پاورپوینت کامل دلم هوای خودم را کرده… ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دلم هوای خودم را کرده… ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلم هوای خودم را کرده… ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دلم هوای خودم را کرده… ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

>

زندگی این روزهای ما پر شده از دود و آدم‌های ماشینی… درست مثل یک برنامه‌ی کامپیوتری می‌ماند. حتی نفس کشیدن‌مان هم از روی برنامه است. دم، بازدم؛ دم، بازدم.

آقاخروسه بند و بساطش را خیلی وقته که جمع کرده. خانم‌مرغه را هم به بدبختی می‌شود توی بازار پیدا کرد. خرگوش زرنگ را هم که باید پشت میله‌های فلزی باغ‌وحش نگاه کنی.

صبح‌ها یک نفر باید دست خورشید را بگیرد و از خیابان ردش کند. تازه اگر لای دودکش‌ها گیر نکند، جای شکرش باقی است. ابرها هم که مرتب سرفه می‌کنند. درخت‌های‌مان هم درخت نیست. یا مصنوعی‌اند برای دکور خیابان و طبیعی هم که باشند آشغال‌ها دورش عموزنجیرباف بازی می‌کنند. زندگی این روزهای ما را باید پاره کرد و دور انداخت. یادش بخیر تا درخت توت میوه می‌داد یک نفر تکانش می‌داد و باران توت‌ها روی سرمان می‌ریخت؛ امّا این روزها هر روز صبح توت‌های رسیده را زیر پایت له می‌کنی و رد می‌شوی، تازه از بویش هم چندشت می‌شود.

دیگر صدای پرنده به گوش نمی‌رسد، اگر هم پرنده‌ای از سر دلخوشی بخواند یا از فرط دود، گلودرد می‌گیرد و یا صدایش توی صدای موسیقی کامپیوتر تو گم می‌شود.

یادش بخیر، تابستان‌ها عصرها که می‌شد قالیچه‌ی گلی می‌انداختیم و روی ایوان هندوانه قاچ می‌زدیم.

خواب‌مان هم درست و حسابی بود. خانوادگی توی حیاط پشه‌بند راه می‌انداختیم و کنار هم شب‌ها را صبح می‌کردیم. صبح‌ها هم با صدای خش‌خش جاروی رفتگر همه بیمار می‌شدیم و می‌رفتیم مدرسه.

الآن تخت‌های‌مان تشک‌های فنری دارد و رویش که می‌روی انگار داری شنا می‌کنی. دیگر از آن لحاف‌های قدیمی و سنگین خانه‌ی مادربزرگ خبری نیست. دیگر هیچ چیز آن صفای همیشگی را ندارد. نه خیابان‌ها درخت‌های سپیدار دارند که برگ‌هایش توی باد وول بخورند و بوی بوته‌های یاس کنار خانه مشامت را پر کند، و نه باد حال رقصیدن را.

به خودت هم که نگاه کنی می‌بینی دیگر حالی برایت نمانده. نه حال شمردن ستاره‌ها را و نه لی‌لی بازی توی کوچه‌ها. گاهی فکر می‌کنم زندگی یک قایم‌موشک است. خدا چشم گذاشت و انسان خودش را قایم کرد و خدا گشت و گشت؛ اما حیف…

انسان گم شده بود! ما هم خیلی وقت است که گم شدیم!

زندگی این روزهای ما نور حالی‌اش نمی‌شود! شب‌های‌مان را لامپ خیابان‌ها و نور ماشین‌ها روشن می‌کند و صبح‌ها به زور آفتاب را با پرده‌های کلفت پشت پنجره‌ها قایم می‌کنیم.

ستاره‌ها از زندگی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.