پاورپوینت کامل بررسی مسئله غصب فدک ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بررسی مسئله غصب فدک ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی مسئله غصب فدک ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی مسئله غصب فدک ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
>
« حامد کنعانی مقدم – طلبه ی سطح دو حوزه »
پیشینه ی تاریخی فدک
براساس آنچه از منابع تاریخی اسلام بدست میآید، فدک قبل از ظهور اسلام از جمله قصبات حجاز و حوالی خیبر بوده است که با مدینهی طیّبه، حدود دو یا سه روز طی مسافت فاصله داشته است (حدود ۱۳۰ کیلومتر). فدک سرزمینی است آباد و به لحاظ داشتن آب کافی دارای نخلستان های فراوان و پر محصول، شغل اکثریت مردم این سرزمین کشاورزی و صنایع دستی بوده است.
فدک با سرزمین خیبر حدود ده کیلومتر فاصله دارد و به لحاظ اینکه خیبر مرکز عمدهی یهودیان بوده مردم آن از نظر اجتماعی و مذهبی تابع یهودیان خیبر بودهاند. (سید محمد باقر نجفی، ۱۳۶۴ ج۲، ص۴۹۰)
ارزش اقتصادی فدک
در خصوص حجم درآمد کشاورزی و نخلستانهای فدک، پس از آنکه در تصرف پیامبر(ص) قرار گرفت، گزارش هایی متفاوتی به ثبت رسیده است. برخی گفته اند: محصول نخلستانهایی فدک در قرن ششم هجری معادل محصول نخلستانهایی کوفه بوده است. (سید محمدباقر صدر، ۱۳۸۲، ص۲۷)
ابن ابی الحدید مینویسد: وقتی عمر بر نیمی از سرزمین فدک با یهودیان مصالحه کرد در مقابل، از بیت المال عراق پنجاه هزار درهم به آنان داد. (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴، ج۴، ص۱۰۸) سیّد بن طاووس در کتاب کشف المحجّه درآمد فدک را بیش از این تخمین زده است.
وی می گوید: درآمد فدک به روایت شیخ عبدالله بن حماد انصاری سالانه بالغ بر هفتاد هزار دینار بوده است. (شیخ عباس قمی، ۱۳۸۸، ص۸۲) قطب الدین راوندی می نویسد: پیامبر(ص) سرزمین فدک را به مبلغ ۲۴۰۰۰ دینار اجاره داد و در برخی از احادیث ۷۰۰۰۰ دینار نقل شده است که این اختلاف به سبب درآمد سالیانه بوده است. همچنین وقتی معاویه به خلافت رسید فدک را میان سه نفر (مروان بن حکم، عمر بن عثمان و یزید) تقسیم کرد که معلوم میشود فدک سرزمین قابل ملاحظهی بوده است که آن را میان سه نفر که هر کدام نمایندهگانی از سه فامیل بزرگ بودهاند تقسیم کرده است.
با توجه به اهمیت اقتصادی فدک معلوم می شود که قصد خلیفه برای غصب فدک، سیاسی و اقتصادی بوده است.
ادلغصب فدک
۱- دلیل قرآنی
مفسران سنّی و شیعه نیز به مسئلهی فدک اشاره کرده و آن را خالصه و فئ رسول خدا دانستهاند و از زمینهایی برشمردهاند که بدون سلاح و سپاه فتح شده و آحاد مسلمین در آن نقشی نداشتهاند.
