پاورپوینت کامل آیا علم و فلسفه از دین جداست و به آن احتیاجی ندارد؟ ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا علم و فلسفه از دین جداست و به آن احتیاجی ندارد؟ ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا علم و فلسفه از دین جداست و به آن احتیاجی ندارد؟ ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا علم و فلسفه از دین جداست و به آن احتیاجی ندارد؟ ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

>

از منظر علامه محمدتقی جعفری

نظریه جدایی علم و فلسفه از دین مربوط به قرن نوزدهم و بیستم با هدف شعله ور شدن آتش مشاجره و نزاع میان مردم، کسب شهرت اجتماعی و سوء استفاده از پدیده نوگرایی و بعضا کسب حقیقت صورت گرفته است. اساسا شیوع تضاد علم و دین در مغرب زمین در نتیجه برخورد ارباب کلیسا با علم به وجود آمده است در حالی که دانشمندان غربی اعترافاتی در مورد هماهنگی علم و دین داشته اند و از سوی دیگر گفته اند علم به طور جدی مدیون دین مقدس اسلام است. نویسنده با تعاریفی جامع در باره مفاهیم علم، فلسفه، حیات معقول و دین به اثبات اتحاد و هماهنگی بین آنها پرداخته و علم و دین و فلسفه (بمعنی حکمت) را سه رکن اصلی حیات معقول شمرده و هیچ گونه تعارضی در بین آنها ندیده بلکه علم و فلسفه را محتاج دین می داند.

بخش اول

در این مورد به اختصار مقصود از علم و فلسفه، معنای جامع آنها می باشد که عبارت است از «معرفت مستند به توصیف ها» و «استدلالات مستند به واقعیات عینی و قابل لمس و تعقل محض»

موضوع اوّل – این مسأله که علم و فلسفه به دین احتیاج ندارد و از آن جدا است، مربوط به قرن نوزدهم و بیستم است که با نظر به افکار علمی و فلسفی دانشمندان مطرح شد. کسانیکه این معرکه گیری اجرای نمایش تضاد بین دین و علم و فلسفه را راه انداختند عبارتند از:

۱. کسانی که از شعله ور شدن آتش مشاجره و نزاع میان مردم، خصوصا میان متفکران بسیار لذت می بردند.

۲. کسانی که شعله ور کردن آتش اختلافات در میان مردم، مخصوصا میان صاحبنظران را وسیله شهرت اجتماعی خود قرار می دهند و از این راه به مقصد نابخردانه خود می رسند.

۳. کسانی که بدون توجه به موضوع مورد اختلاف و اطلاع از قضایای موجود در آن، آلت دست گردانندگان صحنه اختلاف قرار گرفته و با کمال جهل به اظهار نظر در این زمینه می پردازند.

۴. نوگرایان افراطی که از پدیده نوگرائی سوء استفاده می کنند و هرگز نمی خواهند درباره مسائل مربوطه بیاندیشند. البته نوگرائی و نوبینی بسیار عالی است ولی باید به طور صحیح فهمیده شود.

۵. گروه پنجمی نیز وجود دارند که می خواهند از مسائل مورد نزاع اطلاع یافته و حقیقت را بدست آورند.

هرگونه مسائل نظری در علوم انسانی که می تواند خطا باشد، ممکن است در معرض سوءاستفاده های سیاسی و ماکیاولی قرار بگیرد، مخصوصا مسأله علم و دین و فلسفه که اغراض غیرعلمی، مخصوصا هدفگیری سیاسی در دوران های اخیر، آنها را فرا گرفته است.

اگر جریان امور دوران ما به نحوی بود که بررسی و تحقیق درباره دین و علم با کمال بی طرفی و بدون غرض های ناشی از خودخواهی ها و سلطه گری ها و شهرت پرستی ها و تکیه به اشکال متنوع قدرت ها انجام می گرفت، گام بزرگی در تحصیل ارتباط واقعی بین دین و علم و همیاری بسیار عالی آن دو برای سعادت بشر برداشته می شد. ولی متاسفانه جریانات امور درست برعکس این صفا و خلوص و حقیقت دوستی مشاهده می شود. برای آن که به سوءاستفاده و سودجوئی بعضی از قدرت ها یا افراد پی ببریم، اخبار علمی ذیل را مطالعه فرمائید.

