پاورپوینت کامل سبد سبد گل ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سبد سبد گل ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سبد سبد گل ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سبد سبد گل ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
>
بهترین راه ارتباط ما با گذشته و افکار مردان بزرگ از طریق کتاب است. کتاب را باید دسترنج یک نویسنده دانست. او زمان زیادی را برای ما خوانندگان خرج میکند تا ما به راحتی بتوانیم با عالم ارتباط برقرار کنیم. در این شماره از مجله در صدد معرفی چند کتاب برآمدهایم تا بتوانیم سبب آشنایی شما با عالم کتاب را بیشتر فراهم کرده باشیم.
***
آقای مرتضی دانشمند زندگینامهی امامصادق(ع) را از کودکی تا بزرگسالی به روایت داستان آورده است. این کتاب در سال ۱۳۹۰ در انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است. با هم قسمتی از داستان اولین سفر از کتاب «دعای گنجشکها» را میخوانیم:
آن سال، شهر مکه با سالهای دیگر تفاوت داشت. بهجز مردم عادی شهرها، دو نفر دیگر هم به شهر مکه آمده بودند. نفر دوم هم امام باقر(ع) بود که به همراه پسرش، جعفر و چند نفر از یارانش از مدینه آمده بودند. هشام مأموران خود را نزد مردم فرستاده بود تا خبرهای تازه برایش بیاورند. او میدانست مردم شهرها به اهلبیت پیامبر(ص) علاقهی فراوان دارند.
یک بار، سالها پیش وقتی هشام به مکه آمده بود میخواست دست خود را به حجرالاسود برساند؛ اما آنقدر جمعیت زیاد بود که نتوانسته و منصرف شده بود. چند لحظه بعد جمعیت موج برداشته و راهی باز کرده بودند. هشام، امام سجاد(ع)، پدربزرگ جعفر را دیده بود که همه برایش راه باز میکردند تا به حجرالاسود برسد. برای تحقیر امام پرسیده بود: «این کیست؟»
شاعری به نام فرزدق که همانجا حاضر بود شعر بسیار زیبایی در مورد امام سجاد(ع) سروده بود…
***
«باران دوشنبه» نام کتابی است که آقای سیدعباس صحفی در انتشارات آستان قدس رضوی در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسانده است. این کتاب شامل داستانهایی از زندگی امامرضا(ع) است. نوشتههای کتاب این حس را در ما ایجاد میکند که همراه شخصیت داستان به گشت و گذار در گذشته بپردازیم و گذشته را لمس کنیم.
به امام چشم دوختن و با آنها حرف زدن آرزوی تمام شیعیان است. در این حکایتهایی که نویسنده از ایشان نقل کرده است، راجع به زمانی است که حضرت به سمت ایران آمدهاند. اتفاقهای گاه شیرین و گاه ناراحتکننده را برای ما نقل کرده است.
باران دوشنبه
بهار آمده و رفته بود؛ نه مثل همیشه دست و دلباز که تنگدست و بخیل. تابستان رسیده بود. غصه و دلهره در دل مردم خراسان ریشه داشت. زمین مثل آسمان سخاوت خود را از مردم دریغ میکرد.
تمام جالیزها و گندمزارها خشک شده بودند و هیچ میوهای بر شاخههایشان پیدا نبود.
مأموران مأمون فرصت خوبی یافتند تا چهرهی دوستداشتنی امام رضا(ع) را در بین مردم تیره کنند. آنها در کوچه و بازار زیر گوش مردم زمزمه میکردند:
– دیگر هرگز باران نمیبارد. خدا به فریادمان برسد!
– تا او ولیعهد است، خشکسالی دست از گریبان ما برنخواهد کشید.
– چه اوضاع بدی شده! پناه بر خدا!
– از زمانی که علی بن موسیالرضا به مرو آمده است بیشتر شهرهای خراسان دچار قحطی شده…
عدهای از مردم زودباور، شایعات آنها را قبول میکردند؛ اما بسیاری از آنها که محبت امام در دلشان بود، خام حرفهای مأموران نمیشدند.
شایعات رفته رفته بیشتر میشد و مردم بیشتر از گذشته به آن دامن میزدند.
امامرضا(ع) در گوشهی حجره نشسته بود و شانه بر محاسن میکشید. در باز شد و اباصلت سلانه سلانه وارد حجره شد. سلام کرد و مقابل امام نشست. زیاد سر حال به نظر نمیرسید…
***
یک اثر هنری میتواند در زمانهای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 