پاورپوینت کامل فریب ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فریب ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فریب ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فریب ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

>

نوشته ی: اِ. اف. دودد از هند

«رامو» دوست داشت بیش تر وقتش را میان جمعیتی بگذراند که در اطراف پله های معبد جمع می شدند و به مارهای کبرا چشم می دوختند. پیرمرد مارگیر بدنش را به نرمی پیچ و تاب می داد و با نی اش، نوایی غریب می نواخت و مارهای کبرا با نوای آن به زیبایی می رقصیدند. گاهی هم برق جواهرات پیرمرد، چشم های حرص رامو را به دنبال خود می کشید.

نقل می کردند پیرمرد مارگیر، یک بار زندگی دختر مرد ثروت مندی را نجات داده و روح او را –که به جسم یک «شاه کبرا» رفته بود- بازگردانده است. به پاس این خدمت مرد ثروت مند آن جواهرات را به او داده بود. با این وجود همیشه رامو فکر می کرد این یک قصه ی ساختگی و خرافی است.

آن روز هم رامو آن جا بود و به جواهرات پیرمرد مارگیر نگاه می کرد. مدتی بعد از مردی که کنارش ایستاده بود پرسید: «چرا پیرمرد جواهراتش را با خودش می آورد. مگر او از دزدها نمی ترسد؟» مرد گفت: «ساتوی پیر با مارهایی که هم راه خود دارد از هیچ کس نمی ترسد. آن ها نگهبانانی قابل اعتماد برای او هستند.» رامو بار دیگر نگاه آزمندانه ای به جواهرات انداخت. از آن فاصله می توانست حدس بزند ارزش شان بیش از نیم روپیه باشد. او دزدی حرفه ای بود و برای تصاحب آن جواهرات باید با آن مارهای خطرناک مبارزه می کرد. از طرف دیگر نیم میلیون روپیه پول کمی نبود و رامو فکر می کرد ارزش آن را دارد که برای به دست آوردنش نقشه ای بکشد.

رامو منتظر ماند تا پیرمرد مارگیر کارش را تمام کند. وقتی زدن نی تمام شد مردم با صدای بلند تشویق و تحسینش کردند. سپس مارگیر، مارها را به داخل سبد برگرداند، وسایلش را جمع کرد و سبد مارها را روی شانه اش گذاشت و به راه افتاد. رامو نیز از میان جمعیت راه باز کرد و به دنبال مارگیر رفت. او سایه به سایه ی مارگیر می رفت و نقشه ی سرقت جواهرات پیرمرد را با خود مرور می کرد.

ساتوی پیر نمی توانست مشکل مهمی برای او باشد. او زمانی که پیرمرد در خواب بود جواهراتش را می دزدید. مشکل اصلی مارها بودند. رامو فکر می کرد وقتی پیرمرد می خوابد در قفس مارها را باز می گذارد. در این صورت دزدیدن جواهرات کار مشکل و خطرناکی بود. او در محاصره ی شش یا هفت مار کبرا نمی توانست جواهرات را برباید.

تعقیب همچنان ادامه داشت. اینک خانه های سفید و زیبای شهر را پشت سر گذاشته و از میان کلبه های گِلیِ حاشیه ی شهر عبور می کردند. مدتی بعد ساتوی پیر، با دو سبدی که بر دوش داشت، به سمت راست پیچید و راهی را درپیش گرفت که منتهی به جنگل می شد.

اگر پیرمرد تنها زندگی می کرد و در آن اطراف کلبه ای نبود، کار رامو آسان تر می شد. در دو طرف، درخت های پیچ درپیچ و سربه فلک کشیده ای داشت. همان طور که رامو در جنگل بااحتیاط پیرمرد مارگیر را تعقیب می کرد مارها را نیز می پایید. مدتی بعد چند پرنده ی سبزرنگ از بالای سرش گذشتند. بعد دو پرنده ی آبی رنگ از بالای سرش سروصدا کنان گذشتند. گویی از وجود غریبه ای در جنگل وحشت کرده بودند. رامو ترسید. پیرمرد حدس زد در تعقیبش هستند.

عاقبت به فضای نسبتاً بازی رسیدند. رامو در پناه درخت ها قایم شد. آن جا، وسط محوطه، میان علف های بلند، کلبه ی چوبی دیده می شد. پیرمرد سبدها را زمین گذاشت و داخل کلبه شد. رامو با اطمینان از این که او را ندیده تصمیم گرفت راهی را که آمده برگردد، اما در این هنگام ناگهان ساتوی پیر درِ کلبه را باز کرد و با مهربانی گفت: «بیا این جا پسرم، چه می خواهی؟ مطمئنم کسی پیرمردی همچون مرا بدون منظور و درخواستی این همه راه تعقیب نمی کند.»

رامو با این فکر که هر طوری شده باید پیرمرد را پاورپوینت کامل فریب ۳۱ اسلاید در PowerPoint دهد از پشت درخت ها بیرون آمد و با خنده گفت: «آه ساتوی پیر! من همیشه دوست داشتم یک مارگیر باشم و ماهرتر و سرشناس تر از تو کسی را نمی شناسم تا به من تعلیم دهد.»

پیرمرد لبخند زد: «کسی نمی تواند مارگیری را بهت یاد بدهد. رام کردن مارها احتیاج به قدرتی مرموز و شجاعتی ذاتی دارد و این ویژگی را خداوند به افراد خاصی در زمان تولدشان می بخشد؛ اما بیا پسرم، ناهار آماده است. بیا و با من در غذا سهیم باش. در این باره باید بیش تر صحبت کنیم. شاید هم در تو این نیرو وجود داشته باشد.»

رامو از غروب روز پیش چیزی نخورده بود و سخت گرسنه اش بود. بنابراین دعوت ساتوی پیر را پذیرفت و با اشتهایی زیاد غذایی را که مارگیر سر سفره آورده بود خورد. در آن حال اطرافش را می کاوید و درپی نقشه ای بود. او از این گفته ی مردم قدیم که: «نباید فردی را که غذایش را با تو تقسیم می کند پاورپوینت کامل فریب ۳۱ اسلاید در PowerPoint بدهی.» نگران نبود. وجدان او هرگز عذاب نکشیده بود و به تقدیر و سرنوشت اعتقادی نداشت.

ساتوی پیر، از احوال ستارگان، اعتقاد به خداوند و از بی وفایی مارهایی که مورد اعتماد هستند برایش گفت؛ اما گوش رامو بدهکار این حرف ها نبود و در پی فرصتی بود ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.