پاورپوینت کامل دلتنگیهای یک دههی شصتی ; پول عیدی ۲۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دلتنگیهای یک دههی شصتی ; پول عیدی ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلتنگیهای یک دههی شصتی ; پول عیدی ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دلتنگیهای یک دههی شصتی ; پول عیدی ۲۳ اسلاید در PowerPoint :
>
دلتنگیهای یک دههی شصتی
دههی شصت شمسی دههی پرتلاطمی بود. دههای که نسلی از آن سر برآورد که با الگوهای متفاوت با دورهی پیش و پس خود بود. انگار انقلاب، ناگهان هیاهو و سروصدای تکنولوژی غربی و شرقی را به سکوت محکوم کرد!
شعار نه شرقی و نه غربی برای اولینبار به خاطر جنگ هشتساله در تاریخ ایران از شعار درآمد و عملی شد. جنگ، فرصتی هشتساله را برای تحقق آرمانهای انقلاب فراهم آورد. این همه با معجزهی دیگری هم همراه شده بود و آن نهادینه شدن «اخلاق» بود.
بیهیچ اجباری، مفاهیمی مانند راستگفتاری و پاکدستی، ارزشهای نهادینه شد؛ آن هم در شرایطی که فشارهای اقتصادی زمان جنگ و تحریم و محدودیتها بر مردم فشار میآورد؛ امّا همین ارزشها نهتنها ضدارزش نمیشد، بلکه روزبهروز بر نفوذ معنوی آنها افزوده میشد.
دورهای بود که خدا در نگاه مردم، گفتار مردم و اندیشهی مردم جاری بود. حالا بعد از گذشت بیش از ربع قرن، زمان یادآوری آن خاطرات رسیده است.
پول عیدی
پُر نونوارم، سلام!
امروز صبح با ذوق و شوق لباسهای عیدت را تنت کردی تا با هم به عیددیدنی برویم. اینجا که امسال آمدهایم جایی است که من همراه باباجون و مامانجون- پدربزرگ و مادربزرگ- بیشتر سالها میآمدیم.
روستایی پرقدمت در جنوب خراسان به نام ارسک؛ البته چند سالی است که تبدیل به بخش شده است. اسمش را احتمالاً بین صحبتهای من و مامانیات زیاد شنیدهای.
وقتی که صبح از خانه پایمان را بیرون گذاشتیم باران میآمد و کوچهها گل و شُل بود و جابهجا آب از سر ناودانها توی کوچه- خیابان راه افتاده بود.
اولین سؤالت این بود که چرا اینجا آسفالت نیست؟ این بویی که توی کوچهها پیچیده، بوی چیست؟ پاسخ سؤال اولت را من ۲۵ سال است که نیافتهام! ظاهراً برای مسؤولین آسفالت کردن اینجا سختتر از تبدیل کردن یک روستا به بخش بوده است!
اما این بو را هر وقت از پدربزرگت میپرسیدم، میگفت: «بوی موی جولیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی!» و آهی هم آخرش میکشید و این بو را با لذت به درون ریههایش میکشید. برای من که قانعکننده بود. خلاصهاش میفهمیدم که «بوی جوی مولیان» است. حالا اینکه جولیان کی هست و با باباجون چه نسبتی داشتهاند و آیا از این رابطه، مامانجون هم خبر داشته است، پیشنهاد میکنم از مامانجون بپرسی و بعدش هم سریع عقب بنشینی به تماشای جرّ و بحث پیرمرد و پیرزن. فکر کنم هنوز هم باباجون از پاسخ دادن شانه خالی کند و مامانجون با زبلی دنبال حرف کشیدن در مورد خانم «جولیان» از باباجون باشد. دلیل مشکوک بودن مامانجون به این رابطهی ندیده میان باباجون و خانم جولیان هم تنها همان «آهی» است که باباجون بعد از خواندن این یک بیت شعر میکشد!
بین دههی شصت با الآن هیچ فرقی در این نیست که لباسهای عید به راحتی آب خوردن، گِلی میشوند و کفشهای نوی عیدانهای را که ماههای سرد زمستان به امید بهپا کردن آنها پشتسر گذاشته بودیم، گِلهای چسبناک میپوشاند.
زیر باران رفتن من در آن سالها نه برای بوییدن بوی موی جولیان بود و نه برای خیس شدن شاعرانه زیر باران؛ اصلاً دلیل معنوی اینطوری نداشت. اتفاقاً خیلی هم مادی بود. فقط برای گرفتن عیدی بود.
رقابتی بین من، پسرعموها، پسرعمهها و پسرخالهها بود؛ برای بالا بردن میزان عیدی. صبح همه با هم از درِ خانه به همراه والدینمان بیرون میرفتیم. در ابتدا به خانههایی سر میزدیم که بزرگ فامیل بودند. عیدی که میدادند هم بین همهی ما مشترک بود؛ یک دهتومانیِ صا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 