بنا به نصّ قرآنی، فدک متعلّق به پیامبر(ص) خواهد بود: {وَ مَا أَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْل وَ لاَ رِکاب وَلَکنَّ اللهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یَشَاءُ وَ اللهُ عَلَی کلِّ شَیْء قَدِیرٌ * مَا أَفَاءَاللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کی لاَ یَکونَ دُولَهً بَیْنَ الاْغْنِیَاءِ مِنْکمْ} (سورهی حشر، ۶ و۷) «آنچه را خدا از آنها (یهود) به رسول خود بازگرداند، چیزی است که شما برای به دست آوردن آن نه اسبی تاختید نه شتری، ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد و خدا بر همه چیز توانا است. آنچه را خدا از اهل این آبادی بازگرداند «فئ» از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا این اموال میان ثروتمندان شما دست به دست نشود. . »
آیات فوق با صراحت دلالت دارد که آنچه بدون جنگ و جهاد به دست آید به خدا و رسول او تعلّق دارد و ملک شخصی پیامبر(ص) است و سایر مسلمانان در آن حقّی ندارند. و آنگاه که در دست پیامبر(ص) قرار گرفت، آن حضرت به عنوان کسی که صاحب اختیار هم مسلمین است در مصارفی که صلاح دین و مسلمانان است مصرف می کند و آن را ذخیر ثروتمندان نمیسازد.
این مصارف براساس محتوایی آیات مذکور، عبارتند از: مصارف به کار رفته در راه خدا و ترویج و تقویت دین و اهداف مقّدس رسالت نبوی، خویشاوندان پیامبر و ایتام و مستمندان و در راه ماندگان، بنابر این آیات فوق بزرگترین دلیلی است بر این مسئله که فدک مال شخصی پیامبر(ص) بوده است.
۲- شواهد تاریخی
در سال هفتم هجرت پیامبر اکرم(ص) و سپاه اسلام موفّق شدند طی فتوحات خود قلعه های خیبر را که دژهای استوار یهودیان بود فتح کنند، همینکه خیبر فتح شد یهودیان در برابر مسلمانان سر تسلیم فرود آوردند، سقوط خیبر رعب و وحشتی در دل آنان افگند و پیش از آنکه سپاه اسلام راهی فدک شوند، آنان نماینده گانی نزد پیامبر فرستادند و از تسلیم خود و مصالحه بر نیمی از حاصل باغستان ها و اراضی فدک سخن گفتند. (یاقوت الحموی، ۱۳۵۶، ماده فدک)
ابن ابی الحدید به نقل از سیرهی ابن اسحاق چنین میگوید: همین که خیبر فتح شد، رعب و وحشت یهودیان فدک را فرا گرفت، لذا نمایندگان خود را نزد پیامبر(ص) فرستادند و درخواست کردند که بر نیمی از فدک با آنان مصالحه کند. نمایندگان یهود خدمت پیامبر(ص) رسیدند و موضوع را عنوان کردند و آن حضرت نیز پیشنهاد آنان را پذیرفت. از این رو فدک بدون جنگ به تصرّف سپاه اسلام درآمد. (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴، ج۴، ص۱۰۸)
بنا براین، فدک که بدون جنگ به دست سپاه اسلام افتاد بر اساس آیه شریفه جزء فیء محسوب شده و متعلق به رسول اکرم(ص) بوده که آن حضرت بنا به دستور آیهی شریفهی{وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً} (سوره اسراء آیه ۲۶) که در بخش سوم به صورت مفصل به آن خواهیم پرداخت به فاطمهی زهرا(س) عطا نمود.
۳ – دلیل روایی
حاکم حسکانی در شواهد التنزیل نقل میکند: پس ازفتح فدک آی{وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرا} (اسراء۲۶) نازل شد. پیامبر(ص) از جبرئیل پرسید: منظور چه کسانی هستند، این حق کدام است؟ جبرئیل فرمود: «سرزمین فدک را به فاطمه عطا کن» (حاکم حسکانی، ۱۳۸۵ ج۱، ص۴۳۸) و (مجلسی، ۱۴۱۲، ج۲۹، ص۱۰۵)
مرحوم طبرسی در ذیل آیه {وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ} روایتی نقل می فرمایند: لما نزلت{وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه} أعطی رسول الله ص فاطمه فدکاً؛ زمانی که این آیه نازل شد پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) اعطا کرد. (طبرسی، ۱۳۵۲، ج ۶، ص۶۳) همین مطلب را سیوطی در الدرّالمنثور از ابی سعید خدری نقل کرده است: «أخرج البزاز و ابویعلی و ابن حاتم و ابن مردویه عن أبی سعید الخدری، قال: لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَه (وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ. . . ) دعا رسول الله فاطمه فأعطاها فَدَکاً» (سیوطی، ۱۳۶۲، ج۲، ص۱۵۸) سایر محدثین به نام اهل سنت مانند هیثمی در مجمع الزوائد و ذهبی در میزان الاعتدال و دیگران نیز عین این مطلب را در کتابهای خودشان ذکر نمودهاند.
