پاورپوینت کامل انحطاط و افول امپراطوری آمریکا ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انحطاط و افول امپراطوری آمریکا ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انحطاط و افول امپراطوری آمریکا ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انحطاط و افول امپراطوری آمریکا ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

>

میراحمدرضا حاجتی[۱]

چکیده:

خورشید بخت و اقبال تمدن آمریکایی رو به غروب نهاده است و آرمانهای ادعایی اومانیسم و لیبرالیسم، همچون حقوق بشر و… در ورای ظهور حقیقت غربِ خود بنیاد، بیش از پیش رنگ می بازد. دلایل متقن و قراین متعدد حاکی از آن است که آمریکا گرفتار حادثه است.[۲] رویکرد میلیتاریستی و نظامی گری دولت ایالات متحده نه تنها شاخصه توانمندی این کشور تلقی نمی گردد که خود برهانی بر افول زود هنگام این امپراطوری است.

طی ماههای اخیر شیطان بزرگ سر مست از پیروزی کاذب و نیم بند خود در کشور ضعیف و ستم دیده افغانستان بر طبل جنگ کوبیده و بیش از پیش کشورهای مستقل و ملتهای آزاده جهان را به حمله نظامی تهدید می کند.

آیا تشدید روحیه جنگ افروزی رئیس جمهور اقلیت ملت آمریکا و زمامداران متکبر این کشور حاکی از اقتدار برونی ایالات متحده و انسجام درونی آن می باشد و یا در پس پرده این عربده کشیهای متکبرانه و خیمه شب بازی کودکانه راز دیگری نهفته است؟

از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران رویکرد نظامی در دیپلماسی فرامرزی آمریکا نشانه ای واضح از افول ابر قدرت غرب و ابزاری برای سر پوش نهادن بر بحران همه جانبه جامعه آمریکا و انحراف افکار عمومی داخل و خارج، از واقعیتهای موجود در این زمینه تحلیل می گردد و در حقیقت «واکنش آمریکا به حادثه ۱۱ سپتامبر نشان داد که قدرت این کشور رو به افول گذارده است»[۳]

در این مقاله موضوع افول ایالات متحده را با طرح مباحثی چون «واقعیت افول امپراطوری آمریکا»، «اساسی ترین عوامل افول آمریکا»، «نگاهی به معضلات پیچیده این کشور»، «نشانه های افول تدریجی قدرت ایالات متحده» و «اعترافات شخصیتهای آمریکایی» مورد بررسی اجمالی قرار می دهیم.

با بررسی همه جانبه واقعیتهای پیدا و پنهانِ جامعه آمریکا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «دچار بحران شدید هویت فرهنگی و شخصیتی بوده و به علت از بین رفتن پایه های اخلاق از درون در حال متلاشی شدن می باشد.»[۴] می توان به علائم افول حتمی ایالات متحده پی برد، البته باید به این نکته مهم هم اذعان داشت که آمریکا نه تنها یک کشور غربی بلکه «آزمایشگاه بارزی از نزول و انحطاط جامعه مدنی و نهادهای شناخته شده آن در تمدن غرب می باشد.»[۵]

واقعیت افول امپراطوری آمریکا

ایالات متحده آمریکا بر اساس شهادت واقعیتهای موجود و اعتراف شخصیتهای سیاسی و فرهنگی آن، به شدت گرفتار مشکلات پیچیده ای است که آینده این کشور را تیره و تار کرده است.

اکتاو یوپاز، نویسنده معروف غربی و برنده جایزه ادبی نوبل، طی مقاله ای با عنوان «امپراتوری دموکراسی (آمریکا) در سراشیب سقوط»[۶] می نویسد:«چشم انداز آمریکا به هیچ وجه روی نوید و آرامش را نشان نمی دهد.»[۷]

وی تصریح می کند:

«آمریکاییان…اطمینانی را که در گذشته نسبت به سرنوشت و آینده ملتشان داشته اند از دست داده اند.»[۸]

برخی از تحلیل گران که نزدیک به چهار دهه از نزدیک نظاره گر تحولات درونی ایالات متحده بوده اند بر این اعتقادند که:

