پاورپوینت کامل داستان یک بنا;مشهدی در اردهال ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان یک بنا;مشهدی در اردهال ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان یک بنا;مشهدی در اردهال ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان یک بنا;مشهدی در اردهال ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

>

زیارت گاه سلطان علی بن محمدباقر(ع) در مشهد اردهال

معروف است که قم و کاشان و اطراف این دو، به خاطر ارادت دیرینه ی مردمش به حضرت علی(ع)، همیشه جای امنی برای نوادگان پیامبر(ص) بوده است. برای همین هم کاشان، در کنار تهران و قم، بیش ترین تعداد امامزاده را در تمام ایران دارد. از طرفی هم عَلَم مخالفت آن ها با خلفای بنی امیه و بنی عباس، همواره افراشته بوده و هیچ گاه همراه و هم عقیده ی آن ها و خلفای دیگر نشدند. مخالفتی که برای شان بی دردسر هم نبوده و حاکمان وقت، آسوده ی شان نمی گذاشتند. بسیاری از این امامزادگان، به دست والیان همین دو سلسله شهید شده اند؛ مثل امامزاده سلطان علی، که نه تنها کاشانی ها، بلکه از همه جای ایران برای زدودن زنگار دل، سراغش می آیند. یکی از بناهای تاریخی ایران، بنای ساختمان امامزاده سلطان علی(ع) است؛ اما بیش از بنا، مراسم عزاداری منحصر به فرد برای امامزاده معروف و خواندنی است. پیش از این که سراغ تاریخ بنای امامزاده برویم، بد نیست کمی از سرگذشت این امامزاده و ماجرای عزاداری هر ساله برای او بدانیم.

*

«بر خود واجب کرده ام که در هر بلدی از اولاد فاطمه بیابم به قتل رسانم.» این جمله ی «ارقم شامی»، فرمانده ی سپاهی است که «علی بن محمدباقر(ع)» و یارانش را شهید کردند.

«ارزق بن ابرح» حاکم اموی آن روزهای قم و کاشان، محبوبیت و شیعه گستری او را تحمل نکرد و «ارقم» را فرستاد تا اردهال را مشهد (محل شهادت) او و یارانش کند. غافل از این که بدن بی سر و تکه تکه ی او، از زنده اش بیش تر کارساز شد. حالا بقعه و بارگاه علی بن محمد(ع) زیارت گاه عاشقان خاندان اوست و آوازه ی مراسم بزرگ داشت شهادت او، هر سال سراسر ایران را فرا می گیرد.

کوهستان مقدس

هنوز روی تپه های اطراف اردهال و روستاهای هم جوار آن، آتشکده های باستانی مثل آتشکده ی نیاسر خودنمایی می کنند. اردهال یادگار دوران باستان ایران است. «ارد»، «اشِه» یا «ارتِه» هنوز از زبان اوستایی باقی مانده و به معنی نیروی ازلی و مقدس خداوند است.

«اردهال»، نام کوهستانی چند هزار ساله است که برای مردمانش، پاک و محترم شمرده می شود. بین استان های اصفهان و مرکزی و درست وسط شهرهای کاشان، قم و دلیجان قرار گرفته است.

آن روزها، آمدن فرزندان امامان به بلاد مختلف، راهی بود برای گسترش دین و مبارزه با خلفای جور؛ اتفاقی که به خواست کاشانی ها و اجابت امام محمدباقر(ع) روزهای پرماجرایی را برای شان رقم زد.

از مدینه تا کاشان

در یکی از متون تاریخی قرن پنجم هجری، داستان سفر امامزاده این طور روایت شده است: «راویان اخبار، چنین روایت کرده اند که «سعید جلال الدین فینی»، «علی قوام الدین چهل حصاری»، «عامر بن ناصر فینی» و «قوام الدین کحل چهل حصاری» عریضه نگار شدند به خدمت محمدباقر(ع) که یکی از پسران خود را پیشوای ایشان نماید. عامر فینی به این خدمت و بردن نامه سرفراز شد. او اولین و آخرین یار هم راه امام است. به سال ۱۱۳ هجری حضرت سلطان علی در سن ۳۲ سالگی، چند ماه قبل از شهادت پدرش با همراهی عامر به فین و چهل حصاران می رسد. مردم هم به گرمی از او استقبال کردند تا خستگی این سفر ۲۰۰۰ کیلومتری از تنش بیرون آید. روزها می گذشت و دور و بر پسر امام، هر روز شلوغ تر می شد. آوازه ی مسجد چهل حصاران، بیش از هر مسجد دیگری بود و حضرت سلطان علی، امام جماعت آن. جمعه ها اهالی کاشان و چهل حصاران نماز ظهر و عصر را از انبوه جمعیت شان بی نظیر می کردند.

چهار سالی به همین ترتیب گذشت و هر سال، فروغ مهر امامزاده، فروزنده تر از سال پیش بود و شمار روی آورندگان به تشیع بیش از پیش. همین کافی بود تا خشم حاکم اموی قم و کاشان، «ارزق بن ابرح» برافروخته شود.»

روزهای تاریک

حضرت سلطان علی، برادر کوچک تر امام صادق(ع) و فرزند پنجم امام محمدباقر(ع) بود. طبیعی بود که مزدوران خلفا دست از سر او برندارند. «ارقم شامی» با سپاه انبوهش، روز ۲۶ جمادی الثانی ۱۱۷ ه.ق، کوه های اردهال و خانه ی سلطان علی را محاصره کردند. فریاد ارقم، روی کوه بالای دره به رجزخوانی بلند شد. دره ای که امروز، به «دربند قتلگاه» معروف است. ارقم رجز می خواند و تهدید می کرد و مبارز می طلبید. امامزاده پاسخ او را این طور داد: «آیا شنیده اید آن جماعتی که در صحرای کربلا جدم حسین و یارانش را شهید کردند، عاقبت ایشان به کجا رسید؟ الحال آخرت ایشان از دنیای شان تیره تر است. الحال می خواه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.