پاورپوینت کامل اجرای علنی مجازاتها از دیدگاه حقوق اسلام ۹۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اجرای علنی مجازاتها از دیدگاه حقوق اسلام ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اجرای علنی مجازاتها از دیدگاه حقوق اسلام ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اجرای علنی مجازاتها از دیدگاه حقوق اسلام ۹۲ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده:
موضوع اجرای علنی مجازات، یکی از مباحث بحث انگیز در محافل علمی و فرهنگی کشور است. در این مقاله تلاش شده است تا این موضوع با نگاهی علمی و نه سیاسی، مورد تحقیق قرار گیرد و برخی از پیچیدگیهای آن بازگشایی شود. از این رو ابتدا به نگاه تربیتی اسلام و دیدگاه تساهل آمیز آن در اثبات جرم اشاره شده و سپس پاره ای از مباحث ضروری آن از قبیل مشروعیت مجازات علنی، موارد اجرای حکم در ملاء عام، مفهوم علنی بودن مجازات و مفهوم کلمه «طائفه» در سوره نور مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان نیز به یکی از مهمترین مباحث مسأله یعنی تأسیس اصل و قاعده در سه بخش حدود، قصاص و تعزیر پرداخته شده است.
مقدمه
بدون شک دستورهای اسلام هیچ گاه خالی از مصلحت نبوده و رعایت مصلحت نیز صرفا به خاطر سعادت و کمال انسان است؛ تا در این راستا، بشر از ارزش و کرامت خود برخوردار شده و از آن غافل نگردد، و گوهر عقل نیز که در وجود او نهاده شده برای تأمین همین هدف بوده است. بنابراین، اگر انسان نسبت به این گوهر گرانبها غافل گردد و خشم و غضب خود را عاقلانه به کار نبندد و مرتکب جنایاتی شود، در واقع کرامت انسانی و ارزش بشری خود را از دست داده و به موازات این اعمال، کرامت همنوعان خود را نیز نادیده گرفته است.
از این رو اسلام برای بازگرداندن و حفظ کرامت انسانِ مجرم، راههای زیادی را تدارک دیده تا او در پرتو آن، سعادت و کرامت خود را بازیابد.
با بررسی در متون اسلامی بدست می آید که دیدگاه اسلام دست کم در برخی از جرایم مربوط به حق الله، قبل از ثبوت قطعی، نسبت به فرد مجرم و گناهکار، دیدگاهی تساهل آمیز و همراه با نادیده انگاشتن جرم می باشد[۱] در این قسمت شواهد فراوانی وجود دارد که ذکر آنها از حوصله این مقدمه خارج است و تنها به ذکر این مطلب بسنده می شود که هدف اسلام از مجازات، تربیت و سازندگی انسان مجرم می باشد. به همین جهت راه توبه را برای او باز کرده و آن را موجب سقوط مجازات قرار داده است.[۲] چنان که در جرمهای سنگین مانند زنا، لواط و…محملهایی را برای ثابتنشدن گناه مقرّر کرده که موارد آن بر اهل دانش پوشیده نیست، و این همه، برای آن است که انسان مجرم اگر چه مرتکب جنایت شده ولی زمینه تربیت در او از بین نرفته و می توان وی را به سرشت اوّلیه اش بازگرداند.
اکنون با توجه به این مقدمه کوتاه برای روشن شدن موضوع مقاله که از ظرافت و حساسیت بالایی برخوردار بوده و در منابع فقهی و حقوقی کمتر از آن بحث شده، مباحث زیر را پی گیری می کنیم:
۱- مشروعیت اجرای علنی مجازات.
۲- موارد اجرای علنی مجازات.
۳- مفهوم علنی بودن مجازات.
۴- مفهوم طائفه در آیه نور.
۵-اصل و قاعده اولی در کیفیت اجرای مجازات.
۱- مشروعیت اجرای علنی مجازات
سؤال این است که آیا اجرای علنی مجازات، «مشروعیت» دارد، یا این که «تشریع» و بدعت در دین به حساب می آید؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که در اصل مشروعیت اجرای آشکار حدود، هیچ گونه تردیدی نیست و در میان فقها نیز نسبت به مشروعیت این مسأله هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد؛ زیرا هم نصّ صریح قرآن در این رابطه وجود دارد و هم در سیره معصومین علیهم السلاماین عمل تحقق یافته است.
