پاورپوینت کامل پنجره امید ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پنجره امید ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پنجره امید ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پنجره امید ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
>
قلب مردِ خارجی(۱) پرکینه بود؛ پرکینه و سیاه. چشمانش را خون گرفته بود. با هر قدمی که برمیداشت تمام تنش مورمور میشد. اضطراب، ترس و کینه، در دلش به هم درآمیخته بودند و در درونش غوغا میکردند. دیوارهای بلند کاخِ مأمون که از دور پیدا شد، به گوشهای پیچید و ایستاد. دور و برش را نگاه کرد، کسی نبود. کارد را از کمر بیرون آورد و دوباره اطراف را پایید. سپس کارد را از غلاف بیرون کشید. غلاف را دور انداخت و کارد را در آستین قبایش پنهان کرد. تیغهی سرد کارد که به ساق دستش خورد مورمور تنش بیشتر شد. تیغهی کارد آغشته به سمّی کشنده بود. پول زیادی به آهنگر داده بود تا آن را با زهر آب بدهد. اگر نیش آن به کسی میرسید کارش تمام بود. سرش را پایین انداخت و بیآن که به نگهبانان دو سوی در بنگرد وارد کاخ شد. از حیاط بزرگ گذشت و خودش را به تالاری رساند که ولیعهد در آن جُلوس کرده بود. از تالار نیز گذشت و رسید جلو ولیعهد. نگاه پرکینه و غضب آلودی به او کرد. نفسش به شماره افتاده بود. میخواست بپرسد که چرا این کار را کردی… چرا…؟ امّا زبانش خشک شده بود و نمیچرخید. گلویش به سوزش افتاده بود و نمیتوانست آب دهانش را راحت پایین دهد. به پیشانیاش عرق نشسته بود و دانههای درشت عرق از گردن و پشتش جدا میشد و پایین میافتاد. بیشتر چِندشش شد. گفت: «چرا پای در این کاخ گذاشتهای؟ اینجا که خانهی ظلم است. مگر تو پسر پیامبر نیستی؟» آن وقت پا پیش گذاشته و ناگهان کارد را از آستین بیرون کشیده و به او حمله کرده بود. با خیال حمله، دستهی کارد را که در دستش بود فشار داد. از فکر و خیال بیرون آمد. چند قدم بیشتر تا نزدیک درِ کاخ نمانده بود. دل آشوبهاش، بیشتر شد. اگر موفق میشد که نیّتش را انجام دهد! تصور کرد که در تالار کاخ غلغله میشد و پیش از آن که بتواند فرار کند سربازان او را میگرفتند. شاید هم همان جا او را با شمشیر تکهتکه میکردند. بیم و آشوب دلش را گرفته بود. دیگر رسیده بود جلو در کاخ. مردم و سربازان را دید که سر به کار خود دارند و میروند و میآیند. دَمی ماند. باید نفسی تازه میکرد. باید طپش قلبش کمی آرام میگرفت. لرزههای دست و پایش که حالا به تمام تنش دست انداخته بود باید آرام میگرفت. نفسش که به شماره افتاده بود باید از شتاب میافتاد. گیجی و منگی سرش باید میرفت و دور میشد. باید بر خودش چیره میشد. به خودش نهیب زد: «اگر با این حال پای در کاخ بگذاری، اوّلین سربازی که تو را ببیند به تو بدگمان میشود. آن وقت، این کاردِ در آستین بهترین گواه خواهد بود.» ایستاد. وقت رفتن نبود. قصد کرد تا بازگردد. چند قدم تا درِ کاخ نمانده بود؛ امّا بازگشت. حالا علاوه بر لرزش دستها و پاها، پرّههای بینیاش هم میلرزید. راه آمده را بازگشت. هول کار بزرگی که میخواست انجام دهد توی دلش را خالی کرده بود. زانوهایش سست شد. از راه، کنار گرفت و روی زمین، کنار دیواری نشست. ـ نه! نمیتوانم. به این آسانی نمیتوانم. اگر حمله کردم و موفق نشدم، چه؟ تردیدش جدّی شده بود. دیگر حتم داشت که نمیخواهد برود. نگاهی به دور و بر کرد. با چشم دنبال غلاف کارد گشت: «کاش آن را دور نینداخته بودم.» امّا غلاف را در این جا نینداخته بود. وقتی تصمیم گرفت که به کاخ مأمون نرود، دل آشوبه و لرزش دست و پایش کم و کمتر شد. گیجی و منگی از سرش دور شد. همان جا کنار دیوار، سرش را روی زانو گذاشت و توانست کمی فکر کند. چیزی به فکرش آمد: «هان! اینطور خوب است. همین کار را میکنم. باید با او صحبت کنم. از او میپرسم که چرا این مقام را پذیرفته است. لابد حرفی دارد که بگوید. اگر جواب درستی داد که بهتر؛ امّا اگر… آن وقت به او حمله میکنم.» این فکر، آرامشش را بیشتر کرد. همانطور که سرش را روی زانو نهاده بود، فکر میکرد. حرفهایی را که باید بزند در ذهنش سبک و سنگین میکرد. مدت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 