پاورپوینت کامل کوچه سار ۲۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کوچه سار ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کوچه سار ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کوچه سار ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

>

دلهره‌ی رفتن به آن‌جا یک لحظه آرامم نمی‌گذارد. بار دوم است که به آن دیار گام می‌نهم. دفعه‌ی اول هفت سال بیش‌تر نداشتم؛ اما حال نزدیک به پانزده سال دارم که به آن وادی نور، آن شاهراه عشق و صفا گام می‌گذارم. جایی که سراپا خدایی است و واقعاً وجود خدا را حس می‌کنی؛ جایی که رفتن به آن‌جا برای بار سوم برای من آرزو شده! آن‌جا جنوب است، جنوب! جایی که همه‌ی شهدای دفاع مقدس روزی از آن‌جا گذشتند و هر قدمش به آدم امید تازه می‌دهد برای زندگی کردن! ای کاش هر کس نرفته خداوند نصیبش کند! ان‌شاءالله… وقتی پدرم با رفتن من به اردوی ۴ روزه‌ی راهیان نور موافقت کرد، از خوش‌حالی روی زمین بند نبودم؛ روی ابرها راه می‌رفتم! قرار بود از هر مدرسه فقط ۵ نفر انتخاب شوند؛ پنج نفری که در بسیج فعال بودند و مورد تأیید معاون پرورشی مدرسه محسوب می‌شدند! خوش‌بختانه جزء آن ۵ نفر بودم! از روزی که ثبت‌نام کردم تا ۱۶ فروردین ۸۷ که روز حرکت بود دل توی دلم نبود. همه‌اش فکر می‌کردم کی می‌شود راه بیفتیم. روز اول: ۲۴۸ نفر با ۵ اتوبوس که من توی اتوبوس اولی بودم. اتوبوسی سبز‌رنگ با پرچمی که جلوش نوشته بود: «اردوی راهیان نور، فروردین ۱۳۸۷» مثل همه‌ی سفرها روز اول در بین راه بودیم! روز دوم: اولین منطقه‌ی جنگی که رفتیم فتح‌المبین بود. قرارگاه شهدای گمنام؛ شهیدانی که از جان خویش گذشتند و نخواستند حتی نامی از آن‌ها باقی بماند، گمنام شدند و رفتند. از شیارهای تنگ و باریک که می‌گذشتم جای پای شهدا را حس می‌کردم، و چه لذتی دارد وقتی که فکر می‌کنی روزی هم شهید زین‌الدین، حاج همت و… از این جا رد شده‌اند. چه زیبا و عاشقانه پر کشیدند به دیار الهی! در میان راه تابلوِ بزرگی نظرم را جلب کرد که روی آن با خط درشت نوشته بود: «کاش معشوق زعاشق طلب جان می‌کرد تا که هر بی‌سروپایی نشود یار کسی» خیلی به معنی این بیت فکر کردم. زمانی که هیبت شهدا ما را به زانو درآورد و مسؤول آن مکان سخنرانی را شروع کرد، این چند جمله‌اش خیلی تکان‌دهنده بود: «شب‌های عملیات شهدا خیلی سخت از این شیارها می‌گذشتند. هر لحظه ممکن بود بارانی از توپ و خمپاره بر سرشان فرود آید؛ ولی شما در مدتی به کوتاهی ۷ دقیقه از آن گذشتید…» وداع با فتح‌المبین اشک‌مان را سرازیر کرد؛ اما مجبور بودیم به سمت فکه برویم. می‌گویند راه فکه بسته است؛ اما نمی‌دانم چرا با وجود راه‌های بسته‌ی فکه به دلیل مین‌گذاری از زمان جنگ باز هم راهی می‌شویم. فکه محل شهادت شهید آوینی، شهید اهل قلم است. به نظرم غریب‌ترین مکان است. با زمزمه‌ی «کجایید ای شهیدان خدایی؟….» حرکت می‌کنیم و به سمت قتلگاه شهید آوینی می‌رویم. وقتی روی خاک‌های نرم فکه نشسته بودیم و به صحبت‌های راوی کاروان گوش می‌دادیم، یکی از بچه‌ها استخوان کوچکی پیدا کرد که بعد از نشان دادن به مسؤولان کاروان، معلوم شد استخوان متعلق به سر انسان بوده است! با امید این‌که شاید مال شهدا بوده باشد، آن را به سر و صورت خود می‌کشیدیم و سیل اشک بود که از چشم‌ها جاری می‌شد… دل‌مان را جا گذاشتیم و جسم‌مان را بردیم به سمت هویزه. روز سوم: هویزه مظهر پاکی و لیاقت است. جایی که جای جایش را پیکر گلگون شهدا پر کرده است. محل شهادت و همچنین آرامگاه شهید حسین علم‌الهدی و مادر بزرگوارش. وقتی سرم را روی مزار مبارک شهید حسین علم‌الهدی گذاشتم برای لحظه‌ای آرام شدم، از التهاب درونم کاسته شد و به آرامش توصیف نشدنی دست یافتم. وقتی اعلان حرکت از سوی راوی کاروان به بچه‌ها د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.