پاورپوینت کامل حوادث روزنامه ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حوادث روزنامه ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوادث روزنامه ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حوادث روزنامه ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
>
انگاری روی برگ های خزان زده اسم مرا نوشته اند، رفوزه، رفوزه، رفوزه. امسال، سال تحصیلی جدید، من وارد کلاس دوم دبیرستان شدم، سه سال پشت سرهم تجدیدی در کلاس اول دیگر زیاد بود، قدّم به قول مادرم مثل چنار بلند شده، واسه ی خودم مردی شده ام. دوست دارم بروم پیش پدرم و در بازار مشغول به کار شوم؛ ولی پدرم گفته تا دیپلم نگیرم مرا در کنار خود نمی پذیرد؛ مگر حالا خودش دیپلم دارد. مادرم چیزی نمی گوید. کاری هم از دستش برنمی آید. بیچاره من، با گوشی هم راهم، سی تا پیامک با متنی تکراری به سی نفر از دوستانم فرستادم. با مضمون این «عزیزم، سال تحصیلی جدید با قدم نورسیده اش مبارک» سپس یکی یکی برگ های خشک نارنجی رنگ را، یعنی اسم هایم را با پاهایم خرد کردم. یعنی که چه؟ اگر نخواهم، زور، همه اش زور می گویند. فکر می کنند هنوز خردسالم، عقده مثل بغض در گلویم گیر کرده. اگر بغض با گریه می شکند، عقده هایم را با چه بشکنم؟ اشک تان را هم راه اشک خودم درآوردم، افسرده شده ام دیگر. یک کتاب درباره ی افسردگی نوجوان در کتاب خانه خواندم. همه اش وصف حال من بود. ناراحت و نالان و آهسته به طرف کلاس و بعد به سمت آخرین نیمکت، مکان شاگرد تنبل ها رفتم. خسته شده ام از دست این نیمکت ها، تا که نشستم دبیر ریاضیِ قدبلندمان هم، در حالی که فقط سرش به طرف ما بود و بدنش به طرف پنجره، وارد کلاس شد. خواست دوباره جدی باشد، نتوانست. تا نگاهش به من افتاد، خندید. دستش را به میز تکیه داد و پنج دقیقه، دقیقاً پنج دقیقه خندید. گفت: «نظری، تو خسته نشدی؟ اگه نشدی ما شدیم، یک بار دیگر این طوری بخندم سکته می کنم.» به جز خجالت زدگی چهره ام تغییر خاصی نکرد. خوبی اش این است که همکلاسی هایم امسال تغییر نکردند؛ وگرنه خنده های آن ها را نیز باید تحمّل می کردم.
مادر ماکارونی پخته بود، باز این رشته های زرد مسخره. روی مبل لم دادم، نه، قبل از لم دادن به دستشویی رفته، پاهای بوگندو و دست و صورت عرق کرده را با صابون شستم و بعد لم دادم. عمه جان که با ما زندگی می کند روزنامه ی حوادث را ورق می زد. وای! از آن روزی که روزنامه ی حوادث پایش به خانه ی ما باز شد، دیگر روی خوش ندیدم، یک بار خبر این بود که پسر نوجوانی در راه مدرسه به طور مرموزی به قتل رسیده است. عمه جان تا یک ماه مرا در رفتن به مدرسه همراهی می کرد، یک بار به من گفت: «معتاد، سیگار می کشی؟» کار به بستن به تخت و آزمایشگاه کشید که موفق بیرون آمدم و معتاد نبودم و خیلی از حرف ها و کارهای دیگر که اگر بازگو کنم یک رمان ششصد صفحه ای می شود با عنوان بیچارگی یک پسر.
صبح تختم از آن حالت کمرشکن، زیر فشار وزن سنگین من، به حالت عادی بازگشت. دیشب تا دل تان بخواهد خواب دیدم، ولی الآن هرچه فکر می کنم یکی از آن خواب ها به ذهنم نمی آید، ولی یک فکر جالب به ذهنم آمد. چه خوب که امروز به مدرسه نروم، چیه مدرسه، بروم پیش دندان پزشک، ده تا از دندان هایم سیاه شده اند، حیف این همه خمیردندان که به خوردشان دادم، انگار نه انگار. بروم پیش چشم پزشک، چشم هایم ضعیف شده اند. دیروز به سعید سلام نکردم یک مشت خواباند زیر چشم هایم، ناراحت شده بود دیگر؛ یا بروم پیش دکتر مغز و اعصاب، سرم خیلی درد می کند، خیلی وقته، بیش از دو سال؛ کلاً مریض هستیم. اصلاً ول کن این جماعت پزشک ها را، بهتر است بروم در پارک قدم ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 