پاورپوینت کامل پلورالیسم برون دینی از منظر جامعه مدنی ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پلورالیسم برون دینی از منظر جامعه مدنی ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پلورالیسم برون دینی از منظر جامعه مدنی ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پلورالیسم برون دینی از منظر جامعه مدنی ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده:
پلورالیسم دینی از دو نگاه درون دینی و برون دینی قابل طرح است. آنچه در این نوشتار مورد مداقّه قرار گرفته پلورالیسم برون دینی از دو منظر نسبیت گرایی و همزیستی مسالمت آمیز است. در رویکرد نسبیت گرایی، هر یک از ادیان سهمی از حقیقت و سعادت برده اند و حقیقت در میان ادیان توزیع شده است. چنین رویکردی با جامعه مدنی سازگار و قابل تفسیر بوده ولی با منابع و مبانی دینی ناسازگار است که در این گفتار به سه مورد آن خواهیم پرداخت. رویکرد همزیستی مسالمت آمیز در نگاه درون دینی هر چند که مورد پذیرش قرار گرفته است ولی دامنه چندان گسترده ای ندارد و تنها اقلیتهای مذهبی آن هم با شرائط خاصی می توانند همزیستی مسالمت آمیزی با مسلمانان داشته باشند و با یک قرارداد دو جانبه ملّت واحدی را تشکیل دهند.
پلورالیسم در انواع مختلفی ظهور و بروز یافته که شکل گیری هر کدام با یکدیگر متفاوت بوده است. فلسفه اصلی طرح پلورالیسم دینی، به مقابله با حکومت وحدت گرای دینی در عهد حاکمیت مسیحیت بر می گردد؛ در حالی که پلورالیسم سیاسی (که متأثر از سنّت ماکس وبر است و بر منافع مختلفِ قدرت تأکید دارد) در واکنش به نظریات برخی جامعه شناسان سیاسی مانند پاره تو و موسکا که بر وجود الیت[۱] قدرت واحد در جامعه تأکید داشته اند، عرضه شده است. درعین حال پلورالیسم، نقدی بر مفهوم سنّتی دمکراسی نیز بوده است.[۲] از این رو برای عدم تداخلمباحث، ابتدا انواع پلورالیسم را به اجمال و سپس پلورالیسم دینی را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهیم:
۱- پلورالیسم سیاسی
از نظر تئوری، پلورالیسم سیاسی نظریه ای است که زندگی اجتماعی را بر حسب گروهها مطالعه می کند. از این دیدگاه گروههای اجتماعی مقوله اوّلند؛ و از این رو مخلوق اقتدار مرکزی و یا حتّی وابسته به آن نیز تلقّی نمی شوند.[۳] مهمترین مفاهیم پلورالیسم سیاسی تحت سهعنوان قابل طرح است:
الف) اهمیت به آزادی در زندگی گروهی
همه کثرت گرایان در این خصوص اتفاق نظر دارند که آزادی تنها در زمینه وجود تعداد کثیری از گروهها قابل تحقق است. کثرت گرایان آزادی را به معنای توزیع قدرت و اقتدار بین گروهها می دانند.[۴]
ب) نقد حاکمیت وحدت گرایانه و پیشنهاد نظریاتی در باره تفویض و تفرّق قدرت
کثرت گرایان نسبت به نظریات وحدتگرایانه ای چون هایز، بُدنی، آستین واکنش نشان می دهند. هایز صریحا گروهها را به عنوان «کرم روده» دولت توصیف می کرد؛ و بیان می داشت که گروهها پدیده های مصنوعی تلقّی می شوند که وجودشان مرهون الطاف شخص حاکم است؛ ولی در مقابل کثرت گرایان، مفهوم وحدت گرایانه حاکمیت را امری واهی می دانند؛ که اگر جدّی گرفته شود نتایج خطرناکی در حوزه های سیاسی، حقوقی و اخلاقی به بار می آورد.[۵]
ج) شخصیت واقعی و حقیقی گروهها
در منظر کثرت گرایان افراد تنها در درون گروهها وجود دارند و گروهها نیز اشخاصی حقیقی هستند. بنابراین نظر، شخصیت حقیقی و زندگی گروهها، جزء جدایی ناپذیر اندیشه آزادی و فردیت است.