علاوه بر اینها پیامبر(ص) برای اعطای فدک به حضرت فاطمه شاهد گرفتند و برگه یی درخواست نموند و از امیرالمومنین(ع) خواستند که سرزمین فدک را به عنوان اعطایی پیامبر(ص) به فاطمه(س) ثبت کنند.
خود حضرت علی(ع) و ام ایمن بر این اعطاء شهادت دادند. (سید محمد الحسینی جلالی، ۱۳۸۴، ص۱۵۰و۱۵۱)
کوتاه سخن اینکه: فدک ملک اختصاصی پیامبر گرامی اسلام(ص) بوده و آن حضرت در زمان حیات خود به امر خداوند آن را به فاطمه زهرا(س) بخشیده است.
این اقدام پیامبر(ص) یقیناً بر اساس مصلحت دین و مسلمین و آینده خلافت اسلام بوده؛ و رمز اینکه پیامبر(ص) آن را به فاطمه(س) بخشیدند و مستقیماً به علی(ع) نسپردند، شاید این باشد که فاطمه دختر پیامبر بود و ذی القربای مستقیم رسول الله محسوب می شد و دادن فدک به حضرتش طبق دستور خداوند بوده است، بدیهی است که فاطمه زهرا(س) نیز با فدک همانگونه عمل می کرد که پیامبر می خواست و آن را در جهت خلافت امیرالمؤمنان و مصلحت مسلمانان قرار می داد.
طبق دلائل فوق مسلم است که فدک مال شخصی پیامبر اکرم(ص) بوده و آن حضرت نیز فدک را به حضرت فاطمه(س) بخشیده است و هیچ عذر وبهانهای ازسوی غاصبین فدک قابل قبول نیست. اکنون می پردازیم به دلائل کسانی که مخالف نظریهی فوق می باشد.
نقد و بررسی ادلمخالفین
پس از ماجرای سقیفه و تصاحب خلافت، نخستین اقدام خلیفه این بود که فدک را از تصرّف زهرا(س) خارج کند. از اینرو دستور داد تا کارگران آن حضرت را از فدک اخراج نموده و فدک را به بیت المال ملحق نمایند.
هر چند براساس بررسی های تاریخی و مراجعه به منابع تاریخی و روایی این اقدام عجولانه و تصرّف غاصبانه بوده و هیچگونه مستند شرعی و قانونی نداشته است بلکه یک اقدام صرفاً سیاسی و اقتصادی و در راستای تثبیت حکومت بوده است امّا وی برای توجیه فعل خصمانهی خود به روایتی استناد کرده که طبق آن رسول اکرم(ص) فرمود: ما انبیاء چیزی از خودمان به ارث نمیگذاریم، هرچه از ما بماند صدقه است.
در واقع با جعل این حدیث خواست بر کار مجرمانهی خود صحه گذاشته و افکار جمعی را منحرف کنند. ما در این مقاله تلاش داریم تا نخست این روایت را از نظر سندی و در مرحلهی بعد، از جنبهی محتوایی مورد بررسی قرار دهیم.
دلیل اول: روایت عدم توارث انبیاء
روایتی که مورد استناد ابوبکر قرار گرفته است، در دو کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است که رسول خدا(ص) فرمود: «إنّ رسول الله قال: لا نورث ما ترکناه صدقه»؛ ما ارث نمیگذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است. (ابی عبد الله بخاری، ۱۲۷۰ ق، ج۸، ص۳) و (مسلم بن حجاج، الجهاد والسیر، ج۵، ص ۱۵۱-۱۵۳) این حدیث در برخی منابع دیگر به این صورت آمده است: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث»؛ ما گروه انبیای الهی چیزی را به عنوان ارث بهجای نمیگذاریم. (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴، ج۴، ص ۱۱۷) یکی از محکمترین ادلهی ابوبکر همین دلیل است.
