پاورپوینت کامل نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده:
نویسنده مهمترین دلایلِ وقوع انقلاب را رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله وحدت مردم و انگیزه اعتقادی و اسلامی برشمرده و در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی تحلیلها و نظریه های دیگر از جمله دیدگاه مارکسیستها، مفسران غربی و برخی نظریات دیگر را مورد نقد و بررسی قرار داده است. وی در پایان با یک تحقیق آماری، نتایج پنج گانه ذیل را بدست می دهد:
اصلی ترین انگیزه مردم برای حضور و فعالیت در جریانهای انقلابی، انگیزه دینی و اعتقادی و پس از آن بیشترین تأثیر از ناحیه عامل سیاسی بوده است. نگارنده انگیزه های اقتصادی را کم اثر و بی کفایتی و فساد مدیران را به عنوان انگیزه اصلی شمرده و سرسپردگی و وابستگی رژیم پهلوی به دولتهای خارجی را انگیزه یک سوم از پاسخ دهندگان جامعه آماری ارزیابی نموده است.
واقعه انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷ یکی از وقایع مهم و یا بسیار مهم دهه ۵۰ در جهان نبود، بلکه به دلائلی از وقایع بسیار فوق العاده و غیرمنتظره بود که توجه تمامی گروههای سیاسی، جریانهای فکری، شخصیتهای اجتماعی و دولتهای کوچک و بزرگ را به خود جلب کرد. از این رو پدیده انقلاب اسلامی در طی دو دهه گذشته یکی از مهمترین موضوعاتی بوده است که پیرامون آن تا کنون هزاران کتاب، سخنرانی، فیلم، مقاله و نظریه ارائه شده است.
طبعا هر یک از شخصیتها و جریانهای فکری و اجتماعی و سیاسی داخل و خارج از کشور در تحلیل و تبیین پدیده انقلاب اسلامی براساس اطلاعات، گرایشها، منافع و وابستگی خود مطالبی عرضه کرده اند.
میزان انطباق تحلیلها با واقعیتهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قطعا متفاوت می باشد، اگرچه نظریه ها و تحلیلها خود بخشهایی مشترک و بخشهایی معارض دارند.
بسیاری از محققین تلاش کرده اند پدیده انقلاب اسلامی را نظیر سایر انقلابها بدانند و علل وقوع و تداوم آن را نیز همانند انقلابهای قرن بیستم تحلیل کنند. اما عده دیگری از آنان در برخورد با ابعاد متعدد داخلی و خارجی و چگونگی سیر تحول آن و آثار غیرمنتظره آن بر بسیاری از پدیده های اجتماعی در دو دهه پایان قرن بیستم مجبور شده اند اعتراف کنند که ویژگیهای انقلاب اسلامی در وقوع و تداوم آن با پدیده های مشابه در سایر مناطق جهان دارای تفاوتهای اساسی و غیرقابل انکار است.
غالب نویسندگان و تحلیلگرانی که در داخل ایران بوده اند و انقلاب را از نزدیک شاهد بوده اند و یا خود در متن آن قرار داشتند، دارای نظراتی مشابه و تحلیلهائی یکسان پیرامون علل و عوامل پیروزی و تداوم انقلاب می باشند. اگرچه تعداد زیادی در خارج از کشور نیز پس از تحقیق و بررسیهای میدانی و کتابخانه ای نظرات مشابهی نیز ارائه کرده اند.
مهمترین علل وقوع انقلاب در ایران از دیدگاه آنان عبارتست از:
۱. رهبری حضرت امام خمینی(ره)
امام خمینی نه تنها به عنوان محبوب ترین و مردمی ترین چهره سیاسی مورد قبول همگان بود، بلکه مرجع دینی قابل اعتمادی برای مردم بود که هیچیک از گروهها و شخصیتهای دیگر چنین موقعیت و جایگاه منحصربه فردی را نداشتند. شخصیت دینی، مردمی و سیاسی امام آنچنان مردم را به خود جذب کرده بود که عملاً نفر دومی در هیچ سطح و کیفیتی مطرح نبود.