«از جنگ جهانی دوم تا امروز هیچ وقت مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا جدی تر از حال نبوده است.»[۹]

البته آنانی که برای اثبات وجود ثبات در جامعه و نظام سیاسی ایالات متحده به اقتدار نسبی این کشور در عرصه های اقتصادی، نظامی و پیشرفتهای تکنولوژیک استناد می جویند، باید به این حقیقت معطوف گردند که:

«افول امپراتوری ها ناگهانی و آنی نیست و قدرتهای بزرگ در تاریخ همیشه به آهستگی سیر قهقهرایی خود را طی کرده اند و آمریکا نیز از این قاعده مستثنا نیست.»[۱۰]

بحرانهای عظیم و چالشهای خطرناک و سقوط فرهنگی، اخلاقی و سیاسی الگوی جامعه مدنی غربی و بهشت موعود لیبرالیسم، شرایطی را رقم زده است که:«افول امپراتوری آمریکا اکنون سالهاست که مورد توجه صاحب نظران و اندیشمندان قرار گرفته است.»[۱۱]

و «قراین متعدد حاکی از آن است که این جمهوری امپراتوری ساز پس از رسیدن به اوج، رو به افول می رود.»[۱۲] و برخی از صاحب نظران برجسته آمریکا با بیان این مطلب که «آمریکا در لحظه مهمی از تاریخ خود قرار دارد.»[۱۳] اعلام می دارند: «امپراتوری آمریکا در حال سقوط و فروپاشی است.»[۱۴]

واقعیتهای جامعه آمریکا مؤید این مطلب است که «آثار انحطاط در ایالات متحده در پنجاه سال اخیر (سالهای ۱۹۱۲ – ۱۹۶۳) بیشتر از ۱۳۷ سال پیش به چشم می خورد و نیز این آثار در بیست سال گذشته بیشتر از پنجاه سال پیش بوده است.»[۱۵]

عوامل اساسی افول امپراطوری آمریکا

نکته در خور توجه این جاست که افول امپراتوری و تمدنی که بر مبنای باورهای ماتریالیستی رشد و توسعه یافت «کمتر باتنزل قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی، سر و کار داشته و ریشه آن را باید در گسیختگی های معنوی، اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی جست و جو کرد.»[۱۶]

امواج ویران کننده جنایت و خشونت، تجاوز، اعتیاد، ابتذال اخلاقی و فرو پاشی نهاد خانواده و «حرص و طمع مادی، تنزیل اصول معنوی،رشوه خواری، فساد، فردگرایی، خودخواهی و بالاتر از همه عدم وجود یک مرکز و قدرت معنوی، ایالات متحده را دچار بحرانهای اجتماعی و سیاسی کرده است.»[۱۷]

البته این واقعیت غیر قابل انکاری است که آمریکا با برخورداری از تکنولوژی پیشرفته، قدرت عظیم نظامی ثروتمندترین کشور دنیاست، اما آنچه بدیهی می نماید این است که ثروتمندترین کشور دنیا به لحاظ گرفتار آمدن در دام فقر معنوی،[۱۸] امروز از غلبه بر بحرانهای عظیم اجتماعی و فرهنگی خود درمانده گشته است.

نگاهی به معضلات پیچیده آمریکا

ریچارد نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا، در این زمینه می نویسد:«ثروتمندترین کشور جهان نباید به این واقعیت تن در دهد که در آمریکا (کشوری که جمعیتش ۲۰۱ جمعیت جهان است) پولی که خرج مواد مخدر و وسایل غیر مجاز می شود برابر با کل هزینه کشورهای دیگر است.

ثروتمندترین کشور جهان نباید به این واقعیت تن در دهد که ما بیشترین نرخ جنایات را در جهان داشته باشیم و شمار آمریکاییانی که در مدت جنگ خلیج فارس در ایالات متحده کشته شدند بیست برابر کسانی باشد که در میدان جنگ به قتل رسیدند.