۱. آقای آ. بولتمن (A.Boltman) مقاله ای تحت عنوان «علم قابل خریدن است یا متخصصین در خدمت صنعت و سیاست هستند.»[۱]

۲. آقای اشمیت هالز (ScmittHalz) مقاله ای درباره «رفتار اشتباه محققین، بررسی در تحقیقات پزشکی و حیات در مقایسه حقوق دو کشور پیشرفته امروزی» نوشته است.[۲]

۳. آقای دیرگ فورگر (DirgFurger) نیز مقاله ای درباره «محقق به عنوان تقلب در علم» نگاشته است.[۳]

۴. آقای پروفسور وایتسکر نیز مقاله ای درباره «برداشت های اشتباه از نظریات داروین» به رشته تحریر آورده است.[۴]

۵. پروفسور والتر کرمر (Walter Kramer)و پروفسور گوتس ترنکلر (GotzTrenkler) کتاب جالبی اخیرا در آلمان نوشته اند درباره ۵۰۰ اشتباه عمومی مردم و دانشمندان چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم. این کتاب جایزه نیز دریافت کرده است.[۵]

۶. پروفسور مورای گل من (MurrayGellmman) کاشف ذره کوارک داخل اتم می گوید: «این حقیقت که در ارائه تبیین فلسفی مناسب برای کوانتوم این همه تاخیر شده است به خاطر این است که نیلز بوهر نسلی از فیزیکدانان را شستشوی مغزی داد و گفت «همه کار در تبیین مکانیک کوانتومی، ۵۰ سال پیش انجام شده است.»[۶]

نتیجه: با آن عظمت و ضرورتی که هویت راستین علم دارد، نباید بشریت را با هویت کاذبی برای علم که ماکیاولی های جوامع برای آن می پردازند، فریب داد. آنان که تضاد مصنوعی بین علم و دین و فلسفه را ارائه می دهند، چگونه وجود شخصیت های ذیل را تفسیر می کنند؟!

سقراط، افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن سینا، بیرونی، مولوی، دکارت، لایب نیتز، هلمهولتز، پلانک، انیشتین، وایتسکر و صدها امثال آنان بلکه به قول ماکس پلانک «نه تنها علم و دین با یکدیگر تضادی ندارند، بلکه یکدیگر را نیز تکمیل می کنند و دیگر این که متفکران بزرگ همه اعصار، مردان مذهبی بوده اند، گرچه تظاهر به مذهب نمی کردند.»[۷]

آیا این انسان های بزرگ چند شخصیتی بوده اند؟ آیا این مردان جاودانی ریاکار بوده اند؟ آیا اینان که بشریت را در مسیر علم و حکمت و فلسفه پیش برده اند، با این که می دانستند این سه حقیقت عظمی با هم سازگارند، به وسیله خیالات، آنها را در شخصیت خود هماهنگ ساخته بودند؟[۸]

موضوع دوم – شیوع و رواج تضاد علم با دین همانطور که متذکر شدیم، در مغرب زمین در نتیجه برخورد ارباب کلیسا با علم به وجود آمد که در اثر آن دانشمندان را تکفیر می کردند و حتی شکنجه و آزار می دادند. و عده ای را نیز سوزاندند مثل جیوردانو برونو که ادعا کرده بود که ماده زنده است و یا گالیله را محاکمه کردند بجرم این که می گفت، زمین به دور خورشید می چرخد. ولی در فرهنگ و تمدن اسلامی چنین پدیده ای به وجود نیامد، چون دین اسلام که همان ادامه دهنده ادیان عیسی و موسی و ابراهیم(ع) می باشد، می گوید نمی تواند با علم مخالف باشد. زیرا دین اسلام، جهان هستی و نوع انسانی را آیات الهی دانسته و عقیده دارد که انسان باید با تعقل آنها را بشناسد که این مسأله بدون ضروری تلقی کردن علم امکان پذیر نیست. قرآن مجید دارای حدود ۷۰۰ آیه درباره حمایت از علم و شناخت واقعیات می باشد. پس چطور بعضی از دانشمندان غرب به خود اجازه دادند، چنین حکمی را علیه دین اسلام صادر کنند. تازه اگر هم آنها دسترسی به متون اسلامی را نداشته باشند، خود دانشمندان مغرب زمین نیز اعترافاتی در مورد هماهنگی دین با علم دارند. برای مثال:

دکارت می گوید:

