پاورپوینت کامل گفت و گو با عباس تربن، شاعر و طنزپرداز ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفت و گو با عباس تربن، شاعر و طنزپرداز ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت و گو با عباس تربن، شاعر و طنزپرداز ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت و گو با عباس تربن، شاعر و طنزپرداز ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

>

وقتی پشت چراغ قرمز، شعر پیدایش می‌شود

در یک عصر بلند تابستان، در محل کارش، در مجله‌ی دوچرخه حضور پیدا می‌کنم. کولر اتاق کوچکی که برای در امان ماندن از سر و صداها به آن پناه برده‌ایم، خراب است. پس طبیعی است که هوا بی‌اندازه گرم باشد. شاعر ۲۸ ساله‌ای است که در حال حاضر مسؤول صفحه‌ی شعر هفته‌نامه‌‌ی «دوچرخه» (ضمیمه‌ی نوجوانان روزنامه‌ی همشهری) و ماه‌نامه‌ی «سه‌چرخه» (ضمیمه‌ی خردسال) است. تربن، شاعر با پشتکاری است. این را وقتی می‌فهمم که کارنامه‌ی ادبی‌اش را مرور می‌کنم؛ چاپ مجموعه شعرهای کودک و نوجوان «عشق‌های لنگه به لنگه»، «این مگس وزوزو»، «ماه روی صندلی» و مجموعه شعرهای طنز «ایستگاه لاغری» و «یک بستنی و پنج زبان» و نیز مجموعه‌ی یادداشتی با عنوان «زندگی ترک موتور». راستی تا یادم نرفته این را هم اضافه کنم که عباس تربن به صورت منظم و هفتگی به نوجوان‌هایی که استعداد شعری دارند تلفنی و کتبی راهنمایی می‌دهد و جلسه‌های جسته و گریخته‌ای با اعضای تیم شعر هفته‌نامه‌ی «دوچرخه» که از بین نوجوانان تهرانی و شهرستانی هستند برگزار می‌کند.

۱- بگذارید از نوجوانی خودتان شروع کنیم؛ از کتاب‌هایی برای‌مان بگویید که در نوجوانی روی شما تأثیر گذاشتند.

یادم می‌آید آن روزها شیفته‌ی یک مجموعه داستان سه جلدی شده بودم از «جان کریستوفر» که البته بعدها فهمیدم اسم مستعار نویسنده است و اسم واقعی نویسنده ساموئل یود است. آن مجموعه، سه‌گانه‌ای با عنوان‌های «کوه‌های سفید»، «شهر طلا و سرب» و «برکه‌ی آتش» بود. کتاب دیگری که باز هم اسم نویسنده‌اش در خاطرم نمانده، «ماشین سحرآمیز» یا چیزی شبیه به این نام داشت و ماجرای ماشین مسابقه‌ی اسباب‌بازی‌ای بود که ناگهان بزرگ می‌شود و در پی آن ماجراهایی اتفاق می‌افتد. یکی دیگر از معدود کتاب‌هایی که عاشقش بودم، مجموعه کمیک استریپ «قصه‌های من و بابام» بود.

‌۲- آن روزها آثار چه نویسنده‌ای را دوست داشتید؟

زمان کودکی‌ام را که یادم نمی‌آید؛ اما در دوران نوجوانی به صورت پراکنده کتاب می‌خواندم و خیلی به نویسنده‌ی خاصی علاقه نداشتم. بیش‌تر از روی عنوان کتاب و در کتاب‌خانه کتاب‌‌ها را انتخاب می‌کردم. به هر حال آن روزها مطالعه‌ی غیردرسی زیاد داشتم و عضو کتاب‌خانه‌ی کانون بودم.

‌۳- برویم سراغ نوشته‌های خودتان؛ اولین چیزهایی که در نوجوانی نوشتید، راجع به چه موضوع‌هایی بود؟

(با خنده) مطمئناً موضوع‌های جالب و جذابی نداشتند. مثل تجربه‌های اول بیش‌‌تر نویسنده‌‌ها و شاعرها خیلی کلیشه‌ای و مضحک بودند.

۴- آن روزها کسی هم مشوق شما در نوشتن بود؟

در نوجوانی عضو مرکز آفرینش‌های ادبی کانون بودم و برای آن‌جا شعر می‌فرستادم. آن‌ها هم جواب شعرهای نامه‌هایم را در قالب نقد و بررسی شعرها می‌دادند. یکی از معدود مشوق‌هایم شاید همین نامه‌ها بود!

۵- وقتی می‌خواهید بنویسید، احتیاج به تمرکز و حضور در جای خاصی دارید؟

معمولاً برای نوشتن در اغلب موارد احتیاج به تمرکز دارم. به خصوص به جای خلوتی احتیاج دارم که کسی دور و برم نباشد یا اگر باشد، سرش توی کار خودش باشد و کاری به من نداشته باشد؛ اما گاهی هم که شعر به صورت ناگهانی و سیل‌وار خودش را تحمیل می‌کند، دیگر حق انتخابی برایم نمی‌ماند که کجا باشم یا چه اندازه تمرکز داشته باشم. معمولاً هپی‌چیرم (نوعی صندلی راحتی شکل‌پذیر) را با خودم از این اتاق به آن اتاق می‌کشم و نشسته بر آن می‌نویسم.

۶- با نگاهی به عنوان‌های کتا‌ب‌های‌تان خیلی زود متوجه متفاوت بودن‌شان می‌شویم.چرا اسم کتاب باید خلاقیت داشته باشد؟

اسم می‌تواند حکم مرگ یا زندگی کتاب را صادر کند. وقتی مخاطب اسم کتاب را می‌بیند، اگر برایش جذابیت نداشته نباشد، هرچه قدر هم داخلش مطالب جذابی نوشته شده باشد، ممکن است آن را باز نکند و نخواند و برعکسش هم صادق است. یک اسم جذاب می‌تواند ما را وادار کند یک کتاب متوسط یا بد را برداریم و لااقل ورق بزنیم. به نظر من اسم یک کتاب باید نماینده‌ای از شخصیت کلی آن کتاب باشد.

۷- حال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.