پاورپوینت کامل نقد و بررسی;زبان بی‌زبانی! ۲۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد و بررسی;زبان بی‌زبانی! ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی;زبان بی‌زبانی! ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی;زبان بی‌زبانی! ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

>

لالو/ نویسنده: یوسف قوجق/ ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

«هیچ می‌دونستی همه‌چیز توی این دنیا زبان داره و حرف می‌زنه؟»

دوست دارید زبان همه‌ی چیزهایی را که در اطراف خودتان می‌بینید، یاد بگیرید؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که مثلاً پرنده‌ها چطور با هم حرف می‌زنند؟ یا چطور می‌شود از زبان آن‌ها سر در آورد؟ شاید این فکرها با شنیدن صدای پرنده‌ها از ذهن شما هم عبور کرده باشد. هرکسی در ناخودآگاه وجودش می‌داند که حرف‌ها را فقط واژه‌ها بازگو نمی‌کنند؛ گاهی سکوت و گاهی آوای بی‌کلامی مثل آواز پرنده‌ها یا سوز یک ساز، حرف‌های زیادی در دل خود دارند. این سکوت و این آوا با زندگی «لالو» پیوند خورده است…

«کلو» اسم دهی است که لالو در آن به دنیا آمده است؛ بر دامن کوه و نزدیک جنگل. این همان جنگلی است که اولین‌بار لالو را با زبانی هزار بار گویاتر از زبان مردم آشنا کرد و آن کوه، همان کوهی است که او را پناه می‌دهد از کوچه و بچه‌های کوچه.

لالو هیچ‌کس را توی این دنیا ندارد، به‌جز مادربزرگش. از وقتی پدرش مرد، مادربزرگ بود که با غصه او را بزرگ کرده بود:

«تا نوه‌اش هفت‌ساله شود، هفتاد چین دیگر به چین‌های پیشانی عجب دایزا‌- مادربزرگ لالو‌- اضافه شد. درخت توت جلو خانه‌ی بایرام هم هفت سال دیگر به عمرش اضافه شد، بدون این‌که بایرام را ببیند که شاخک‌هایش را می‌چیند…»

در میان مردمی که هیچ زبانی را به جز زبان خرافات نمی‌شناسند، لالو، پسرک لالی که تقریباً هیچ‌کسی را توی این دنیا ندارد، از همه قشنگ‌تر حرف می‌زند! درست است که زبان لالو برای حرف زدن توی دهانش نمی‌چرخد، اما عاشیق آیدین زبانی را به او آموخته است که با آن می‌تواند حرف دلش را فریاد بزند…

راستی می‌دانید «عاشیق»ها چه کسانی هستند؟ عاشیق تلفظ ترکی واژه‌ی «عاشق» است. این لقبی است که مردم ترک‌زبان، نوازنده‌های موسیقی اصیل ترکی را با آن می‌شناسند؛ لقبی که آن‌قدر با روح لطیف این هنرمندان همخوانی دارد که از نام آن‌ها جدا نمی‌شود. در «فرهنگ فارسی امروز» ذیل واژه‌ی «عاشق»، در معنای دوم آمده است:

«خواننده، نوازنده و داستان‌سرای دوره‌گرد که داستان‌ها و افسانه‌های اقوام ترک‌زبان (از جمله آذربایجان و ترکمن) را بازگو می‌کند.»(۱)

«…لالو فقط نگاه می‌کرد. عاشیق آیدین نگاه به چشمانش کرد. داشت مرتب پلک می‌زد. برقی نشست توی چشم‌های لالو. لبخندی زد. عاشیق آیدین گفت: «چشم‌هات با آدم حرف می‌زنن، اما به گمانم بلد نیستن داد بزنن، فریاد بکشن. درست می‌گم؟»

بعد منتظر نماند که ببیند لالو با حرکاتش چه جوابی می‌دهد. دستش را گذاشت روی کمانچه و گفت: «اما… با این می‌شه از ته دل داد زد و فریاد کشید. با این می‌شه حتی حرف هم زد.»

یوسف قوجق راوی داستان زندگی «کلوی»هاست؛ یعنی اهالی روستای کلو. اسم آن‌ها شاید به گوشتان آشنا نباشد، شاید بعضی از این اسم‌ها را توی عمرتان یک‌بار هم نشنیده باشید و حتی ندانید کدام اسم زنانه است و کدام مردانه! عجب دایزا، چرکز، دورسون، تایماز، چچو و… می‌توانید حدس بزنید پشت این اسم‌ها چه شخصیت‌هایی وجود دارند؟

البته بچه‌های ترکمن احتمالاً با این اسم‌ها آشنایند، اما آن‌ها هم باید با یوسف قوجق همراه شوند تا شخصیت‌های داستان را بشناسند. او با کمک حرف‌ها و گفتگوهای کلوی‌ها صاحب هرکدام از این اسم‌ها را به ما معرفی می‌کند؛ طوری که انگار آن‌ها روبه‌روی ما نشسته‌اند و وقتی حرف می‌زنند، کم‌کم خود را به ما می‌شناسانند. گفتگوها و رفتار شخصیت‌های داستان به خوبی از پس نشان دادن اعتقادات خرافی مردم ده برآمده است:

«[آمان] دست راستش را بالا آورد و آرنجش را گاز گرفت. زنی درِگوشی، توی گوش یک نفر دیگر گفت: «وای‌ی‌ی‌ی! دیدی چی کار کرد؟»

– اوه آره! وای خدا! [قلیچ را] نفرینش کرد!

… اخم‌های قلیچ به هم رفت. صورتش الو گرفته بود و می‌سوخت. سرش را پایین انداخت، کله‌اش داغ شده بود و شقیقه‌اش داشت می‌ترکید.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.