پاورپوینت کامل جستاری در اثبات کامل مطلق ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جستاری در اثبات کامل مطلق ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جستاری در اثبات کامل مطلق ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جستاری در اثبات کامل مطلق ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

>

عباس نیکزاد[۱]

چکیده:

موحّدان، همواره بر این باورند که خداوند، واجب الوجود، علّت هستی بخش، خالق همه موجودات و نیز کامل مطلق و از تمام جهات بی نیاز است. اثبات کامل مطلق از موضوعات بسیار مهم اعتقادی خداپرستان است. در مذهب تشیع بسیاری از اذکار، اوراد دعایی و عبادی و ستایش هایی که از پیشوایان معصوم علیهم السلام درباره اخلاق ولاحدّی ذات حق وارد شده است بر کامل مطلق بودن آن ذات دلالت دارد.

نویسنده در این نوشتار بر آن است تا «کامل مطلق» را نه از راه دلایل موجود در کتابهای فلسفی بلکه از راه ادلّه ای (هفت دلیل) که خود بدان دست یافته است، اثبات کند.

آنچه که در این مقال در پیش روی خود دارید جستاری است فلسفی در یکی از موضوعات مهم و کلیدی فلسفه و الهیات یعنی اثبات موجود کامل مطلق. اثبات موجود کامل مطلق و یا به تعبیر دیگر اثبات کامل مطلق بودن ذات حق از موضوعات بسیار مهم اعتقادی ما موحّدان و خداپرستان است.

برگشت بسیاری از اذکار و اوراد دعایی و عبادی ما به همین حقیقت اساسی و مهم است. سبّوح و قدّوس بودن ذات حق معنایش این است که او از هر ضعف و نقص و فقر و جهل و… منزه و مبرّاست. بنابراین تسبیح و تقدیس ما به کمال مطلق بودن او ناظر است. چنانکه او را این گونه حمد می کنیم که: «صمدا لا منتهی لحمده و لا حساب لعدده و لا مبلغ لغایته و لا انقطاع لأمده»[۲]

یعنی: خداوند را سپاس و ستایش می کنیم به گونه ای که حدّ آن را انتها، و عددش را شمارش و پایانش در دسترس و مدت آن تمام شدنی نیست. در این دعا ما به کامل مطلق بودن او نظر داریم؛ چون حمد و ثنا در برابر کمال و جمال است و حمد بی پایان و مطلق، بدون کمال و جمال مطلق مفهوم ندارد.

و یا آنچه که در نهج البلاغه آمده است که: «الحمدللّه الذی لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادّون و لا یؤدّی حقّه المجتهدون الذی لا یدرکه بُعد الهمم و لا یناله غوص الفطن الذی لیس لصفته حدّ محدود و لا نعت موجود و لا وقت معدود و لا اجل ممدود»[۳]

یعنی: سپاس خدایی را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارگان نعمتهای او ندانند و کوشندگان حق او را گزاردن نتوانند. خدایی که پای اندیشه تیزگام در راه شناسایی او لنگ است و سر فکرت ژرف، رو به دریای معرفتش بر سنگ. صفتهای او تعریف ناشدنی است و به وصف در نیامدنی و در وقت ناگنجیدنی و به زمانی مخصوص نابودنی. این ستایش نیز ناظر به همین معنا است.

در مجامع روایی ما نیز روایات فراوانی یافت می شود که بر اطلاق و لا حدّی ذات حق دلالت دارد؛ به عنوان نمونه:

امام چهارم به ابوحمزه می فرماید: «ای ابا حمزه، همانا خدا به هیچ محدودیتی توصیف نشود، پروردگار ما بزرگتر از وصف است. چگونه به محدودیت وصف شود آن که حدّی ندارد…»[۴]

امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: «منزه است آن خدایی که حدّی ندارد و به وصف در نیاید و چیزی مانند او نیست و او به چیزی نماند و او شنوا و بینا است.»[۵]