در قرآن نسبت به مجازات فرد زنا کار آمده است: «ولیشهد عذابهما طائفهٌ من المؤمنین»[۳] یعنی:باید طایفه ای از مؤمنین در مجازات فرد زانی و زانیه، حاضر و ناظر باشند و این حضور چیزی جز علنی بودن مجازات نیست. حتی برخی از فقها به دلالت جمله «وَلْیشْهَدْ» که صیغه امر و دستور است، حضور طایفه ای از مؤمنین را واجب می دانند[۴]؛ زیرا صیغه امر، طبق قاعده در وجوب ظهور دارد و اصل در آن،وجوب است.
اما در سیره معصومین علیهم السلام نیز در روایتی آمده است که علی علیه السلام نه تنها مردم را از اجرای حدّ آگاه می ساخت، بلکه به آنها دستور می داد تا در مراسم اجرای حدّ شرکت نمایند. طبق برخی از روایات، وقتی آن حضرت تصمیم گرفت حدّ را بر مردی که به زنا اقرار کرده بود، اجرا کند، با فریاد بلند اعلام فرمود:«یا معشر المسلمین اُخرجوا لیقامَ علی هذا، الحدُّ و لایعرفنّ أحدکم صاحبه فأخرجه الی الجبان…»
یعنی: ای جمعیت مسلمین، بیرون بیایید تا بر این مرد زنا کار، حدّ جاری شود و به گونه ای بیرون بیایید که کسی شما را نشناسد (تا اگر حدّ مشابهی بر گردن شما بود و به خاطر آن از شرکت در اجرای حدّ ممنوع بودید، نزد دیگران آبروی شما محفوظ بماند) سپس علی علیه السلام آن مرد را به سوی میدان وسیعی کشاند تا حدّ را در ملأ عام اجرا نماید.[۵]
و همچنین وقتی تصمیم داشت بر زنی که به گناه اقرار کرده بود، حد اجرا کند، غلام خود قنبر را امر کرد تا مردم را برای نماز جماعت گرد هم آورد و سپس خود آن حضرت بالای منبر رفت و فرمود: «ای مردم، همانا امام شما این زن را در این وقت ظهر، به این جا آورد تا به خاطر خدا (و برای تربیت مجرم) بر او حدّ جاری نماید و…»[۶]
علاوه بر این اگر اجرای حدود در ملأ عام، باعث عبرت و پندبینندگان شود، این کار به مصلحت نزدیکتر و سزاوارتر خواهد بود و شاید به همین دلیل، گاه علی علیه السلام اجرای حدّ را به روز جمعه تأخیر می انداخت، تا حکم الهی در میان اجتماع انبوه مردم به اجرا گذاشته شود.[۷]
نتیجه این که اجرای آشکار مجازات را نمی توان کاری غیر مشروع و بدعت در دین دانست، بلکه این عمل، مورد تصریح قرآن بوده و در سیره معصومین علیهم السلام نیز وجود داشته است.
۲- موارد اجرای علنی مجازات
تتبّع در منابع فقهی اگر چه نشان دهنده این است که موارد اجرای علنی مجازات، محدود است اما با این حال، نمی توان مدّعی شد که اجرای علنی مجازات، به همین موارد منحصر است و یا طبق عقیده برخی از علما[۸] مورد آن را در خصوص زنا آن هم در صورت اقرار و اعتراف زنا کار، محدوددانست؛ زیرا با تنقیح مناط از متون قرآن و روایات می توان این نکته را استنباط کرد که از یک سو، هر گاه جرم مذکور باعث جریحه دار شدن افکار عمومی گردد و مردم از اجرای آشکار مجازات، خوشنود باشند، در آن صورت می توان حکم مزبور را در ملأ عام اجرا کرد.
از این رو می بینیم که موارد مجازات علنی از این نقطه نظر، غالبا در جرمهای سنگین نظیر زنا و ناسزاگویی به پیامبر صلی الله علیه و آله و غیره که افکار عمومی را جریحه دار می کند در ملأ عام صورت می گیرد. چنان که از سوی دیگر هرگاه حاکم اسلامی تشخیص دهد که مردم نسبت به حدود الهی و عواقب آن بی اطلاع و ناآشنا هستند و یا تشخیص دهد که مردم نسبت به اجرای حدود، اهمیت چندانی قائل نیستند به اقتضای مصلحت، می تواند مجازات را در ملأ عام اجرا نماید.