۲- پلورالیسم فلسفی
پلورالیسم فلسفی معمولاً به معنای پذیرش نظریه های مختلف شناخت یا چارچوبهای گوناگون برای ادراک جهانی است. احتمالاً واژه کثرت گرایی معرفت شناختی، واژه بهتری برای این معناست. این معنا از کثرت گرایی با شک فلسفی و نسبی گرایی ارتباط دارد. با این حال در اوائل قرن بیستم کثرت گرایی فلسفی ارتباط نزدیکی با مکتب پراگماتیسم داشت.[۶] در منظر کثرت گرایی فلسفی، شناختِ ثابت و ایستا وجود ندارد بلکه همه شناختها در معرض دگرگونی دائمی قرار دارند و همه عقاید، در معرض نقد و آزمایش و تجربه اند. بنابراین ما نه در جهانی واحد بلکه در جهان متکثّر (Multiverse) زندگی می کنیم.[۷]
۳- پلورالیسم اخلاقی
پلورالیسم اخلاقی به پلورالیسم فلسفی بسیار نزدیک است. پلورالیسم اخلاقی در مفهومی ساده، به معنای شناسایی و تصدیق تنوع غایات و اهداف اخلاقی افراد و گروههاست. این معنا اغلب با برداشتی جامعه شناسانه یا انسان شناسانه مرتبط است. اصطلاحی که اغلب در این زمینه بکار برده می شود، پلورالیسم فرهنگی است که به معنای شناسایی شیوه ها و رسومِ اجتماعی مختلف در درون گروههای قومی گوناگون است.[۸] کثرت در بُعد فرهنگ به روایت آن که دین ازمؤلفه های مهم فرهنگ به شمار آید، می تواند شکل قابل بحث دیگری نیز بیافریند که به پلورالیسم دینی شهرت دارد.
۴- پلورالیسم دینی
پلورالیسم دینی به دو گونه قابل طرح است: پلورالیسم درون دینی؛ پلورالیسم برون دینی.
در پلورالیسم درون دینی یا پلورالیسم مذهبی، با دین واحدی سروکار داریم که انواع قرائتها و تفسیرها از آن وجود دارد. از این منظر در دین واحد، صراطهای مستقیم (نه یک صراط) وجود دارند و همه گفتمانها، قرائتها و صراطهای مستقیم در درون دین، بخشی از حقیقت را تشکیل می دهند ولی پلورالیسم برون دینی به مفهوم تعدد حقانیت ادیان و نیز پذیرش تساوی حقانیت ادیان یا یکسان پنداری حقانیت ادیان، ترجمه شده است.[۹] پلورالیسم برون دینی از دو منظر قابلطرح و بررسی است:
الف) رویکرد نسبیت گرایی
در دیدگاه نسبیت گرایی هر یک از ادیان سهمی از حقیقت برده اند و حقیقت در میان ادیان توزیع و یا گم شده است:
جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
پلورالیسم دینی در برداشت نسبیت گرایانه از این مبدأ، حرکت نمی کند که همه ادیان، حق یا برابرند و پیشاپیش به حقانیت یا بطلان هیچکدام حکم نمی کند.[۱۰] به قول مولانا:
آن که گوید جمله حقند احمقی است
آن که گوید جمله باطل، او شقی است
به سخن دیگر بحث پلورالیسم در این رویکرد، اولاً و بالذات بحثی برای تعیین حق یا باطل نیست.[۱۱] پلورالیسم دینی این وظیفه را ندارد که یکی از ادیان را به عنوان حق تعیین کند و بقیهادیان را به عنوان باطل اعلام نماید بلکه همه ادیان، بخشی از حقیقت را دارا می باشند. امّا این که چرا باید به پلورالیسم دینی تن در دهیم و یا قرآن را بپذیریم، یکی از نویسندگان معاصر چنین می گوید:
«ما برای تبیین کثرت گرایان بلافاصله خود را با چند مسأله روبرو می کنیم: یکی مسأله هدایت الهی است. ما به لحاظ فلسفی باید رأی خودمان را در باره هدایت گری خداوند روشن کنیم… نکته دوم که در تبیین کثرت باید با آن مواجه شویم مسأله عقل آدمیان است… پس ما باید روشن کنیم که عقل مردم کجا رفته است و هدایت خداوندی برای چیست؟ پیشنهادهایی که تا کنون ارائه شده است این است که:
اولّا) این کثرتها به وحدت باز می گردد. بنابراین انکار کثرت شده است. این پاک کردن صورت مسأله است.