باز در روایت آمده است که راوی می گوید: «به امام موسی علیه السلام نوشتم و درباره این جمله دعا «سپاس خدا راست تا نهایت علمش» از او نظر خواستم، حضرت به من نوشت: «نگو: نهایت علمش؛ زیرا علمش را نهایت و حدّی نیست، بلکه بگو: «نهایت رضایتش»[۶]

در قرآن کریم نیز روی نامتناهی بودن صفات خداوند فراوان تکیه شده است. «ان الله علی کل شی ء قدیر»[۷]«ان الله بکل شی ء علیم»[۸]«ربّنا وسعت کل شی ء رحمه و علما»[۹]

به هر حال، اعتقاد ما موحّدان بر این است که خداوند نه تنها واجب الوجود و علّت هستی بخشی و خالق همه موجودات است بلکه او کامل مطلق و از تمام جهات غنی است. ذات و صفات او در حدّ اطلاق و لا حدّی است.

او دارای علم و قدرت و حیات و هستی بی پایان و نامتناهی است. توجه به این نکته ضروری است که اثبات واجب الوجودی ذات حق (به معنای استقلال و عدم وابستگی وجودی او به هر موجود دیگر و انفکاک ناپذیری هستی از او) به معنای اثبات کامل مطلق بودن او نیست. به این معنا که این دو مفهوم حدّاقل در ظرف ذهن و ادراک از هم جدا و منحازند، اما این که در ظرف خارج با هم تلازم و یا تساوق دارند احتیاج به بینه و اثبات دارد.

نظر ما در این مقال بر اثبات موضوع اول (اثبات واجب الوجود) نیست؛ زیرا در کتابهای فلسفی ادلّه متقنی برای آن یافت می شود به گونه ای که نیاز چندانی برای اثبات آن عجالتا نیست. مقصود ما در این جا اثبات موضوع دوم (اثبات کامل مطلق) است. ما تقریبا مجموع ادلّه ای را که در این بخش در کتابهای فلسفی آمده است مشاهده کرده ایم. متأسّفانه به نظر می رسد که بسیاری از آنها در آن حدّ از اتقان نیست که از خدشه مبرّا و مصون باشند. به همین جهت ادلّه ای که در این جا به آنها خواهیم پرداخت ادلّه ای نیست که به طور معمول در کتابهای مربوطه آمده است بلکه ادله ای است که این حقیر یا شخصا و یا با مساعدت برخی از اساتید و دوستان به آنها رسیده ایم و ما در این نوشتار به هفت دلیل از آن، اشاره می کنیم.

دلیل اول

این دلیل مشتمل بر سه مقدمه و یک نتیجه است: مقدمه اول این است که وجود داشتن کامل مطلق در خارج محال و ممتنع نیست؛ زیرا هر امر محال و ممتنع مستلزم و یا متضمّن اجتماع نقیضین است؛ مثلاً استحاله دور و تسلسل و طفره و وجود معلول بدون علت و وجود علّت تامّه بدون معلول و انفکاک معلول از علّت تامّه و امثال آن به این خاطر است که همه اینها از اجتماع نقیضین سر در می آورند.

ولی می دانیم که صرف وجود داشتن کامل مطلق متضمّن اجتماع نقیضین نیست و کسی هم مدّعی آن نشده است. به تعبیر دیگر فرض این که موجودی در خارج وجود داشته باشد که هیچ گونه ضعف و نقصی نداشته باشد و به حدّ عدمی محدود نباشد مستلزم جمع نقیضین نیست. باز به تعبیر روشنتر عقل هرگز حکم نمی کند که همه جا و همیشه وجود باید دارای مرز عدمی و محفوف به اعدام و ناقص باشد.