اکنون با توجه به این مطلب، موارد مجازات علنی را مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) یکی از موارد مجازات علنی، «زنا» است.[۹] همان طور که پیش از این یادآور شده ایم به اعتقاد بعضی از فقهای نامدار مانند مرحوم ابن ادریس حلی در «سرائر» و محقق حلی در «مختصرالنافع»[۱۰]و شهید ثانی در «شرح لمعه»[۱۱]و «مسالک الافهام»[۱۲]، واجب است مجازات زنا بایددر حضور جمعیت مؤمنین انجام گیرد. و یکی از دلایل آن، آیه دوم از سوره نور است که به طور صریح بر این مطلب دلالت دارد. دلیل دیگر، ماجرای مشهور مجازات ماعز بن مالک است که حکم رجم، در حق او به صورت علنی انجام گرفته است.[۱۳] و دلیل سوم، ظهور روایاتی است که در باره اجرای مجازاتزنا، با صیغه جمع به مردم خطاب شده است نظیر: «مَن وقع علی ذات محرمٍ فاقتلوه.»[۱۴] یعنی: هر کس با محرم خویش، زنا کرد، او را بکشید.
ب) مورد دوم، مجازات «سابّ النبی صلی الله علیه و آله» است؛ زیرا از سیاق برخی روایات و بلکه از تصریح پاره ای از احادیث استفاده می شود که مجازات سابّ النبی صلی الله علیه و آله به صورت علنی اجرا می شده است، چنان که در روایتی از علی بن جعفر (برادر امام کاظم علیه السلام) وارد شده که گفت:
من بر بالین پدرم امام صادق علیه السلام بودم که دیدم فرستاده فرماندار مدینه آمد و به پدرم گفت: برخیز که فرماندار تو را طلب کرد، پدرم چون مریض بود از آمدن نزد فرماندار عذرخواهی کرد، بار دیگر نماینده فرماندار آمد و پیام فرماندار را به امام ابلاغ کرد، در این هنگام پدرم به کمک من از جا برخاست و نزد فرماندار آمد، در حالی که فرماندار پیش از آمدن امام علیه السلام همه فقهای مدینه را گرد هم آورده بود و در دستش نامه ای بود که در آن گواهی علیه مردی بود که به پیامبر صلی الله علیه و آله ناسزا گفته است، فرماندار به امام علیه السلام گفت: شما به این نامه نگاهی بینداز تا من نظر فقهای مدینه را جویا شوم، آنان گفتند: این مرد را ادب کن و به زندانش بیافکن! در این لحظه امام علیه السلام رو به آنان کرد و فرمود: اگر فردی به یکی از صحابه پیامبر این ناسزا را بگوید در باره او چه حکم می کنید؟
فقهای مدینه گفتند: همین حکم را خواهیم کرد، فرمود: نه این چنین نیست و حدیثی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرمود: هر کس مرا دشنام بگوید واجب است او را به قتل برسانید، سپس فرماندار مدینه رو به امام علیه السلام نمود و عرض کرد: یا أبا عبد الله، سخن اینها را رها کن، من اگر به فتوای اینها ترتیب اثر می دادم به دنبال تو نمی فرستادم، آن گاه به مردم مدینه اعلام کرد آن مرد را بیاورید و به حکم جعفر بن محمد او را به قتل برسانید.[۱۵]
این ماجرا به خوبی نمایانگر یکی دیگر از موارد اجرای حکم در ملأ عام می باشد.
