پاورپوینت کامل راز بُقعه ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راز بُقعه ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز بُقعه ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راز بُقعه ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
>
آهو، خطر را حس کرده بود. از روی علف های کوتاه سر برداشت. گوش ها و دُم کوچکش را جنباند و هشیار ایستاد. سگی که به او نزدیک شده بود ناگهان پارس کرد و آهو ناگهان از جا پرید و روی هوا سوار شد و چند متر دورتر به زمین آمد و دوباره به هوا برخاست. سگ های شکاری با شامّه ی تیزشان ردّ او را زده بودند. سواران نیز از چهار جانب آرام آرام به او نزدیک شده بودند و حالا راهش از چهار طرف بسته بود. آهو فِرز و چابک می دوید. پاهای باریک و کشیده اش او را از زمین بلند می کردند و تا سگ ها و اسب ها به او برسند از آن جا دور شده بود؛ امّا دیگر نمی دانست که شکارچیانش دو گروه شده اند و حلقه ی دوّم محاصره نیز وجود دارد. آهو توانست از محاصره ی اول فرار کند؛ امّا سگ های دیگر نیم فرسخ(۱) دورتر ایستاده بودند تا آهو برسد. سر و کله ی آهو که پیدا شد شاهزاده دهنه ی اسب را تکان داد و سگش را، هی کرد. اسب و سگ هر دو به سوی آهو خیز برداشتند. آهو بازگشت، ولی از پشت سر نیز سواران در راه بودند. ناچار راه دیگر را برگزید. شاهزاده فکر این گریز را کرده بود و زودتر از او به آن سو پیچید و آهو حالا جلو اسبش بود و همچنان داشت می دوید؛ ولی دیگر خسته بود و نمی توانست روی هوا بالا بیاید و با یک خیز دور شود. اسب و سگ شاهزاده امّا، تازه نفس بودند و به سرعت می دویدند و یک بار که سگ پوزه اش را به پشت پای آهو رساند، آهو ناگهان تغییر جهت داد و سگ در خاک غلتید. سگ زود از جا برخاست و دوباره در پی آهو روان شد. آهو و اسب و سگ همچنان می دویدند که ناگهان در میان بیابان بُقعه ی آجری کوچکی سر برآورد. آهو به سوی بقعه رفت. شاهزاده سگ را هی کرد. سگ های دیگر نیز نزدیک شده بودند. شاهزاده سر برداشت و بقعه را نگاه کرد. بقعه با گنبدی مخروطی وسط بیابان قد عَلَم کرده بود و جابه جا آجرهای آن ریخته بود. آجرها کهنه بودند و به شکلی نامرتب روی هم سوار بودند. شاهزاده به اسب شلاق زد. اسب با سم هایش خاک پاشید و بیش تر دوید. آهو به بقعه رسید. آن را دور زد و از نگاه تیز سوار و اسب پنهان شد. سگ ها نیز به آن سوی بقعه رفتند و ناپیدا شدند و دیگر صدایی از آن ها نیامد. شاهزاده اسب را بیش تر هی کرد؛ امّا برخلاف انتظارش اسب، قدم هایش را سست کرد و یورتمه رفت. حسی غریب به شاهزاده دست داد. ناگهان انگار همه چیز عوض شده بود. سگ ها آرام گرفته بودند. اسب قدم ها را آهسته کرده بود و با اکراه جلو می رفت. شاهزاده بقعه را دور زد. در آن سو درِ کوچک و رنگ و رو رفته ای به بقعه چسبیده بود. آهو کنار در ایستاده بود و پهلوش را به در چسبانده بود. وقتی اسب و سوار را دید گوش های کوچک و زیبایش را تکان داد و خودش را بیش تر به در چسباند. سگ ها چند متر عقب تر ایستاده بودند و دُم تکان می دادند. سرشان نیز پایین بود و دیگر پارس نمی کردند. شاهزاده ی اسب سوار، اسب را جلو راند؛ امّا اسب قدم هایش را کندتر کرد، چند قدم دیگر برداشت و سپس سر جایش میخ کوب شد. حسّ غریب لحظه ی قبل بیش تر شد و بر قلب شاهزاده چنگ انداخت. شاهزاده زیر لب گفت: «یعنی چه؟ چه شده است؟» آن گاه پاهایش را محکم به پهلوی اسب زد و شلاق را بالا برد. اسب گردن برافراشت. شیهه ی کوتاهی کشید، ولی یک قدم هم برنداشت. شاهزاده این بار سگ ها را کیش داد؛ امّا آن ها نیز سرِ پایین داشتند و از جا حرکت نمی کردند. شاهزاده با تعجب به اطراف نگری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 