پاورپوینت کامل هفتتا بودند ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هفتتا بودند ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هفتتا بودند ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هفتتا بودند ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
>
پاورپوینت کامل هفتتا بودند ۱۷ اسلاید در PowerPoint. قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش و نیلی. دخترها را میگویم. هر کدام یک چتر همرنگ موهایشان داشتند. با دامنهای چینچین و موهایی که از دو طرف سرشان بافته بودند. صبحها ردیف میشدند پشت سر هم و موهای رنگی هم را شانه میکردند. نارنجی، موهای قرمز را شانه میکرد و تا هفت میشمرد و موهای یک طرف سرش را میبافت. دوباره تا هفت میشمرد و طرف دیگر را میبافت. زرد، موهای نارنجی را میبافت؛ سبز، موهای زرد را؛ آبی، موهای سبز را؛ بنفش، موهای آبی را؛ نیلی، موهای بنفش را؛ قرمز، موهای نیلی را. بعد تا هفت میشمردند و چترهایشان را بینگ بینگ باز میکردند و میگرفتند روی سرشان و به آسمان نگاه میکردند.
قرمز میگفت: «امروز بارون میآد!» نارنجی میگفت: «فکرنکنم.» زرد کف دستش را میگرفت رو به آسمان و میگفت: «بارون نمیآد!» آبی نفس عمیقی میکشید و میگفت: «هوم!» سبز میگفت: «چه هوای آفتابی خنکی!» بنفش میگفت: «سبز، هوای آفتابی که خنک نمیشه!» نیلی نخودی میخندید و میگفت: «چه آفتاب دلانگیزی!» آفتاب که میزد، دخترها کمرنگ میشدند. رنگشان میپرید و پلکهایشان سنگین میشد. با این حال دخترها شادی میکردند. میدویدند و بازی میکردند. چترهایشان را میگرفتند رو به آسمان و تند و تند میچرخاندند و شعر میخواندند تا باران ببارد.
این کار هر روزشان بود. وقتی کمرنگ میشدند شعر میخواندند تا باران ببارد. صدای قرمز از همه بلندتر بود. زرد همیشه شعرها را اشتباهی میخواند. صدای آبی اصلاً به گوش نمیرسید. نارنجی گاهی صدایش با قرمز و زرد قاتی پاتی میشد و نیلی نخودی میخندید و سعی میکرد جلو خندههایش را بگیرد. نیلی عاشق خندیدن بود. دستهای کوچولوی نیلیرنگش را میگرفت جلو دهانش و ریز ریز میخندید. دخترها زیباترین شعرها را برای آسمان میخواندند تا باران بگیرد و پررنگ شوند. دخترها تا شب چترهای رنگیشان را رو به آسمان میچرخاندند، پشت سر هم ردیف میشدند، چکمههای رنگیشان را میکوبیدند زمین، هوهو چیچی میکردند و راه میرفتند. روزها بود که باران نباریده بود. دخترها با رنگهای پریده و پلکهای سنگین لبخند میزدند و آواز میخواندند. شب که میشد، دراز میکشیدند روی زمین، دستشان را میزدند زیر سرشان و به آسمان نگاه میکردند. دخترها دعا میکردند شبها باران نگیرد. اگر شبها باران میبارید دخترها پررنگ نمیشدند و روی لپهایشان خال در میآمد. دخترها بعد از دعا کردن برای باران و آسمان، برای همدیگر قصه میگفتند. نارنجی، برای قرمز قصه میگفت؛ زرد، برای نارنجی؛ سبز، برای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 