۲. وحدت مردم
حضور اکثریت مردم ایران در جریان انقلاب بدون توجه به موقعیت های اجتماعی، وابستگیهای گروهی و طبقاتی، از پدیده هائی است که در انقلابهای قرون اخیر نظیر آن دیده نشده است. به طوری که روستائیان، کارمندان، زنان، کارگران، دانش آموزان، دانشجویان و در خط مقدم و پیشاپیش آنان روحانیان فعالانه حضور داشتند و شعار مشترک سر می دادند.
۳. انگیزه اعتقادی و اسلامی
شعارها و حرکتهای اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان در فعالیتهای انقلابی حاکی از تمایل آنان به تحقق آرمانها، اصول و ارزشهای دینی بوده است.
حضرت امام(ره) در وصیت نامه سیاسی – الهی خود در این زمینه چنین تحلیل می کند:
«بی تردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است، و رمز پیروزی را ملت می داند، و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد [بوده است].»[۱]
از آنجا که حضرت امام راحل خود در نقش رهبری انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، نمی توانست خود را به عنوان یکی از علل پیروزی و تداوم آن معرفی کند و لذا به دو عامل دیگر اشاره می نماید.
پیوند سه عامل مردم (امت)، رهبری (امام) و اسلام موجب تقویت حضور و نقش یکدیگر و تأثیر بیشتر در روند انقلاب و حفظ و تداوم آن بود. به طوری که سالها بعد از وقوع انقلاب و پس از برگزاری و انجام چندین سمینار و تحقیقات گسترده توسط دستگاهها و مراکز وابسته به دشمن، به این نتیجه رسیدند که تنها راه مبارزه و مقابله با انقلاب اسلامی و برگرداندن اوضاع به شرایط قبل از آن، گسستن این پیوند است. جدا کردن مردم از اسلام، به زیر سؤال بردن رهبری دینی و ولایت فقیه، ایجاد جریانها، جناحها و گروههای معارض و در نتیجه تجزیه و مقابله نیروها با یکدیگر اساسی ترین و مؤثرترین استراتژی دشمن برای شکست انقلاب اسلامی است.[۲]
در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی تحلیلها و نظریه های دیگری مطرح شده است که در این مقاله سعی می شود به نقد و بررسی چند مورد از معروفترین آنها پرداخته شود.
۱. علل پیروزی انقلاب از دیدگاه مارکسیستها
طرفداران مکتب مارکسیسم صرف نظر از گرایشها و شاخه های متفاوت آن، طبق معمول و براساس تفکرات خود، تمامی تحولات و رویکردهای مختلف را بر مبنای اقتصادی تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری می کردند.
نشریات حزب توده و بعضی نشریات شوروی حرکتهای مردمی را ابتدا «مبارزات خرده بورژواهای شهری بر ضد بورژوازی کمپرادور و برای شکست پایگاه سرمایه داری غرب در ایران» تبیین کردند. زمانی که شعارهای اسلامی و حضور اقشار مختلف و روحانیون را دیدند و تضاد آشکار با تحلیلهای مارکسیستی روشن شد، چنین تحلیل کردند که «شورشی کور» توسط گروهی فرصت طلب برای به عقب انداختن جنبش انقلابی کارگری خلقهای ایران برای رسیدن به سوسیالیسم در حال شکل گرفتن است.»[۳]
مارکسیستها در فاصله سالهای ۵۶ تا ۵۹ دهها تحلیل و تفسیر متفاوت و متضاد پیرامون روند انقلاب اسلامی منتشر کردند، که درواقع هیچیک از آنها با واقعیتهای موجود انطباق نداشت.
۲. دیدگاههای مفسران غربی
در غرب دیدگاه واحدی در مورد علل پیروزی انقلاب و حتی شناخت همه جانبه و واقع گرایانه نسبت به جامعه ایران وجود نداشت. زیرا غالبا مسائل و واقعیتهای کشور را با دیدگاههای مادّی غرب بررسی و تحلیل می کردند.
«نمونه بارز نادانی و در عین حال نتیجه فرعی قضیه پهلوی (همه چیز را از دید خاندان پهلوی دیدن) نارسائی تکان دهنده ای بود که در سفارت امریکا در تهران وجود داشت. مشکلات زیادی سفارت را دربر گرفته بود، نظیر کم استعدادی کارمندان، آگاهی ناچیز در مورد منطقه و زبان، محدود بودن تماس، در انزوای فرهنگی قرار داشتن و به مرور زمان ابتلاء همه مأموران به ناراحتی روحی.