ثروتمندترین کشور جهان نباید به این حقیقت تن در دهد که یک طبقه محروم همیشگی به وجود بیاید و وجود آن شهرهای ما را آن قدر ناامن کند که دیگر جای زندگی نباشد. وضع بسیاری از شهرهای امروزه از آن روزی که پرزیدنت جانسون برنامه جامعه بزرگ را به راه انداخت بدتر است.»[۱۹]

کورنل وست، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا نیز با اعتراف به فقر معنوی ملت آمریکا و در اعتراض به سیاستهای اشتباه سردمداران کاخ سفید در زمینه های فرهنگی اظهار داشت:«ملتی که دنیا را از نظر اقتصادی و نظامی فتح کند ولی روح خود را از دست بدهد چه فایده ای دارد؟»

وست، با بیان این که شعارهای پیروزمندانه کاخ سفید و وال استریت فریب دهنده است، گفت:«در این جا[آمریکا] بیل کلینتون رئیس جمهوری آمریکا با جرأت در مقابل ملت می ایستد و با جسارت می گوید که زمان، زمان رونق است!

اما با یک نگاه دقیقتر به جامعه در می یابیم که ما تا چه اندازه مبتلا به فقر فزاینده معنوی، پوچی و خلأ اخلاقی هستیم و شمار روز افزون خودکشی ها و بی خانمانی ها و سقط جنینها خود گواه این فقر معنوی ماست.»[۲۰]

رسانه های آمریکا و ترویج جرم و جنایت

رسانه های عمومی آمریکا امروزه به عامل مهمی در تقویت و تشدید جریان انحطاط جامعه آمریکا مبدل گشته اند و در حالی که «تلویزیون و فیلمها می توانند برنامه هایی با کیفیت عالی در اختیار بینندگان قرار دهند ولی بیشتر اوقات به پست ترین نوع هرزگی و خشونت متوسل می شوند.»[۲۱]

و «فرهنگ آمریکا، سینماها، کتابها، اشعار و تلویزیون به مردها می آموزند خود را جانی ببینند.»[۲۲]

جونزلانز، از اساتید دانشگاه «بوستون» آمریکا در کتاب خود به نام «آیا آمریکا قابل نجات است؟» که در آلمان منتشر و با استقبال کم نظیر مواجه گردید، در این زمینه می نویسد: یک نوجوان شانزده ساله آمریکایی در دوران کودکی و نوجوانی اش تا سن (۱۶ سالگی) شاهد هجده هزار مورد قتل و هشت هزار مورد تجاوز جنسی از تلویزیون می باشد.[۲۳]

در جامعه به ابتذال کشیده شده آمریکا در مقابل انحرافات تلویزیون و سینما و…نه تنها برخورد جدی به عمل نمی آید که «هرگونه اعتراض به تحسین و تجلیل از خشونت وحشی گری و بی بندوباری جنسی در تلویزیون و سینما با اعتراضهای طرفداران حقوقِ مدنی درباره آثار دلسرد کننده سانسور روبه رو می شود! گویی که سانسور تنها مسأله است.»[۲۴]

برخی از صاحب نظران آمریکایی در خصوص انحطاط و ابتذال رسانه ای معتقدند:

«مردم آمریکا که اکنون بیشتر اطلاعات خود را از صفحه تلویزیون دریافت می دارند با تبلیغات غلط انداز و گزارشهای مغرضانه از خود بی خود شده اند؛ به طوری که بسیاری از آنها نمی توانند فرق بین حقیقت و پرت و پلا را تشخیص دهند.»[۲۵]

ارمغان شوم فرهنگ مادی برای آمریکاییان

وضعیت کنونی آمریکا حاکی از آن است که «مادی گرایی، آرمان گرایی را تحت الشعاع قرار داده» و «آمریکا خشنترین جامعه در جهان می باشد.» و «آمار مربوط به قتل و سایر جنایات در کلیه بخشهای این جامعه وحشت آور است.» و «تمایلات جنسی نیز به وحشی گری و خشونت کشانده شده است.»[۲۶]

ارمغان شوم مادی گرایی افراطی، مخاطرات عظیمی است که آسایش را از جامعه آمریکا ربوده است. به همین علت اکنون «سرطان جنایت و خشونت، جامعه آمریکا را تهدید می کند.»[۲۷]

گزارشهای معتبر موجود به خوبی مبینِ تهدیدهای مورد اشاره است:

