پاورپوینت کامل مکالمه ادبی ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکالمه ادبی ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکالمه ادبی ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکالمه ادبی ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
>
شغل نویسندههای معروف
همیشه وقتی اسم نویسندهای را میشنویم، فکر میکنیم آقا یا خانم نویسنده در اتاقش نشسته جلو میز تحریرش با ماشین تایپ قدیمیاش (یا رایانههای امروزی) به برگههای پیشنویس داستانش نگاه میکند و زندگی به همین آرامی که گفتیم در جریان است. در صورتی که خیلی از مواقع اصلاً از این خبرها نبوده است و نویسندهها برای به دست آوردن نان شبشان به هزار شغل دست زدهاند؛ اگر زندگینامههای این نویسندهها را بخوانید اشخاصی را میبینید که پزشک، سیاستمدار و استاد دانشگاه بودند و زندگی خوب و خوشی داشتند و هم با فقر و تنهایی دست و پنجه نرم میکردند.
حالا میخواهیم از شغل نویسندههای معروف بگوییم. داستاننویسهایی که در کنار نوشتن، به شغلهای دیگر نیز مشغول بودهاند؛ حالا به اجبار یا به اختیار خودشان!
ارتش و نویسندگی
اول از همه بگوییم روحیهی این داستاننویسهای آرام و دوستداشتنی اصلاً اینجوری که شما فکر میکنید نیست. شاید دلیل اولش این است که تمام عکسهایی که ما از این نویسندهها میبینیم مال دوران میانسالی یا پیریشان است. به همین خاطر دیگر شور و حال و جیغ و داد جوانیشان از یاد رفته است. جالب است بدانید که اکثر نویسندههای اروپایی و آمریکایی که در حدود جنگ جهانی اول و دوم بودند سریع خودشان را عازم جبههی جنگ کردند، بی برو برگرد. بیشترشان میخواستند خلبان شوند. بعضیها مثل «سنت اگزوپری» شانس خلبان شدن را داشتند، بعضیها هم که نه در نیروهای دیگر مشغول به کار شدند به دلیل دست و پا چلفتی بودن سریعاً مصدوم میشدند و از میدان خارجشان میکردند و مینشستند و داستانهای جنگشان را مینوشتند. از توی این داستانها شاهکارهای «ارنست همینگوی» بیرون آمد و چند تا از داستانهای نویسندههای فرانسوی سلین و کلود سیمون.
«احمد محمود» نویسندهی داستانهای کوتاه مانند «دریا هنوز آرام است» (۱۳۳۹)، «بیهودگی» (۱۳۴۰) و رمان «همسایهها» (۱۳۵۳) و «داستان یک شهر» (۱۳۶۰)، فارغالتحصیل دانشکدهی افسری بود. او برخلاف نویسندگان اروپایی که شوق پرواز داشتند، در زمان خودش به همراه تعدادی دانشجویان دانشکدهی افسری، بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازداشت شد و سپس آزاد شد؛ و در کنار نوشتن به کارهای مختلف چون کارگری، رانندگی و کارمندی روی آورد.
سیاستمدار یا نویسنده
همیشه وقتی بحث سیاستمدار بودن یا نویسنده پیش میآید، همه ناخودآگاه یاد «ماریو براگاس یوسا» نویسندهی آمریکای لاتین و برندهی نوبل ادبیات ۲۰۱۰ میافتند که یکی- دو بار نامزد ریاستجمهوری شد و دعواهای معروفش با بقیهی نویسندههای آمریکای لاتین برای مواضع سیاسیاش زبانزد است؛ اما باید بگویم قبل از آن فرانسویها دور را از آن خود کرده بودند. «ویکتور هوگوی» نویسندهی رمان معروف «بینوایان» سالها نماینده بود یا دورانی که اروپا را کامو و سارتر و سیمین دوبوار فتح کرده بودند. دیگر نویسندهی فرانسوی همعصرشان «آندره مالرو» رئیس فرهنگ و ارشاد فرانسه بود؛ اما میانهی ادبیات با سیاست هیچ وقت خوب نبوده است و شاید به همین خاطر افلاطون در آرمانشهر خود، شاعران را راه نداد. نویسندهها به دلیل گرفتن موضعهای مشخص سیاسی، موجب آزار سیاستمدارها میشدند. به همین خاطر شاید «سولژنسیتین» نویسندهی روس سالهای زیادی از عمرش را در زندان گذراند یا نویسندههایی همچون «میلان کوندرا» و «مائینی ویسنیک» مجبور شدند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند و به زبانهای دیگر بنویسند یا «هرتا مولر» که از رومانی به آلمان رفت و آنجا به شهرت رسید. نویسندگی و تبعید برای خودش داستان طولانی دارد.
در ایران نیز سیاستمدارانی بودند که شوق نوشتن هم داشتهاند. مانند «رسول پرویزی» نویسندهی دهههای ۱۳۲۰ و ۳۰ خورشیدی، نمایندهی بوشهر در مجلس شورای ملی بود. بعدها به علت تصدی مناصب حکومتی (سناتور) نوشتن را ادامه نداد و «محمد حجازی» سیاستمدار و روزنامهنگار معاصر ایرانی است که در سال ۱۳۵۲ در تهران درگذشت.
جاسوس و نویسنده
یک سری از نویسندهها هستند که برخلاف باور قلبی کتابخوانها، جاسوس بودند! «گراهام گرین» نویسندهی سرشناس انگلیسی یکی از همینها بود. نویسندهای که اکثر شاهکارهایش فضاهای پلیسی و جاسوسی داشت بخشی از تجربههای زندگی خودش را جوهر نوشتههایش قرار میداد. شاید یکی از دلایل اصلی که نوبل نگرفت همین بود. همین بود که آکادمی نوبل هی با خودش کلنجار میرفت که نوبل را به یک نویسنده بدهیم یا یک جاسوس نویسنده. جالب است بدانید که «سامرست موام» هم جزء همین گروه بود. «سامرست موام» با قد کوتاه و بیماری سل همیشه توی دستهی سؤالهای بنیادی زندگیام بوده که این نویسندهی نازنین با این داستانهای سا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 