پاورپوینت کامل باغبان گل‌های خاموش ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل باغبان گل‌های خاموش ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل باغبان گل‌های خاموش ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل باغبان گل‌های خاموش ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

>

وقتی ببینیم که یک نابینا یا یک ناشنوا می‌تواند مثل ما بخواند، بنویسد، نقاشی بکشد و خلاصه همه‌ی آن چیزهایی را که در مدرسه می‌شود یاد گرفت، یاد می‌گیرد، خیلی خوش‌حال می‌شویم. تا به حال از خود پرسیده‌اید روش آموزش آن‌ها چطور است؟ یا معلم آن‌ها نسبت به معلم ما چه‌قدر باید بیش‌تر زحمت بکشد؟ جالب است بدانید تا همین هشتاد- نود سال پیش، اصلاً کسی یا جایی در ایران نبود که به این کودکان آموزش‌های مدرسه‌ای بدهد. تا این‌که یک معلم دل‌سوز، «جبار باغچه‌بان» بنیان این کار را گذاشت و حالا دیگر هیچ ناشنوایی نیست که نتواند خواندن و نوشتن یاد بگیرد.

روزگار آغازین جبار

نامش جبار بود، نام خانوادگی‌اش هم عسگرزاده. به این‌که چرا به او باغچه‌بان می‌گویند هم خواهیم رسید. پدر جبار، «عسگر عسگرزاده»، هم معماری می‌کرد و هم شیرینی‌پزی بلد بود. نیاکان‌شان اهل تبریز بودند؛ اما چند سالی بود که عسگر، هم‌راه خانواده در ایروان، پایتخت ارمنستان کنونی، زندگی می‌کرد. برای همین، سال ۱۲۶۴ هجری‌شمسی هم، وقتی که جبار به دنیا آمد، در ایروان بودند. پدر جبار، شخصی مذهبی و متعصب بود. برای همین اجازه نمی‌داد پسرش در مدرسه‌های شهر درس بخواند. در مسجد محله‌ی‌‌شان مکتب‌خانه‌ای بود. جبار همان‌جا خواندن و نوشتن را شروع کرد و اتفاقاً خیلی هم موفق بود. پانزده سالش هم که شد، مثل بقیه‌ی هم‌سن و سالانش و به رسم آن روزها راهی بازار شد تا گلیمش را دیگر خودش از آب بیرون بکشد.

معلم نوجوان و روزهای در پیش

اما جبار عاشق درس و مشق بود. تا حالا هم خوب پیش آمده بود. برای همین کنار کار، درس را هم ادامه داد. همان وقت‌ها اولین تجربه‌ی معلم بودن را هم کسب کرد. گاهی مخفیانه در خانه‌ی دوستانش کلاس‌هایی می‌گذاشت و دست و پا شکسته چیزهایی یادشان می‌داد. چند سالی را همین‌طور گذراند. هنوز بیست سالش هم نشده بود که در قفقاز بین مسلمانان و ارمنی‌ها درگیری ایجاد شد. جبار هم که در تیم مسلمانان بود دستگیر و راهی زندان شد؛ ولی آن‌جا هم بی‌کار نبود. هم به زندانی‌ها درس و مشق یاد می‌داد، هم یک دمخور خوب برای خودش پیدا کرده بود. یک جوان مسلمان دیگر که اتفاقاً نویسنده هم بود. با کمک او همان‌جا کار نشریه‌ای را در دست گرفتند که البته یک ماه بیش‌تر دوام نیاورد. چند وقت بعد، میرزا جبار- نامی که در زندان به او می‌گفتند- یک نشریه‌ی طنز منتشر کرد. بعد از آزادی از زندان، برای روزنامه‌ی «قفقاز»، «ملانصرالدین» و «لک‌لک» طنز می‌نوشت. جنگ جهانی اول، اوضاع قفقاز و ارمنستان را بحرانی کرده بود. جبار هم مثل خیلی از جنگ‌زده‌های دیگر، هم‌راه کاروان صلح به شهر مرند استان آذربایجان آمد تا فصل تازه‌ای از زندگی را شروع کند.

معلم دل‌سوز و کودکان بیمار

در مرند، در مدرسه‌ی احمدیه مشغول به تدریس شد؛ اما بیش‌تر دانش‌آموزان آن‌جا اکثراً مریض بودند؛ یا کچلی داشتند یا یک بیماری خاص محلی. برای همین آقای معلم، هم به آن‌ها درس یاد می‌داد، هم با پول خودش، یعنی همان حقوق ماهی ۹۰ ریال، برای شاگردانش دارو می‌خرید. آن‌ها به خاطر فقر سال‌های بعد جنگ، پول دوا و دکتر هم نداشتند.

بچه‌ها حال‌شان هر روز بهتر می‌شد. جبار ذهن خلّاقی داشت. از هر کاری که به تشویق بیش‌تر بچه‌ها و افزایش امیدشان به زندگی می‌انجامید کوتاهی نمی‌کرد. یک دست لباس فرم برای همه‌ی بچه‌ها سفارش داد. در مدرسه گروه تئاتر راه انداخته بود. نمایش‌نامه‌اش را خودش می‌نوشت و اجرا هم می‌کرد.

به خاطر این روش‌های ابتکاری و تلاش بی‌دریغش، شهردار تبریز، او را در ۱۲۹۹ شمسی به عنوان رئیس فرهنگستان تبریز انتخاب کرد.

آغاز باغچه‌بانی

قرن چهاردهم تازه شروع شده بود. سال ۱۳۰۳، جبار، اولین کودکستان ایران را در شهر تبریز باز کرد و نام آن را هم «باغچه‌ی اطفال» گذاشت. جبار پیشنهاد کرد همان‌طور که معلمین دبستان و دبیرستان‌ها ، آموزگار و دبیر نامیده می‌شوند، مربیان کودکستان‌ها هم باغچه‌بان نامیده شوند. برای شروع هم نام خانوادگی‌اش را تغییر داد و گذاشت «باغچه‌بان»، و از آن به بعد شد جبار باغچه‌بان.

مردم بچه‌های‌شان را به کودکستان آوردند و ثبت‌نام کر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.