ج) مورد سوم، مجازات شخص «محارب» است؛ زیرا کسی که مفسد فی الارض شناخته شد یکی از انواع مجازاتهایش این است که امام علیه السلام یا نایب او در مجازاتش مخیرند که او را ابتدا به قتل برسانند و بعد، جسد وی را به مدت سه روز به صلیب بکشند و یا این که زنده وی را به صلیب کشیده و پس از کشتن، سه روز بالای دار نگه دارند. و پر واضح است که مسأله صلیب کشیدن او، صرفا به خاطر اعلان و عبرت گیری مردم است و گرنه برای به صلیب کشیدن یک جسد وجهی وجود ندارد؛ زیرا اگر چه به صلیب آویختن انسان زنده، مرگ تدریجی و حاکی از شدّت مجازات است، اما این عمل، آن هم در باره جسدی تا سه روز، علتی جز اعلان و عبرت ندارد. از این رو اگر شخص محارب پیش از اجرای حکم بمیرد لازم نیست جسد او را سه روز به دار بیاویزند. چون طبق عقیده برخی از فقها، محاربی که از پیش بمیرد، جنازه اش برای مردم درس عبرت نخواهد بود.[۱۶]
و همچنین یکی دیگر از مجازاتهای شخص محارب، تبعید کردن است و تبعید نیز به صورت علنی باید انجام گیرد، چنان که در روایت مدائنی از امام رضا علیه السلام آمده که وی از امام در باره کیفیت تبعید فرد محارب پرسید و امام در پاسخ او فرمود:
تبعید یعنی از شهری که در آن جنایت کرد به شهر دیگری برده می شود و طی نامه ای به اهل آن شهر اعلام می شود که این شخص، محارب و تبعیدی است. پس با او مجالست و بیع و شراء نداشته باشید و با او ازدواج نکنید و با وی هم سفره نشوید و در کارها با او مشاوره نکنید، و مدت تبعید تا یکسال است.[۱۷]
د) مورد چهارم، مجازات «ارتداد» است. در اسلام، مجازات ارتداد در موارد گوناگونی به صورت علنی اجرا شده است، چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که علی علیه السلامدو نفر مسلمان را که در کوفه بت پرست شده بودند حاضر کرد و از آنها خواست توبه کنند، ولی آنها حاضر به توبه نشدند. به همین سبب آن حضرت در ملأ عام آتش افروخت و آندو را در آتش افکند.[۱۸] در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلاموارد شده است که در زمان علی علیه السلام مرد مسلمانی که نصرانی شده بود را نزد علی علیه السلام آوردند، آن حضرت وی را توبه داد ولی او امتناع ورزید؛امام علیه السلام موهای سر آن مرد را در مشت خویش گرفت و به جمعیت حاضر فرمود: «طؤوا یا عباد الله، فوطؤوه حتی مات» یعنی: ای بندگان خدا، این مرد را لگدمال کنید، مردم نیز او را آنقدر لگدمال کردند تا از دنیا رفت.[۱۹]
ه) مورد پنجم، مجازات «لواط» است. از نظر اسلام کسی که مرتکب عمل شنیع لواط شود، به پنج صورت می توان او را مجازات کرد که این مجازاتها یا با قطع گردن به وسیله شمشیر و یا سوزاندن در آتش و یا سنگسار نمودن و یا با خراب کردن دیواری بلند بر اوست و یا این که او را از مکانی مرتفع پرتاب کنند و حتی می توان دو نوع از این مجازاتها را با هم در حق او اجرا کرد.[۲۰]
روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که:
علی علیه السلام در حالی که در میان جمعیتی از اصحاب خود بود، مردی نزد او آمد و عرض کرد: یا امیر المؤمنین من مرتکب عمل زشت لواط شدم پس مرا پاک کن (و حدّ لواط را در باره ام اجرا فرما)، حضرت اعتنایی نکرد و به او فرمود که به منزلش برگردد. فردای آن روز دوباره آمد، اما حضرت همین جواب را به او داد، بار سوم نیز حضرت همان جواب را داد، اما وقتی برای مرتبه چهارم آن مرد اعتراف نمود، حضرت او را نگه داشت و تصمیم گرفت حدّ لواط را در باره او اجرا کند. از این رو گودالی کند و به جمعیت حاضر دستور داد تا آتشی در گودال افروختند، سپس آن مرد در حالی که گریه می کرد وارد گودال شد به طوری که اطراف او شعله های آتش موج می زد، در این لحظه علی علیه السلام و همه اصحابش به گریه افتادند، سپس حضرت فرمود: ای مرد، برخیز و بیرون آی، به درستی که تو فرشتگان آسمان و زمین را به گریه انداختی، اکنون خداوند توبه تو را پذیرفته است، اما هرگز این عمل زشت را تکرار نکن.[۲۱]
از این روایت که البته به طور خلاصه نقل شد، استفاده می شود که حدّ لواط در زمان آن حضرت در ملأ عام اجرا می شده است.
و) مورد ششم، مجازات «نبّاش» می باشد؛ یعنی کسی که کارش نبش قبر و دزدی کفن است. حکم نبش قبر، تعزیر و مجازات دزدی کفن، قطع انگشتان است و اگر این عمل، بیش از سه مرتبه تکرار شود، آن فرد، مفسد فی الارض شناخته شده و کشته خواهد شد.
بنابر احادیث متعددی که در این باب وارد شده، حکم نبّاش در ملأ عام اجرا می شده است؛ یکی از آنها، روایت ابن ابی عمیر است که از برخی از اصحاب نقل می کند:
روزی مرد نبّاشی را نزد علی علیه السلام آوردند، آن حضرت گیسوانش را گرفت و او را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 