«از سال ۱۳۴۴ تا کنون نرخ جرایم خشونت آمیز با استفاده از اسلحه ۳۵۵ برابر شده است که به راستی تکان دهنده است. شمار آدم کشی به طور سرانه چهار تا پنج برابر کشورهای اروپای غربی است و تعداد تجاوز و دزدی های مسلحانه بالاتر است.»[۲۸]

مقامهای طراز اول سیاسی آمریکا اعتراف می کنند که «به دلیل وجود تعداد زیادی سلاح گرم در دست مردم، برای بسیاری از آمریکایی ها زندگی در ایالات متحده بسیار خطرناکتر از زندگی در سومالی جنگ زده شده است.»[۲۹] تا آن جا که «در هر صد ساعت در خیابانهای آمریکا جوانان بیشتری از آنچه در صد ساعت جنگ خلیج فارس کشته شدند از دست می روند.»[۳۰]

به هر صورت باید پذیرفت که «آمریکا بیشترین نرخ جنایت در جهان را داشته و شمار آمریکاییان که در مدت جنگ خلیج فارس در شهرهای ایالات متحده کشته شدند بیست برابر کسانی است که در میدان جنگ به قتل رسیدند.»[۳۱]

بر اساس مستندات موجود:

«کنترل واشنگتن پایتخت آمریکا خارج از قدرت پلیس است و این شهر با ۴۸۹ فقره قتل در میان پایتختهای دنیا مقام اول را داشته است و خیابانهای آن به کشتارگاه تبدیل شده اند.»[۳۲]

وضعیتِ فضاحت بار اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی مهد تمدن غرب تا آن جا چهره این کشور را دگرگون و زندگی عادی مردم را تحت شعاع خود قرار داده است که «قانون گذاران آمریکا برای مقابله با موج فزاینده فساد و بی بند و باری، چند شهر بزرگ این کشور را به عنوان شهرهای خطرناک اعلام کردند.»[۳۳] و «تنظیم کنندگان لایحه قضایی تعداد جرایمی که حکم اعدام باید در مورد آنها اجرا شود را از سیزده مورد به شصت مورد افزایش داده اند.»[۳۴]

آمریکای بحران زده و توسعه زندان سازی

رشدِ پدیده هایی چون خشونت، جنایت، اعتیاد و…در جامعه بحران زده ایالات متحده در قالب بحرانهای جدیدی تسلسل وار ادامه پیدا کرده و سرمایه های انسانی این کشور را به ورطه نابودی می کشاند.

بنابر آمار رسمی «جمعیت زندانیان آمریکایی در طول یک دهه گذشته (از تاریخ گزارش) تقریبا دو برابر شده است. و در پایان سال ۱۹۹۵ تعداد زندانیان محبوس در زندانهای محلی و ایالتی آمریکا بین ۱۴% تا ۲۵% بیش از ظرفیت موجود بوده است.»[۳۵]

بر پایه این آمار در جامعه متمدن آمریکا «در پایان سال ۱۹۹۵ از هر ۱۶۷ شهروند آمریکایی یک نفر در زندان محبوس بوده و در حالی که در سال پیش از آن، از هر ۳۲۰ شهروند آمریکایی یک نفر در زندانهای این کشور محبوس بوده است.»[۳۶]

«بر اساس آخرین آمار موجود، تعداد زندانیان در ایالات متحده به دو میلیون نفر رسیده است؛ یعنی از هر ۱۲۵ نفر از افراد جامعه این کشور یک نفر در زندان به سر می برد.»[۳۷]

و عجیبتر آن که بنابر گزارش روزنامه واشنگتن پست:

«بررسی بودجه فدرال و ایالتی آمریکا نشان می دهد که طی هشت سال گذشته بودجه ساخت زندانها ۳۰% افزایش یافته است، در حالی که بودجه آموزش عالی ۱۸% کاهش را نشان می دهد!»[۳۸]

«ایالت پر جمعیت کالیفرنیا طی دوازده سال گذشته ۲۱ زندان جدید ساخته و تنها یک دانشگاه جدید بنا نموده و وضعیت مشابهی هم در ایالت فلوریدا وجود دارد.»[۳۹]

بنابر شهادت متخصصین امر «هزینه نگهداری افراد در زندانهای کالیفرنیا بسیار بیشتر از هزینه های دانشگاهی است!»[۴۰]

افزایش ناهنجاری ها در میان دانش آموزان

از هم گسیختگی معنوی و اخلاقی که دامن گیر دانش آموزان و دانشجویان این کشور شده سیر صعودی خود را به سرعت طی می کند.

