پاورپوینت کامل ۱ ۲ ۳ زنگ مدرسه ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ۱ ۲ ۳ زنگ مدرسه ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ۱ ۲ ۳ زنگ مدرسه ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ۱ ۲ ۳ زنگ مدرسه ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۱- روز/ داخلی/ کلاس درس

معلم در حال پاک کردن تخته است. حمید نگاهی به عقب انداخته و به سعید و مجید که در حال جمع کردن دفتر و کتاب‌های‌شان هستند، چشمکی می‌زند.

۲- روز/ خارجی/ حیاط مدرسه

بچه‌ها در حال رفتن به سمت خروجی مدرسه هستند. مجید و حمید پول‌های‌شان را روی هم می‌گذارند.

مجید:«اینم از سهم امروز من و حمید.»

سعید می‌ایستد و کیفش را زمین می‌گذارد. چند اسکناس و سکه از کیفش بیرون می‌آورد. گوشه‌ای نشسته، شروع به شمارش می‌کند.

سعید: «هنوز خیلی مونده.»

حمید دست‌هایش را در جیبش کرده، سرش را رو به در حیاط می‌چرخاند و آهی می‌کشد.

۳- روز/ خارجی/ پیاده‌رو(نزدیک سینما)

حمید جلوتر از دوستانش با گام‌هایی بلند حرکت می‌کند. سعید با اشاره به سردر سینما با خوش‌حالی رو به مجید می‌کند.

سعید: «آخیش، هنوز هست.»

حمید رو‌به‌روی درِ سینما می‌ایستد و به عکس‌ها و ساعت سانس‌ها نگاه می‌کند. بلیت‌فروش که خال گوشتی‌ای کنار بینی‌اش دارد، اخم‌آلود روبه‌روی حمید می‌ایستد و از زیر عینک ته‌استکانی‌اش او را ورانداز می‌کند.

بلیت‌فروش: «باز چی می‌خوای بچه؟(حمید بی‌توجه به سمت دیگری می‌چرخد.) مگه صد بار بهت نگفتم این‌جا وانسا؟ تو کله‌ت نمی‌ره؟ می‌خوای فیلم ببینی، پول بیار، بلیت بگیر، برو تو بشین ببین.»

مرد: «عمو اصلان در رو باز کن.»

بلیت‌فروش: «اگه هم نمی‌خوای برو رد کارت، سد معبر نکن.»

مجید: «بیا بریم، پولامونو که جمع کردیم می‌آییم.»

بلیت‌فروش که حرف مجید را شنیده نگاهش را از آن‌ها می‌گیرد و در را باز می‌کند. با باز شدن در، بچه‌ها و والدین‌شان خوش‌حال و خندان از سینما خارج می‌شوند. مجید دست حمید را گرفته و او را از میان جمعیت بیرون می‌کشد.

۴- روز/ خارجی/ ادامه

بچه‌ها به سوپری می‌رسند. پسرکی واکسی، حدوداً هشت ساله، با عینکی ته‌استکانی و خالی گوشتی کنار بینی‌اش، زیر درخت رو به روی سوپری نشسته و به افرادی که وارد مغازه می‌شوند و با دست پر بیرون می‌آیند، چشم دوخته است.

مجید: «یه دقیقه صبر کنید. من یه سطل ماست بخرم، بیام.»

مجید به سمت مغازه می‌رود. بچه‌ها به درخت تکیه می‌دهند.

حمید: «من می‌دونم تا بخواهیم پول جمع کنیم فیلمه تموم شده.»

پسرک واکسی با حسرت به مادر و دختری که از مغازه خارج می‌شوند، نگاه می‌کند. دخترک در حال لیس زدن بستنی‌اش است. سعید که حواسش به پسرک واکسی است، سقلمه‌ای به حمید می‌زند. حمید نیز دلسوزانه نگاهش می‌کند. مجید به آن‌ها نزدیک می‌شود.

مجید: «بیا سعید، ۵۰ تومن اضافه اومد، بذار رو اون پولا. مامانم گفته بود بقیه‌شو واسه خودم خوراکی بخرم.»

بچه‌ها می‌روند. چند لحظه بعد، بلیت‌فروش سر کوچه نمایان می‌شود.

۵- روز/ داخلی/ کلاس درس

زنگ تفریح است و غیر از حمید، مجید، سعید و دو دانش‌آموز دیگر، کسی درون کلاس نیست. حمید جلو تخته می‌ایستد، ادای کلاه‌قرمزی را درآورده و شعرش را می‌خواند. بچه‌ها می‌زنند زیر خنده. حمید با همان صدا رو به دوستانش می‌کند.

حمید: «آهای بچه‌ها، من خیلی گشنمه ها!»

مجید: «این که اتفاق تازه‌ای نیست.»

سعید کیفش را روی میز می‌گذارد و مانند شع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.