اگر گفته شود که همه موجوداتی که تا به حال با آنها برخورد داشته ایم محفوف به اعدام و ناقص بوده اند، می گوییم این امر نشان نمی دهد که مرز عدمی داشتن برای هر موجودی، ذاتی و غیر قابل انفکاک است. شاید موجودی در عالم وجود داشته باشد (یا حدّاقل بتوان آن را در ظرف ذهن تصور کرد) که مرز عدمی نداشته باشد.

مقدمه دوم: اگر کامل مطلق در خارج وجود داشته باشد یقینا امکان علیت نسبت به همه موجودات محدود و متناهی عالم را خواهد داشت؛ زیرا فاصله میانی محدود و نامحدود و متناهی و نامتناهی به قدری زیاد است که به حدّ و حصر در نمی آید و اصلاً نمی توان میان آنها مقایسه و نسبتی برقرار کرد. از این رو یک موجود ناقص و محدود (هر چند بالاترین درجه کمال را که یک موجود محدود می تواند داشته باشد را واجد باشد) امکان این را دارد که جلوه و رشحه ای از موجود نامحدود باشد.

به بیان واضحتر اگر کامل مطلق (به فرض موجود بودن) بخواهد علّت موجود و یا موجوداتی باشد می تواند موجود و یا موجوداتی را بیافریند که در حدّ آن موجود و یا موجودات محدود و ناقص دارای هستی و کمال باشند؛ زیرا همان گونه که گفتیم آن موجود محدود مفروض ما هر چند دارای کمالات بسیار باشد باز محدود است و در کنار علّت مطلق و نامحدود چیزی به حساب نمی آید.

از این گذشته می گوییم اگر کامل مطلق ما در حدّ و اندازه ای نباشد که بتواند برای همه موجودات محدود علیت داشته باشد قهرا ناقص خواهد بود و این خلف فرض ما است؛ زیرا فرض ما این است که او کامل مطلق است.

باز به بیان دیگر می گوییم کامل مطلق باید همه صفات کمالی را بی استثنا دارا باشد. علیت داشتن نسبت به همه موجودات محدود و به عبارت دیگر قدرت و شأنیت افاضه و ایجاد همه موجودات محدود هستی یکی از مهمترین کمالات است و نداشتن آن نقص به حساب می آید. بنابراین کامل مطلق باید دارای آن باشد.

مقدمه سوم: امکان علیت با ضرورت علیت مساوق است، چنانکه امکان معلولیت با ضرورت معلولیت مساوق می باشد؛ زیرا وابستگی و معلولیت، ذاتی معلول است، چنانکه علیت و هستی بخشی علت، ذاتی اوست؛ یعنی وجود وابسته و معلول هرگز مستقل و بی نیاز از علت نخواهد بود، چنانکه هستی بخشی و علیت علت از آن جدا نخواهد شد. محال است که علت و معلول جابجا شوند و وجود علت به وجود معلول خود وابسته گردد، چنانکه محال است معلول از چیزی صادر شود که ذاتا وابستگی وجودی به آن ندارد.

به تعبیر دیگر معلول ذاتا عین فقر و تعلق و وابستگی به علت خویش است نه این که چیزی باشد که ربط و تعلق بر او عارض شده باشد؛ یعنی هم اصل فقر و تعلق، ذاتی معلول است و هم فقر و تعلق به علت خاص خویش، ذاتی معلول می باشد. این گونه نیست که این معلول می توانست به هر علتی وابسته باشد، ولی مرجحی خارجی باعث وابستگی او به علّت خاص شده است.

بر این اساس است که می گوییم امکان علیت به نحو امکان عام با ضرورت آن مساوق است. به دیگر سخن نمی توان رابطه علیت و معلولیت میان دو موجود را به صورت امکان خاص (سلب ضرورت از طرفین) در نظر گرفت بطوری که مثلاً هم معلول بودن یکی از آنها برای دیگری و هم معلول نبودنش ممکن باشد؛ یعنی هیچ کدام ضرورت نداشته باشد. بنابراین اگر معلول بودن چیزی برای چیزی عقلاً محال نباشد حتما ضروری خواهد بود.