تمام سفرایی که پس از جنگ جهانی دوم مأمور ایران شدند، به استثنای موارد نادر، برای قبول مسؤولیتهای خود، آمادگی کامل نداشتند، و آنها که ایران را می شناختند خود حامی قضیه پهلوی و متعهد به آن بودند. آنها فاقد کارمندان زبده و کارآزموده برای ایجاد تماس بودند. درواقع منابع اطلاعاتی آنها بسیار سطحی بود.
نمونه های حیرت آور جهالت مقامات امریکائی در مورد ایران بسیار فراوان است. در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) آگاه ترین مأمور امریکائی در تهران هرگز نام «علی شریعتی» را نشنیده بود.»[۴]
چنین اعترافاتی سالها پس از پیروزی انقلاب و سردرگمی در شناخت و تجزیه و تحلیل و پیش بینی وقایع و شکست بسیاری از طرحها و برنامه ها، بیان و نوشته شد. از طرف دیگر به دلیل بی اطلاعی کامل از ساختار مذهبی و نقش نهادهای مردمی و دینی، خصوصا عدم شناخت فرهنگ تشیع، بسیاری از تحلیلها و نظریه ها پیرامون انقلاب اسلامی در چارچوب و قالب تئوریهای رایج در غرب و مشابه دانستن انقلاب اسلامی با سایر انقلابها ارائه شد.
دو نظریه بیش از سایر نظریات در غرب پیرامون علل وقوع انقلاب در ایران مطرح می باشد:
۱. نظریه عدم توسعه متوازن
براساس این نظریه اجرای طرحهای دیکته شده توسط کندی و نوسازی صنعتی موجب تغییراتی نامتوازن در جامعه ایران شد. فاصله طبقاتی، ناهماهنگی سیاستهای مدرن اقتصادی با ساختار سنتی، رواج فرهنگ و فساد غربی معارض با باورها و ارزشهای دینی، موجب نوعی «انفجار از درون» در جامعه ایران شد که به دلیل شدت و گستردگی آن قابل کنترل و مهار نبود، درنتیجه تبدیل به یک جریان نیرومند اجتماعی شد که وقوع انقلاب اسلامی، سقوط سلطنت و حذف سلطه خارجی را به دنبال داشت.
«… علت وقوع انقلاب این بود که شاه در حوزه اقتصادی – اجتماعی نوسازی کرد، و در نتیجه طبقه متوسط جدید و طبقه کارگر صنعتی را گسترش داد، اما نتوانست در حوزه دیگر – حوزه سیاسی – نوسازی نماید. و این ناتوانی حلقه های پیوند دهنده حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده کرد، راههای ارتباطی میان نظام سیاسی و مردم را گسست، شکاف بین گروههای حاکم و نیروهای اجتماعی مدرن را بیشتر کرد و مهمتر از همه این که پلهای ارتباطی اندکی را که در گذشته پیوند دهنده نهاد سیاسی با نیروهای اجتماعی سنتی به ویژه بازار و مراجع دینی بود، ویران ساخت… پس انقلاب نه به دلیل توسعه بیش از حد و نه توسعه نیافتگی، بلکه به سبب توسعه ناهمگون روی داد.»[۵]
این نظریه درواقع توجیه گر و نفی کننده سلطه همه جانبه خارجی خصوصا امریکا و آثار و تبعات آن می باشد. زیرا اقدامات شاه منطبق با سیاستهای تحمیلی امریکا و انگلیس بود. به علاوه در کشورهای دیگری شاهد اجرای برنامه های نوسازی اقتصادی – اجتماعی بوده ایم ولی انقلابی واقع نشد، لذا این نظریه برای تبیین وقوع انقلاب اسلامی نمی تواند علمی و واقع بینانه باشد.
طرفداران این نظریه تصور کرده اند که اگر مردم ایران در شعارها و خواسته هایشان اسلام را مطرح کرده اند پس با صنعت، نوسازی و مدرنیزاسیون مخالف هستند. درحالی که واقعیت این است که هیچیک از کسانی که در جریان انقلاب بوده اند با پیشرفت، رفاه، توسعه و تعالی کشور
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 