پاورپوینت کامل بابا حتماً میآید! ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بابا حتماً میآید! ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بابا حتماً میآید! ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بابا حتماً میآید! ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
>
یواش یواش از پلهها رفتم بالا. در را باز کردم. همانجا پایین اتاق ماندم. مامان از توی آشپزخانه آمد بیرون. محمود وسط گلها نشسته بود.
مامان نگاهم کرد. پرسید: «چرا نمیای تو؟»
دستهایم قرمزِ قرمز بودند، بسته نمیشدند. پاهایم از سوز سرما، بیحس بودند.
محمود یکی از گلها را برداشته بود و توی دهانش میکرد. مامان گل را از دستش گرفت.
دوباره نگاهم کرد. پرسید: «معصومه چیزی شده؟»
دکمههای مانتوم را باز کردم. دید شلوارم را خیس کردهام. بغضم ترکید.
گفتم: «به خدا خیلی سرد بود. یخ زدم.»
برایم شلوار آورد. رفتم توی حمام. یک کتری آب جوش هم داد. ریختم توی تشت. با آب سرد قاطی کردم. حمام سردِ سرد بود. بخار آب جوش بالا میآمد و یکدفعه توی هوا گرم میشد.
کنار بخاری نشستم. مامان شلوارم را شسته، روی بخاری انداخته بود.
از توی کیفم کارنامهام را بیرون آوردم و به مامان نشان دادم. آن را گرفت و بوسید. گفت: «آفرین معصومهجان! آفرین دخترخانم گل خودم!»
مشقهایم را مینوشتم. مامان برای محمود لالایی میخواند:
لالا لالا گل قالی!
بابات رفته جایش خالی!
لالا لالا گل زیره!
بابات رفته زنی گیره!
لالا لالا گل نازی!
بابات رفته به سربازی!
لالا لالا گل پسته!
بابات بار سفر بسته…
محمود خوابیده بود؛ ولی مامان همینجور لالایی میخواند. خیلی وقت میشد که بابا رفته بود یک شهر دورِ دور. مامان میگفت رفته تا یک عالمه پول بیاورد.
به در نگاه کردم. حتماً بابا یک روز با یک چمدان خیلی بزرگ و پر از پول میآمد. بعد مامان برای من همهچیز میخرید. یک شلوار گرمکن مثل گرمکن سارای خالهآیدا میخرید تا پاهایم توی سرما یخ نزنند و شلوارم را خیس نکنم.
یاد خانم مدیرمان افتادم. به مامان گفتم که خانم گفته حتماً فردا بیاید مدرسه.
پرسید: «برای چی؟» خودم هم نمیدانستم. مشقهایم تمام شد. به مامان کمک کردم و چند تا از شاخههای گل مصنوعی را به هم وصل کردم. کاش این همه گل مال خودمان بود!
**
زنگ آخر خورد. کتابهایم را گذاشتم توی کیفم. از کلاس آمدم بیرون. برف میآمد.
مامان پشت درِ کلاس بود. با مامانِ سمیه احمدی حرف میزد. سمیه شاگرد چهارم کلاس شده بود. رفتم کنار مامان. دستم را گرفت. بچهها به مامان من و مامان سمیه نگاه میکردند. سمیه توی کلاس بود. رفتم و گفتم: «سمیه بیا مامانت بیرونه.»
از توی دفتر، مامان زیبا خانی آمد. دست زیبا را گرفته بود. یک پالتوی کرم پوشیده بود و چکمههای پاشنهبلند داشت. مثل همانهایی که زنهای خارجی توی فیلمها میپوشند. شاید توی قصر زندگی میکردند! زیبا به مامان من و سمیه نگاه کرد. به مامانش چیزی گفت. مامانش نگاه نکرد. رفتند. زیبا خانی شاگرد ششم کلاس بود. همینجور نگاهشان کردم تا رفتند. مامانش یک چتر بزرگ قرمز داشت. بیرون راهرو بازش کرد.
توی راه از مامان پرسیدم: «خانم مدیر چی گفت؟»
مامان به زمین نگاه میکرد. از جاهایی میرفتیم که برف توی کفشهایش نرود. من چکمه داشتم. پلاستیکی آبی بود. از چکمههای خانی خوشگلتر بودند. فقط توی آنها پرپشم نبود که مامان برایم پرپشم میکرد. مامان هنوز ساکت بود. دوباره پرسیدم:«خانم مدیر چی گفت؟»
چادرش را جلو دهانش گرفته بود.
– هیچی! گفت تو زرنگی و شاگرد اول کلاس شدی!
به دستهایم ها کردم. گرمتر شدند. به مامان گفتم: «همین؟ من که دیروز کارنامهام را نشون دادم. خودت دیدی اول شدم.»
مامان جواب نداد. شاید یادش رفته بود!
***
روی میز خانم پر از کادویی بود. خیلی خوشحال شدم. همهی بچهها میدانستند که مال بچههای شاگرد اول تا ششم هست. خانم خودش گفته بود.
همینجور به کادوها نگاه میکردم. کدام یکی مال من بود؟
یکیشان از همه بزرگتر بود. کادوی طلایی داشت. از هر طرف نگاهش میکردی برق میزد. کنارش کادوهای دیگر بود. یکیشان پر از گل بود؛ مثل همان گلهایی که مامان برای مغازهی اکبرآقا بازاری، درست میکرد.
کاش همهی کادوها مال من بود! چند تا کادوی دیگر هم بود. نمیدیدمشان. بلند شدم تا ببینمشان. زیبا خانی برگشت نگاهم کرد. میز جلویی من مینشست. خجالت کشیدم. نشستم. همه میگ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 