پاورپوینت کامل فرشته‌باران ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرشته‌باران ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرشته‌باران ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرشته‌باران ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

>

آفتاب، بی‌رحمانه، بر تن دشت نیزه می‌ریخت. امام، خسته و عطش‌ناک، هم خیمه‌ها را زیر نظر داشت و هم قلب میدان و دو سوی سپاه ابن‌سعد را. بر لب‌هایش لایه‌ای از غبار نشسته بود و گلویش از تشنگی می‌سوخت. همه تشنه بودند؛ جوانان، پیران و کودکان. گاه صدای کودکان از میان خیمه‌ها بیرون می‌آمد و امام را سخت آزار می‌داد.

– آب‌… آب‌…!

حُصَین‌بن‌نُمیر، بر گردن اسب خود کوفت و حیوان را به‌سوی حبیب راند. حبیب ماهرانه شمشیر برکشید و آن را به سمت او چرخ داد. ابن‌نُمیر، نیزه‌ی خود را به سرعت به سمت او فرستاد. حبیب تنه‌اش را پایین گرفت، به سرعت چرخید و با ضربه‌ای محکم، شمشیرش را طرف او نگه داشت. اسب به سرعت از کنار او گذشت و شمشیر حبیب به صورت اسب ابن‌نُمیر خورد. حیوان شیهه‌ی بلندی کشید و کمی آن‌طرف‌تر به زمین غلتید و ابن‌نمیر بر زمین افتاد. غبار دور‌تا‌دور آن‌ها را پوشاند. سواران زیادی از قلب سپاه ابن‌سعد به یاری ابن‌نمیر روان شدند.

ابن‌نمیر که هنوز زنده بود، نعره‌کشان شمشیرش را به طرف حبیب گرفت. اسب‌ها از راه رسیدند و دور‌تا‌دور حبیب، حلقه زدند. نبرد حبیب، که پیاده بود، با سواران شدت گرفت. او مردانه به هر سوی شمشیر می‌زد و اسب‌ها را از خود دور می‌ساخت. بیرون از غبار، هیچ‌کس از نبرد آنان خبر نداشت.

حبیب، با مهارت، جمع زیادی از جنگ‌جویان سواره را به زیر افکند. سواران باقی‌مانده، هراسان، به سمت سپاه خود گریختند. به آسانی نمی‌شد از پس حبیب برآمد.

اما چندان طول نکشید که یکی از همراهان حصین، پیشاپیش سوارانی دیگر، از سمت دیگر میدان، به‌سوی حبیب بازگشتند. حبیب به طرف‌شان خیز برداشت و شمشیر بلند و قوس‌دار خود را در هوا چرخاند. حالا سواران بسیاری از راه می‌رسیدند و او را محاصره می‌کردند.

اسب‌ها، ناآرام و وحشت‌زده، در این سوی و آن سوی میدان سُم می‌زدند. بر چند جای بدن حبیب، زخم‌های عمیقی افتاده بود. امام ویاران، با نگرانی، چشم از میدان نمی‌گرفتند. ابری از گرد‌و‌غبار، بر میدان، سایه داشت. آفتاب سوزناک و پر‌رمق می‌تابید. آسمان، سُربی رنگ شده بود. رفته‌رفته سواران، زنجیروار، با شمشیرها و نیزه‌های‌شان، حلقه‌ی محاصره‌ی حبیب را تنگ‌تر می‌کردند. حبیب، همچنان مردانه شمشیر می‌زد. سربازان زیادی از سپاه ابن‌سعد زیر دست و پا بودند.

نیزه‌ها مثل باران فرود آمدند و شمشیرها بر سر حبیب سایه شدند. قامت حبیب شکسته شد. گل زخم‌ها بر پیکر بلندش یکی‌یکی روییدند. دیگر رمقی در جسم حبیب نمانده بود.

ابن‌نُمیر فریاد‌کنان، سواران را به عقب راند. غبار، کمی فرو نشست. حصین از اسب به زیر آمد. بی‌آن‌که معطل کند و چیزی بگوید، ضربه‌ای محکم بر سر حبیب زد. پلک‌های پر‌غبار و خونین حبیب بسته شد.

مردان اسب‌سوار دور آن‌ها چرخیدند و هلهله‌کنان، نیزه‌ها و شمشیرهای‌شان را بالا گرفتند. ابن‌نُ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.