پاورپوینت کامل قصه‌ای برای روزهای سرد زمستانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قصه‌ای برای روزهای سرد زمستانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قصه‌ای برای روزهای سرد زمستانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قصه‌ای برای روزهای سرد زمستانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

>

آد و غول‌های یخی

نویسنده: نیل گیمن

مترجم: فرزاد فربد

تصویرساز: برت هلکوئیست

انتشارات پریان

همیشه داستانی که با «یکی بود، یکی نبود» یا «روزی روزگاری» آغاز شود، من را یاد قصه‌های مادربزرگم می‌اندازد. بله، بیش‌تر آدم‌ها، مادربزرگ یا کسانی را داشته‌اند که در کودکی برای‌شان قصه بگوید؛ قصه‌های مختلفی که شاید نام نویسنده‌ی‌شان را ندانند؛ اما آن‌قدر دهان به دهان و نسل به نسل منتقل شده که همه‌ی آن‌ها را از بر شده‌اند.

قصه‌ی «آد» هم با «روزی روزگاری» شروع می‌شود و من را می‌برد به زمستان‌هایی که کنار مادربزرگ لم می‌دادم و او برایم قصه می‌گفت؛ قصه‌های ساختگی، قصه‌های واقعی، قصه‌هایی از روزگار جوانی و کودکی‌اش…

قصه‌ی «آد» هم شروع می‌شود: «روزی روزگاری پسری بود به نام آد…» از همین جمله‌ی اول است که من غرق می‌شوم در دنیای آد؛ در دنیای کشف‌نشده‌ای که پیش رویم است و با خواندن هر جمله و ورق زدن هر صفحه، رازی از آن برایم آشکار می‌شود.

«روزی روزگاری پسری بود به نام آد؛ و این قضیه به هیچ وجه غیرعادی و نامعمول نبود. لااقل نه در آن زمان و مکان. آد به معنای نوک شمشیر بود، و نام خوش‌یمنی بود. با این وجود خودِ پسرک غیرعادی بود. لااقل بقیه‌ی روستایی‌ها چنین اعتقادی داشتند؛ اما تنها خصوصیتی که نداشت خوش‌شانسی بود. پدرش دو سال پیش، زمانی که آد تنها ده سال داشت، در جریان یک دزدی دریایی کشته شده بود…»

آد پسرک نوجوانی است که همراه با پدر و مادر خود، در کلبه‌ای، در روستایی کوهستانی زندگی می‌کند. روستایی که زمستان‌های طولانی دارد. پدر آد که چوب‌بر است در حادثه‌ای دریایی کشته می‌شود و آد، در اتفاقی یک پای خود را از دست می‌دهد. با کشته شدن پدر و معلول شدن آد، زندگی شکل دیگری به خود می‌گیرد. آد که از رفتارهای ناپدری‌اش، دل‌شکسته شده است، از خانه بیرون می‌آید و به کلبه‌ی جنگلی پدر می‌رود.

همیشه دریچه‌هایی هست که در تاریک‌ترین لحظه‌ها به روی آدم باز شوند. همیشه کسی هست که اتفاق‌ها را طور دیگری رقم بزند. در همین کلبه‌ی جنگلی است که آد با یکی از عجیب‌ترین اتفاق‌های دنیا روبه‌رو می‌شود: آشنایی با سه حیوان سخنگو؛ روباه، خرس و عقاب.

«دوستی» که همیشه یک اتفاق نو و تازه در دنیاست، برای آد هدیه‌ها و اتفاق‌های پیش‌بینی نشده‌ای را در نظر گرفته است. این دوستی با سه حیوان سخنگوست که آد را در راهی قرار می‌دهد که پیش از این کسی تجربه‌اش نکرده است. آد و سه حیوان سخنگو، پس از دوستی، قدم به دنیای شگفت‌انگیز و ماجراهای هیجان‌انگیز می‌گذارند.

«آد گفت: «حرف‌زدن آزاد است؛ اما مرد عاقل زمان مناسبی را برای حرف زدن انتخاب می‌کند.» این حرفی بود که همیشه پدرش می‌زد.

«فقط فکر کردم باید اشاره کنم. داریم وقت‌مان را تلف می‌کنیم. برای رسیدن به پل رنگین‌کمان هیچ راهی نداریم؛ و اگر بنا به معجزه‌ای از آن عبور کنیم، به قیافه‌های‌مان نگاه کن، حیوان هستیم؛ و تو هم که به زحمت راه می‌روی. نمی‌توانیم غول‌های یخی را شکست بدهیم. تمام این تلاش‌ها بی‌فایده است.»

روباه گفت: «راست می‌گوید.»

آد گفت: «اگر بی‌فایده است، چرا دارید با من می‌آیید؟»

«آد و غول‌های یخی» نوشته‌ی نیل گیمن و ترجمه‌ی فرزاد فربد بر اساس یکی از افسانه‌های اسکاتلندی نوشته شده و از سوی نشر پریان (وابسته به انتشارات کتاب پنجره) به چاپ رسیده است. این کتاب دارای هشت فصل با عنوان‌های «آد، روباه، عقاب و خرس»، «گفت‌وگوی شبانه»، «ساختن رنگین‌کمان»، «در چاه میمیر»، «دروازه‌های اسگارد»، «چهار دگرگونی و یک وعده غذا»، «پس از آن» است و با طراحی‌های بسیار زیبای «برت هلکوئیست»، تصویرسازی شده است.

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «زمستان به پایان نمی‌رسد. هیچ‌کس دلیلش را نمی‌داند. آد نوجوان، از خانه گریخته است. هر چند به زحمت با کمک چوب زیر بغلش می‌تواند راه برود. در جنگل به موجوداتی برخورد می‌کند که داستان غریبی برایش تعریف می‌کنند. حالا آد باید به سفری عجیب برود. سفری که هرگز در ذهنش نمی‌گنجید. سفری برای نجات شهر باستانی شمال و نجات آن از جنگل غول‌های یخی مهاجم.»

هر وقت باران بند بیای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.