ثانیا) گفته اند که بین ادیان مشترکاتی هست. امّا باید توجه داشت که بحث پلورالیسم در اختلافات است نه اشتراکات…
ثالثا) گفته اند در عالم ادیان ما می توانیم چند تئوری برای گمراه شدن و باطل افتادن اقوام بدهیم: یکی این که به تئوری توطئه متوسل شویم؛ تئوری دیگر عناد با حق، دیگری کژفهمی، دیگری تقلید، دیگری پیچیده بودن حق… هر یکی از این تئوریها را هم که در باب تنوع فرق و مذاهب به دست بدهیم خودمان را با این فرضیه مهم روبرو می بینیم که گویی اکثریت مردم عالَم یا معاند با حقند یا کژفهمند یا ضعیف العقلند یا فریب خورده توطئه اند و در تمام این موارد هم با عقل مردم درافتاده ایم و هم با هدایت گری الهی؛.. به نظر من طرح مسأله این است. اگر نمی خواهیم چنان بگوئیم باید راهی پیدا کنیم که هم تنوع را تفسیر کند؛ هم به عقل بشر و هدایت الهی جای روشنی بدهد؛ هم از دل آنها رأیی در باب حقیقت و حقانیت در آید.»[۱۲]
بنابراین، بر پایه عقیده نویسنده مذکور از آنجا که ناخالصی های ناشی از درآمیختگی حق و باطل، امکان شناختِ آن دو را غیر ممکن نموده است و فهم بشر از درک حق و باطل ناتوان است، از این رو باید به پلورالیسم دینی تن در دهیم و معتقد شویم که حقیقت در همه ادیان وجود دارد و هر یک از ادیان سهمی از حقیقت و سعادت برده اند.
در این نوشتار به صحت و سقم مطالب مذکور نمی پردازیم ولی به این نکته اشاره می کنیم که پلورالیسم برون دینی و یکسانی ادلّه ادیان (بدون این که هیچکدام را حق یا باطل بدانیم و بدون مبنایی از پلورالیسمِ درون دینی یعنی اسلام) با این نگرانی روبروست که نگرش درون دینی متأثر از نگرش برون دینی شود و به نوعی در سیطره آن ظاهر گردد. چنانچه خود نویسنده محترم نیز به این مشکل دچار شده و بیان داشته است:
«بسیار روایات که از میان رفته و به دست ما نرسید، و بسا احادیث که مجهول است… همین که پاره ای از عالمان شیعه… قائل به تحریف قرآن بوده اند… آیا نشان نمی دهد… که دامنه تصرف دست بشر در عرصه دین بسی گسترده است… بردینی این چنین نه بار بسیار می توان نهاد و نه از سوی آن وعده بسیار می توان داد و نه به نام آن کارهای بسیار می توان کرد.»[۱۳]
و بدین ترتیب بنابر گفته های نویسنده محترم، حال که دین شیعه با مشکل روبروست و با بخشی از حقیقت توأم است و نه تمام حقیقت، باید گفت:
«نه تشیع، اسلام خالص و حق محض است و نه تسنّن (گرچه پیروان این دو طریقه هر کدام در حق خود چنان رأیی دارند)؛ نه اشعریت حق مطلق است نه اعتزالیت؛ نه فقه مالکی نه فقه جعفری؛ نه تفسیر فخر رازی نه تفسیر طباطبایی؛ نه زیدیه و نه وهابیه… دنیا را هویتهای ناخالص پر کرده اند.»[۱۴]