«نه علم، دین را در تنگنا قرار می دهد و نه دین علم را و استقلال هر دو قابل پذیرش یکدیگر می باشد، زیرا میدان علم طبیعت است و وسایل آن ریاضیات است و تجربه و میدان دین سرنوشت های روح انسانی بسوی ابدیت است.»[۹]

هگل می گوید:

«علم و دین در حقیقت مستقل نیستند، بلکه هر دو از حالات ضروری عقل و برای رشد عقل دنبال یکدیگرند.»[۱۰]

از دانشمندان جدید نیز همانطور که خواهیم دید، انیشتین و پلانک هم موافق این عقیده هستند.[۱۱]

جورج سارتن مورخ بزرگ تاریخ علم نظرات جالبی درباره رابطه علم و دین دارد که مورد تائید ماست. او می گوید:

«علم و دین در تمام ادوار زندگی بشر حتی در دوره ما و در کشورهائی که علوم در آنها بحد اعلای کمال و استقلال رسیده است، در یکدیگر تاثیر متقابل داشته اند.»

دو شاهد محکم می توان برای این ادعا بیان کرد: الف) گفته آقای سارتن است که می گوید:

«بزرگترین و بهترین نمونه آنرا در دوره ای می توان یافت که از مکتب اسکندریه شروع و به قرن نهم ختم می گردد. ما اگر ترقی علم را به فقهای کلیساهای لاتینی و یونانی و نستوریان و نظایر آن مدیون نباشیم، لااقل حفظ و ادامه آنرا به آنان مرهونیم.»[۱۲]

ب) تحریک و تشویق دین اسلام که به اتفاق تمام ناظرین در تاریخ علوم چنان تاثیری داشته است که علم را از سقوط حتمی نجات داده است و این که علم به طور جدی مدیون دین مقدس اسلام است، فقط به عنوان نمونه، جملاتی از مورخین بزرگ تاریخ علم را ذکر می کنیم.

۱. جورج سارتن: بیان کمکی که تمدن اسلامی به علم کرده است، حتی به صورت فهرستی مختصر در این مقاله کوتاه میسر نیست. ناچار باید بگویم و بگذرم که این کمک، منحصر به ترجمه متون علمی یونانی ها نبود بلکه بسیار از آن تجاوز می کرد. دانشمندان مسلمان فقط واسطه و وسیله انتقال علم قدیم نبودند، بلکه خود تازه هائی به وجود آوردند. بدون شک می توان با زبانی دیگر از «معجزه عرب» سخن گفت. آفریدن یک تمدن جدید علمی جهانگیر و بسیار عالی در مدتی کمتر از دو قرن چیزی است که می توان از آن یاد کرد، امّا نمی توان حق آنرا چنان که درخور است، بجای آورد.[۱۳]

۲. آلفرد نورث وایتهد فیلسوف و دانشمند شهیر انگلستان: بیزانس ها و مسلمانان خود تمدن داشتند. بدین وجه، فرهنگ ایشان، نیروهای ذاتی خویش را حفظ نمود، نیروهائی که با حادثه جوئی های مادی و معنوی تقویت می شدند. آنان به تجارت با خاور دور پرداختند: از سمت مغرب، قلمروی خویش را توسعه دادند، قوانین وضع کردند، اشکال جدیدی از هنر به وجود آوردند، الهیات را به وجه تفصیل بیان کردند، ریاضیات را متحول کرده و به توسعه و تکمیل علم پزشکی همت گماردند.[۱۴]

۳. عمیق ترین و با ارزش ترین جمله ای که آقای سارتن می گوید این است که: «اقوام بدوی نمی توانستند، اندیشه های علمی و صنعتی را از دین جدا بشمارند. بعدها تقسیم کار موجب به وجود آمدن عده ای دانشمند و اهل فن که غیر از کشیشان بودند، گردید یا لااقل طبقه ای از کشیشان را به وجود آورد که از همکاران دیگر خود تعلیمات و اطلاعات وسیع تری یافته بودند.»[۱۵]

چنان که می بینیم تفکیک میان دین و علم یک تفکیک مصنوعی است. امروزه نیز اگر دقت کنیم جدایی میان دانشمند و روحانی را می بینیم، نه جدائی میان دین و دانش را مگر در مواردی که از علم به ضرر مادی یا معنوی انسان ها بهره برداری شود، حتی در همین مورد هم، علم با دین مبارزه ای ندارد، بلکه تطبیقات و طرز بهره برداری است که آن دو را به رخ یکدیگر می کشد.

