پاورپوینت کامل مثل گل گلدانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مثل گل گلدانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مثل گل گلدانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مثل گل گلدانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint :
>
یک تکّه ابر
ابراهیمی جعفر
یک تکّه ابر آن جا،
در دوردستِ آسمان پیداست!
ابری که جایی دور
شاید در آن سوی جهان
باران ببارد!
پاورپوینت کامل مثل گل گلدانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint
باباجانی علی
– هنوز هم دارمش.
بابا این را گفت و آلبوم را جلو من گذاشت. اولینبار بود که آلبوم تمبرش را میدیدم. تمبرهای قدیمی ایرانی و خارجی با نظم و ترتیب خاصی توی آلبوم چیده شده بود. گفتم: «وای بابا، چهقدر حوصله داری! چهقدر تمیز و مرتب نگه داشتی.»
تا این را گفتم، بابا شروع کرد به تعریف کردن خاطرات تمبری خودش:
– آره دخترم. وقتی همسن و سال تو بودم به جمعآوری تمبر علاقه داشتم. پولهایم را جمع میکردم و تمبر میخریدم و توی آلبوم میگذاشتم. اصلاً نمیگذاشتم دست کسی به آن برسد. یک جای مخصوص برایش درست کرده بودم. این تمبر را میبینی. این را یکی از دوستهایم به من داده. سالهاست او را ندیدم؛ اما همیشه با دیدن این تمبر یادش میافتم. این یکی، یادگار عموست. آخرین نامهای که از جبهه آمد، من تمبرش را کندم و توی آلبوم گذاشتم. بعد از آن دیگر نه از عمو خبری شد و نه از نامهاش. یک سال بعد خبر آوردند که عمو شهید شده. خدا روحش را شاد کند. این تمبر هم خاطرهی تلخی را به یادم میآورد. یک روز رفتم سراغ تمبرهایم. آن موقع آلبوم نداشتم. تمبرهایم را توی یک پاکت نگه میداشتم. حواسم به همهی تمبرها بود؛ حتی قیمت، شکلها و همهی مشخصات تمبرها را توی ذهنم داشتم. تمبرها را از پاکت بیرون آوردم. همه را کنار هم چیدم؛ اما متوجه شدم که یکی از تمبرها نیست. هرچه دنبالش گشتم پیدا نکردم. تا این که فهمیدم برادرم آن تمبر را برداشته و به دفتر مشقش چسبانده. عصبانی شدم. دفترش را گرفتم و صفحهای را که تمبر توی آن چسبیده بود کندم. بعد حسابی دعوایش کردم. دروغ نگویم، کتکش هم زدم. داداشم گریه کرد و رفت سراغ مادرم. مادرم وقتی فهمید ماجرا از چه قرار است، با دمپایی به جانم افتاد. اول از کارم پشیمان شدم که برادرم را کتک زدم؛ ولی بعد گفتم: «حقش است. چرا باید به چیزی که من به آن علاقه دارم دستدرازی کند؟ خب، هرکسی هم به جای من بود ناراحت میشد. تو ناراحت نمیشدی؟»
مِن و مِنی کردم و گفتم: «نمیدانم. شاید.»
بابا گفت: «شاید! شاید! ببینم من الآن اگر بروم و به گُلت دست بزنم و از بین برود، چه کار میکنی؟»
گفتم: «باباجون، اصلاً حرفش را نزن. گل به جانم بسته است. ببخشیدها! کسی حق ندارد به گلم دست بزند. خودم توی گلدان کاشتم. حالا گل داده. دلم میخواهد همیشه کنارش باشم و از آن مراقبت کنم.»
بابا گفت: «آهان،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 