نتیجه: حال بعد از فرض مقدمه اول (این که وجود کامل مطلق در خارج محال نیست) با انضمام مقدمه دوم و سوم می گوییم: امکان علیت برای هستی مطلق نسبت به همه موجودات جهان هستی و امکان معلولیت برای جهان هستی نسبت به کامل مطلق وجود دارد و امکان علیت و معلولیت میان دو شی ء با ضرورت و حتمیت آن مساوق است. بنابراین بالضروره باید جهان هستی از تمام جهات، معلول کامل مطلق باشد و بالضروره کامل مطلق باید علّت ایجادی جهان هستی باشد. با این بیان ضرورت وجود کامل مطلق در جهان ثابت می شود.

در پایان این برهان به این نکته مهم اشاره می کنیم که محدودیت زمانی و مکانی و محدودیت آثار و حرکت پذیری و فناپذیری و تأثیرپذیری و نیز مشروطیت و وابستگی اشیاء و پدیده های عالم می تواند نشانه ها و علائم خوبی برای شناسایی ضعف و نقص مرتبه وجود و بالملازمه معلولیت موجودات عالم باشد.

دلیل دوم

این دلیل نیز مشتمل بر سه مقدمه و یک نتیجه است:

مقدمه اول: وجود داشتن موجود کامل مطلق عقلاً محال و ممتنع نیست؛ یعنی به نحو عام، امکان وقوع دارد. توضیح این مقدمه در دلیل پیشین گذشت.

مقدمه دوم: هر موجود محدود و ضعیفی، امکان افزایش و یا کاهش و بلکه انهدام و نابودی را در صورت وجود کامل مطلق خواهد داشت؛ زیرا می توان پرسید که اگر کامل مطلق وجود داشته باشد (که حسب الفرض وجود آن ممکن است) آیا می تواند در موجود ضعیف و محدود تأثیری بگذارد یا نه؟ بدیهی است که جواب مثبت است و گرنه خلف فرض لازم می آید؛ زیرا اگر نتواند چنین تأثیری بگذارد با کامل مطلق و قادر مطلق بودن او منافات دارد. بنابراین امکان کاهش و افزایش و فنا و نابودی در موجود محدود و ضعیف ثابت می شود.

مقدمه سوم: موجود واجب الوجود بالذّات در معرض تغییر و تحول و تأثیرپذیری و فناپذیری نیست؛ زیرا اگر امکان تغییر و دگرگونی و فنا در موجود واجب وجود داشته باشد می پرسیم با این که این امکان وجود داشت چرا این تحول و دگرگونی صورت نگرفته است؟

بناچار باید در جواب گفت: یا عوامل و مقتضیات حرکت و تحول در او پدیده نیامده است و یا با بود عوامل حرکت و تحول، موانعی در سر راه آن پدید آمده است. معلوم است که چنین موجودی واجب نخواهد بود؛ یعنی تأثیرپذیری از علل و اسباب و یا موانع و مزاحمات با وجوب وجود سازگار نیست؛ زیرا لازمه آن وابستگی و مشروطیت ذات واجب نسبت به علل و اسباب خارجی است و معلوم است موجودی که اوصافی مانند تأثیرپذیری و وابستگی و مشروطیت و تغییرپذیری را دارد واجب الوجود نخواهد بود.

نتیجه: هیچ موجود محدود و ضعیفی نمی تواند واجب باشد و هر موجود واجب الوجودی کامل مطلق و نامتناهی و نامحدود خواهد بود.

باید به این نکته توجه داشت که اثبات کامل مطلق از راه این دلیل متوقف بر این است که از قَبْل واجب الوجود در خارج اثبات گردد. واین امر خفیف المؤونه است؛ زیرا همانگونه که در آغاز بحث اشاره کردیم آنچه که دشوار است اثبات کامل مطلق است نه اثبات واجب الوجود.

جا دارد در این جا بخشی از یک روایت اصول کافی را که ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.