پاورپوینت کامل دست‌هایی که تکیه‌گاه من است ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دست‌هایی که تکیه‌گاه من است ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دست‌هایی که تکیه‌گاه من است ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دست‌هایی که تکیه‌گاه من است ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

کارنامه را تا می‌کنم و می‌گذارمش وسط کتاب ادبیات. کتاب را فشار می‌دهم تا حسابی له شود و می‌برم زیر همه‌ی کتاب‌ها قایمش می‌کنم. این اولین کارنامه‌ای است که دارم از دیگران قایمش می‌کنم. همیشه وقتی کارنامه می‌گرفتم دلم می‌خواست قابش کنم و بگذارمش روی طاقچه تا همه‌، بیست‌ها را ببینند و کیف کنند؛ اما این دفعه بدجوری گند زده‌‌ام. دلم می‌خواهد اصلاً نیست و نابودش کنم.

کاش می‌شد، ولی … اِ اِ اِ دختر مگر توی کله‌ی تو کاه پر کرده‌اند! یا مگر مغز خر خورده‌ای؟

نه اتفاقاً قبل از امتحانات چند کیلو گردو و پسته خورده‌ام! بابا طفلکی داد دستم و گفت: «بگیر دخترم! خوب بخور تا انرژی درس خواندن داشته باشی.» من هم هر روز جیب‌هایم را پر می‌کردم و هی دهانم می‌جنبید؛ اما مغزم به خودش زحمت تکان خوردن هم نداده. آخر هشت هم شد نمره؟ ای خاک بر سرم شد! و دو دستی می‌زنم توی سرم. البته آرام می‌زنم که یک وقت کاه‌هایش تکان نخورد. می‌روم پیش مادر، دارد غذا درست می‌کند. کنارش می‌ایستم و زیر زیرکی نگاهش می‌کنم. مادر انگار آتشش زده باشند یک دفعه ملاقه را در دستش تکان می‌دهد و رو به من می‌گوید: «کور خواندی! اگر فکر کردی من به بابات می‌گویم کور خواندی! برو! این‌جوری قیافه‌ات را برای من مظلوم نکن، خجالت هم…»

صدای زنگ بلند می‌شود. می‌دوم به سمت در. بیچاره شدم! در را باز می‌کنم. بابا با دست پر، پشت در ایستاده است. اگر رویم می‌شد و صورتش را نگاه می‌کردم حتماً لبخندش را هم می‌دیدم. زیر بغلش یک هندوانه‌ی سبز تپلی نگه داشته و در آن یکی دستش پاکت موز و گوجه و کاهو.

صدای آرام بابا تکانم می‌دهد: «چرا ایستادی نگاه می‌کنی دختر جان!»

هندوانه را از دستش می‌گیرم و می‌دوم به آشپزخانه. از آن‌جا سرک می‌کشم و بابا را نگاه می‌کنم که کت کهنه‌اش را درمی‌آورد و می‌نشیند. هر چی مامان بهش می‌گوید آن یکی کت را بپوش بابا گوش نمی‌کند. می‌گوید: «برای کار همین خوب است، آن یکی باشد برای مهمانی!»

بابا تکیه می‌دهد به پشتی و پاهایش را دراز می‌کند.

– آخیش!

یک چایی لیوانی به قول خودش دبش برایش می‌آورم و می‌گذارم کنارش. می‌گوید: «دستت درد نکنه بابا جان.»

می‌ترسم اگر بنشینم کنارش بگوید: چه خبر بابا و آن‌وقت من چه بگویم؟ بگویم بعد از این همه سال قبولی و نمره‌های خوب، امسال، همین امسال که بابا کلی پسته و گردو به خوردم داده، شیرین کاشته‌ام! آن هم چه شیرینی! هشت!

دست‌پاچه می‌روم به آشپزخانه. مادر رفته کنار بابا. کتری آب دارد می‌جوشد. درش را بر‌می‌دارم و قل‌قلش را نگاه می‌کنم. باهاش احساس هم‌دردی می‌کنم؛ چون دل من عین همین کتری آب دارد می‌جوشد. به خودم می‌گویم: «اصلاً بگو. مگر چه می‌شود؟ چه کارت می‌کند مگر؟ هیچی… هیچ کارم نمی‌کند. فقط سرش را می‌اندازد زیر و با چشم‌های خسته‌اش می‌گوید: دستت درد نکنه بابا جان! نه! من از خجالت آب می‌شوم. اگر کتکم می‌زد بهتر بود.»

کف دست‌هایم را نگاه می‌کنم. یاد دست‌های بابا می‌افتم. دست‌های بزرگ بابا همیشه خشک است.کف‌ دست‌هایش سفتِ سفت است و همیشه دستش پر از تاول یا بریدگی و خراش است. این‌ها را وقتی بابا خواب است و دستانش را از من قایم نم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.