پاورپوینت کامل مثل فرشته‌ی مهربان ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مثل فرشته‌ی مهربان ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مثل فرشته‌ی مهربان ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مثل فرشته‌ی مهربان ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

>

پرواز با نهج الحیاه

تنها بودم؛ بی‌یار و یاور. مثل پرنده‌ای بودم که روی شاخه‌ای لرزان، در حال افتادن بود. مثل سنگی بودم که آفتاب داغ، امانش را بریده بود. دنبال سایه‌ می‌گشتم. دیوار، سایه‌اش را به من نزدیک کرد و با دست نسیم کمی خنک شدم. باران که می‌بارید، مجبور بودم خود را زیر سقفی پنهان کنم. اگر سقفی بود. اگر نبود، باید خیس می‌شدم. خوابم که می‌آمد، نیاز داشتم به دستی که مرا تکان دهد؛ مثل شاخه‌ای که پرنده‌ای را تکان می‌دهد. خدا به من لالایی رود را داد تا با ترنم زیبایش به خواب بروم. خدا سر و صدای گنجشک‌ها را داد تا از خواب بیدار شوم. گرسنه که بودم باید دنبال غذا می‌گشتم. و می‌گشتم و پیدا می‌کردم، اما با چه زحمتی. تشنه که بودم هم همین‌طور.

گاهی نیاز به خنده داشتم. یک اتفاق کوچک باعث می‌شد که بخندم. گاهی هم از کارهای خودم خنده‌ام می‌گرفت. در موقع گریه هم همین‌طور؛ اما تنها گریه‌ می‌کردم. کسی با من نبود که گریه کنم. خدا برای راحتی‌ام همه چیز داد؛ ولی انگار هیچ چیز سر جایش نبود! مثل موجودی تنها که باید برای هر مشکلی، دنبال راه حلی می‌گشتم. زندگی وقتی سخت شد که آفتاب می‌سوزاند و سایه‌ای نبود. باران می‌بارید و سرپناهی نبود. سرما می‌وزید و روی مهربان خورشید نبود. تاریکی بود و چشمه‌ی مهتاب نبود. زندگی وقتی سخت می‌شد که خوابم می‌آمد و آرامشی نبود. نغمه‌ی لالایی نبود. دستی نبود تا مرا تکان دهد. زندگی وقتی طاقت‌فرسا می‌شد که گرسنه بودم و جست و جو برای غذا بی‌حاصل بود. تشنه بودم و همه‌جا کویر بود.

دنبال جایی می‌گشتم که همه‌ی این چیزها را داشته باشد. جایی که مرا از باد و باران و طوفان و از گرمای سوزان نجات دهد؛ جایی که راحت سر به زمین بگذارم و بخوابم؛ جایی که دیگر نیازی به جست و جو برای آب و غذا نداشته باشد؛ جایی که آرامم کنند. گشتم و گشتم تا خانه‌ای پیدا کردم. آن خانه همه‌ی این‌ها را داشت. امن و آرام بود. آب و غذا داشت. میوه‌های رنگارنگ. جایی برای خوابیدن.

از اول شروع می‌کنم. گفتم که تنهای تنها بودم. خدا همه چیز را در این دنیا داد تا من در آرامش باشم؛ اما هرکدام در یک جا بود. گاهی برای جست و جو باید کلی مکافات می‌کشیدم. گاهی هم خطر در کمینم بود. برای گرما دست به آتش می‌زدم و تا وقتی که دستم نمی‌سوخت نمی‌دانستم خطر دارد. گاهی برای یافتن آب، به چاه می‌افتادم و کسی نبود بگوید جلو پایت چاه است. کسی نبود یاد بدهد این راه درست است و این راه غلط. اصلاً از همه مهم‌تر کسی نبود که کاسه‌ای محبت به من بدهد و مهربانی‌اش را هدیه‌ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.