نقد و بررسی روایت فوق
۱- ضعف سند
اولین کار در بررسی روایات و متون تاریخی بررسی سندی است تا زمانی که از سند آن اطمینان حاصل نشود نوبت به بررسی متنی و محتوایی نخواهد رسید، از اینرو لازم است ابتدا این روایت را از نظر سند مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا چنین روایتی از رسول اکرم(ص) صادر شده است یا خیر؟ از بررسی منابع روایی استفاده میشود که حدیث: «لا نورث ما ترکناه صدقه» که مورد استناد خلیفه در تصرف فدک قرار گرفته است، از هیچ یک از روات و صحابه، جز ابوبکر نقل نشده است.
بخاری از سه طریق به نقل این روایت پرداخته که هر سه طریق آن بهعایشه منتهی میشود و عایشه نیز از قول پدرش ابوبکر روایت میکند. بنا به روایت بخاری، زهری از قول عایشه نقل کرده که «فاطمه و عباس نزد ابوبکر آمدند و میراث خود از رسول خدا(ص) را مطالبه کردند که شامل فدک و بخشی از خیبر بود و ابوبکر در پاسخ گفت: شنیدم پیامبر خدا(ص) فرمود: از ما ارث برده نشود، آنچه به جای ماند صدقه است و خاندان پیامبر(ص) نیز از این مال خواهند خورد.
ابوبکر اضافه کرد: به خدا کاری را که پیغمبر میکرد من ترک نکنم. در پی اظهارات ابوبکر، فاطمه(س) از او روی برتافت و تازنده بود با وی حرف نزد. (ابی عبد الله بخاری، ۱۲۷۰ق، ج۸، ص۳) لذا حدیث مزبور از نوع خبر واحد بوده و خبر واحد توان معارضه با اخبار متواتر و شواهد فراوان تاریخی را ندارد و قابل اعتماد نیست. ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه تأکید میکند که مشهور این است: حدیث «لا نَورث ما تَرَکناهُ صَدَقَه» را جز ابوبکر کسی از پیامبر(ص) نقل نکرده است. (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴، ج۴، ص۱۱۴)
از بررسی منابع تاریخی چنین استفاده میشود که حدیث مورد استناد را حتّی همسران رسول خدا(ص) نشنیده بودند. ابن ابی الحدید از قول عایشه آورده است که همسران پیغمبر(ص) عثمان بن عفان را نزد ابوبکر فرستادند تا میراث آنها را از خالصه و فئ رسول الله(ص) مطالبه کند و من (عایشه) آنها را از این خواسته منع کردم و گفتم از خدا نمی ترسید! مگر نمیدانید که پیغمبر(ص) فرمود: «ما ارث نمی گذاریم. . . »(ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴، ج۴، ص۱۱۵)
جای سؤال است که چگونه هیچ یک از همسران و راویان حدیث جز ابوبکر این حدیث را از رسول خدا نشنیده است؟ اگر همسران رسول خدا از این موضوع اطلاع میداشتند چنین تقاضای نمی کردند، عثمان نیز اگر این روایت را شنیده بود خودش به آنان پاسخ میداد که از پیامبر(ص) کسی ارث نمیبرد. چنانکه در روایت بخاری ملاحظه کردیم، گفتار عایشه نیز مستند به گفتار پدرش ابوبکر است و مستقیماً از پیامبر نقل روایت نکرده است.
از مجموع این وقایع می توان استنباط کرد که حدیث «نفی وراثت از پیامبر» پایهی محکمی نداشته و نمیتواند مورد استناد قرار بگیرد.
۲- اجتهاد در برابر نص:
روایت ادعا شده از سوی ابوبکر علاوه بر ضعف سندی آن، با مشکلات فراوان دیگری مواجه است که با در نظر گرفتن آنها هیچ محققی نمیتواند به آن اعتماد کند. نخستین اشکال آن عبارت است از وق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 