در پاسخ باید گفت که نمی توان با نگرش «نسبیت گرایانه» به درون دین رفت و حقیقت را جستجو نمود. در هر دینی خصوصا اسلام و بویژه شیعه، ارزشهایی مطرح است که عقل بشر (یکی از منابع دریافتِ حقیقت) از فهم آن عاجز است. آیا زبانِ دین با زبان عقل در همه موارد همسو و همآواست؟ که در این صورت چه حاجتی به ارسال رُسُل؟ عقل یکی از منابعِ دریافتِ حقیقت است نه تمام آن؛ عقل از درک بسیاری از ارزشهای مطرح شده در دینِ شیعه از قبیل عصمت، بهشت، قیامت و… عاجز و ناتوان است. در بحث پلورالیسم برون دینی، دیگر وحی به کمک عقل نمی آید بلکه عقل باید خودش به تنهایی به حقایق پی ببرد و نباید از منابع درون دینی کمک بگیرد. برای پی بردن به این امور چگونه می توان تنها به فهم بشری تکیه نمود؟ آیا نتیجه تکیه به عقلِ تنها، این نیست که باید گفت، به لحاظ پیشرفت علم، ما بهتر از پیامبر صلی الله علیه و آله از دین برداشت می کنیم و برداشت دینی ما برتر از برداشت پیامبر صلی الله علیه و آله است؟ اگر مسأله، تنها در «عقل و فهم بشر» باشد، اشکال مطرح شده دامنگیر پلورالیسمِ برون دینی هم می شود؛ چرا که بنابر این رویکرد باید پذیرفت بت پرستان هم بخشی از حقیقت را دارا هستند؛ و نباید آنها را باطل و گمراه دانست؛ بت پرستان هم عقل دارند و بر این پندارند که با عقل خود به بت پرستی رسیده اند. بنابراین، انتخاب ادیان و فلسفه وجودی ادیان الهی و غیر الهی، تنها در عقل نهفته نیست. علاوه بر این با چه تکیه گاه عقلی و نقطه مشترکی میان اسلام و بت پرستی مثلاً، می توان سراغ عقلهای متفاوت رفت. این عقل، عقل شخصی و سلیقه ای است یا عقل نوعی؟ اگر عقل نوعی است چرا دیگری در مسلک متفاوت با ما، آن را نمی پذیرد.
در دهه های اخیر جان هیک، بار دیگر پلورالیسم دینی را با تقسیمات جدیدی مطرح نمود. پیش از بررسی رویکرد نسبیت گرایی در نگاه جامعه دینی، تقسیمات جان هیک را مورد مداقه قرار می دهیم. وی نگرشهای موجود در باره تعدد ادیان را به سه دسته تقسیم کرده است:
۱- انحصارگرایی (exclusivism)
انحصارگرایان معتقدند که از میان ادیان، تنها یک دینِ حق وجود دارد. در این منظر تمام سعادت و حقیقت، نزد یک دین خاص وجود دارد و بقیه ادیان بر باطل هستند؛ و از سعادت بهره ای نبرده اند.[۱۵]
۲- شمول گرایی (Inclusivism)
این دیدگاه همانند انحصارگرایان معتقد است تنها یک راه برای رستگاری و کمال وجود دارد و این راه نیز صرفا در یک دین خاص، که حق مطلق است، قابل شناسایی است ولی پذیرفته است که سایر ادیان نیز می توانند به آن حقیقت و سعادت دست یابند. البته به شرط آن که به ضوابطِ آن دینِ حق گردن بنهند یا در طریق رستگاری آنچه که آن دین حق پیش می نهد، سالکان صادقی باشند. به سخن دیگر شمول گرایی معتقد است، اگر دیگران هم از سعادت و حقیقت بهره ای برده اند، از قبال یک دین خاص بوده است. از این رو آن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 