای خنده‌دار او «کُمِدی» می‌گفتند. کمِدی‌های او پر از معنا و مفهوم بود؛ پر از حرف، پیام‌ و خاطره، برای مردم.

او در ۱۶ آوریل سال ۱۸۸۹ میلادی، یعنی حدود ۱۲۳ سالِ پیش به دنیا آمد. اسمش چارلی چاپلین است. کسی که اولین کمِدیَن بزرگ تاریخ سینماست. کمدین به کسی می‌گویند که نقش‌های کُمِدی و خنده‌آور، بازی می‌کند.

چارلی می‌گوید: «نخستین بار پنج‌ساله بودم که پا به صحنه‌ی تئاتر گذاشتم. مادرم یک بازیگر تئاتر بود. یک روز صدای مادرم در هنگام بازی خراب شد. انگار که از گلویش صدایی شبیه صوت بیرون می‌آمد؛ صدایی که خسته و نامفهوم بود. آن روز مدیر صحنه او را دعوا کرد. بعد دست من را گرفت که ببرد به صحنه‌ی نمایش. من که تعجب کرده بودم پرسیدم: «چرا من؟»

او قبل از آن، چند بار دیده بود که من در میان دوستان، آواز خوانده بودم. آوازهایم به نظرش قشنگ بود. به همین خاطر به خیالش افتاد که من می‌توانم آن بازی نیمه‌تمام را ادامه دهم. من جلو تماشاچی رفتم و اولین کارم شروع شد؛ یعنی شروع کردم به خواندن. گروه موسیقی، اول گیج بود؛ اما خیلی زود با من هماهنگ شد. جمعیتی که توی سالن بودند ناگهان سکوت کردند. انگار دهان همه‌ی آن‌ها از تعجب باز مانده بود! درست در وسط آو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.