۴. سارتن می گوید: «روابط بین علم و دین، اغلب جنبه تعرض داشته و بسیاری از اوقات به صورت جنگ و ستیز درآمده است. اما این پیکار در حقیقت میان علم و دین نبوده است. زیرا بین آنان نمی تواند جنگی وجود داشته باشد، بلکه جنگ میان علوم و الهیات وجود دارد.»[۱۶]

این که میان علم و دین جنگی وجود ندارد، به این دلیل است که معنای دین چیزی غیر از توجه به مبدأ اعلی و تطبیق روش زندگانی با منطق صحیح که خواست خداوندی است، نمی باشد. همان طور که قبلاً نیز تذکر دادیم، علم باید انسان و طبیعت را به طور صحیح بشناسد و شناخت طبیعت را وسیله عالی برای زندگانی مادی و معنوی قرار دهد. با چنین تفسیری هیچ گونه جنگی میان علم و دین مشاهده نخواهد شد، چنان که در تمدن اسلامی مورد قبول همگان بوده است.

یک سؤال جالب اینجا مطرح می شود که اگر چنان که بعضی ها گمان می کنند، حقیقتا مابین دین و علم مبارزه ای وجود دارد، چرا این جنگ در طول تاریخ ادامه داشته و هنوز هیچکدام پیروز نشده اند؟ هزاران ایده ها در تاریخ ظهور کرده است و با ایده های دیگر به حالت مبارزه درآمده و بالاخره، پیروزی نصیب آنی می گردد که نزدیکتر به حقیقت است. دلیل فقدان این پیروزی مطلق برای یک طرف این است که مبارزه میان علم و دین ساختگی است، زیرا مبارزه میان طبیعت سودجو و خودخواه انسان هاست که همه جا باشکال مختلف نمودار گشته و در این مورد هم به این شکل درآمده است. لذا هرچه زودتر باید پرده از روی این مبارزه ساختگی برداشته و هر دو طرف را در تعالی همه جانبه استخدام نمود.[۱۷]

حال چند جمله مختصر از آلبرت اینشتین، نقل می کنیم که علوم پایه ای امروزه، اساس خود را از او دریافت کرده است:

«شریف ترین و نجیب ترین انفعالی که بشر قادر به درک آن است، انفعال عرفانی است. هسته و جوانه همه هنرها و هر دانش واقعی در چنین انفعالی نهفته است. کسی که از این احساس عاری باشد و قابلیت آن را نداشته باشد که محو حیرت و شگفتی (با مشاهده عظمت و شکوه هستی) گردد و زندگی را با بیم و وحشت بگذراند. چنین شخصی مرده ای بیش نیست. وقوف به این نکته که آن چه در قدرت ادراک ما نیست به واقع موجود است و گاه گاه فقط جلوه هایی از این دانش عظیم و زیبایی درخشان آشکار می گردد (از آن چه که در قدرت ادراک ما نیست، به وسیله دانش های ما آشکار می گردد.) و حال آن که ادراک حقیر ما فقط قادر به فهم خشن ترین صور آن می باشد. چنین وقوفی و چنین احساسی به نظر من مرکز احساسات مذهبی واقعی می باشد. اگر مفهوم مذهب را از این لحاظ در نظر بگیریم و منحصرا از این لحاظ، من در شمار کسانی هستم که صاحب عمیق ترین احساسات مذهبی می باشند.»[۱۸]

به نظر اینشتین، بیش از همه دانشمندانی که با علوم طبیعت سروکار دارند، خاصه آن هایی که به فیزیک و ریاضی می پردازند، می توانند این انفعالات عرفانی را درک کنند. ریشه آن چه اینشتین «مذهب جهانی» نامید، به نظر وی، در چنین مطالعاتی وجود دارد…[۱۹]

در ادامه می گوید:

«این اعتقاد که موازین صاحب دارای ارزش برای جهان هستی همگی منطقی می باشند، یعنی عقل قادر به ادراک آن ها است، به واقع جزو حیطه مذهب است. امروزه برای من قابل تصور نیست که دانشمندی واقعی وجود داشته باشد که از چنین ایمانی برخوردار نباشد. شاید تمثیل مختصر زیر این موضع را روشن تر سازد: علم بدون مذهب لنگ است، مذهب بدون علم کور است.»[۲۰]

«تجربه مذهبی جهانی شریف ترین و قوی ترین تجربه و احساسی است که ممکن است از تج

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.