یک بررسی انجام شده در ایالت کالیفرنیا نشان می دهد که:

در سال ۱۹۴۰، هفت مورد از مسائل عمده انضباطی در مدارس این ایالت عبارت بودند از: صحبت کردن در سر کلاس، جویدن آدامس، شلوغ کردن، دویدن در راهروها، خارج شدن از صف، پوشیدن لباسهای نامناسب، نیانداختن آشغال در سطل زباله، [اما] در مطالعه ای که در سال ۱۹۸۶ در مدارس همین ایالت انجام گرفت هفت مورد از مسائل جاری به شرح زیر بود:

استفاده از مواد مخدر، نوشیدن مشروبات الکلی، حاملگی دختران جوان، خودکشی، تجاوز، دزدی و خشونت، البته یک مورد دیگر که در سالهای اخیر به موارد بالا افزوده و در غالب ایالات آمریکا به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح شده، مسلّح شدن جوانان دانش آموز به انواع سلاحهای گرم و بعضا استفاده از آنها علیه معلمان، کارکنان و دانش آموزان دیگر است.»[۴۱]

در گزارشی در این باره آمده است:

«در سال ۱۹۹۷ – ۱۹۹۸ در ۱۰% مدارس آمریکا ۴۱۰۰ مورد تجاوز و اقدامات تهاجمی و ۷۱۰۰ فقره دزدی و ۱۱۰۰ مورد درگیری مسلحانه میان دانش آموزان به وقوع پیوسته است.»[۴۲]

نشانه های افول تدریجی قدرت آمریکا

استمرار انحطاط فرهنگی و از هم گسیختگی معنوی و سیر صعودی معضلات اجتماعی و…و تبعات ویرانگر آن، در مجموع ایالات متحده را با دو بحران عمده مواجه ساخته است که نشانه ای واضح از افول تدریجی قدرت آمریکا می باشند:

۱- کاهشِ چشم گیر اعتماد عمومی به زمامداران و نظام سیاسی حاکم؛

۲- مخالفت روز افزون جهانی با نظریه نظام تک قطبی و رهبری آمریکا بر جهان.

۱- کاهش اعتماد عمومی به زمامداران

ناتوانی جدی و مشهود رهبران نظام سیاسی ایالات متحده از مقابله با بحرانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در این جامعه از یک سو و فساد آشکار و گسترده سیاستمداران و کارگزاران آمریکایی از سوی دیگر، کاهش چشم گیر اعتماد عمومی به نهادهای سیاسی و دولتی و زمامداران دولتی این کشور را به دنبال داشته است.

با گسترش و رشد جوِّ بدبینی مردم آمریکا نسبت به قوای حاکم بر این کشور «مردم هر چه بیشتر اعتماد خود را به دولت واشنگتن از دست می دهند و احساس افسردگی و نا امیدی می کنند؛ چون راهی برای اصلاح سریع (فساد سیاسی و اقتصادی) پیش روی خود نمی بینند.»[۴۳] و در واقع آمریکا دست خوشِ «موج جدیدی از بحرانهای خطرناک» گردیده است.

«بنا بر یک پرسش و آمار ملی که سال ۱۳۷۶ ش. در آمریکا صورت گرفت فقط ۳۰% به قوه قضاییه و ۲۰% به قوه مقنّنه و ۱۸% به قوه مجریه اظهار اعتماد کرده اند.»[۴۴]

الف) فساد مالی و اخلاقی مقام های آمریکایی

«نتایج آخرین نظرخواهی در آمریکا نشان می دهد که۶۱% مردم این کشور معتقدند مقامات دولت آمریکا فاسد و تقلب کارند. این نظر سنجی که به طور مشترک توسط مؤسسه آمار سنجی گالوپ و شبکه تلویزیونی سی ان ان انجام پذیرفته نشان داده است که اکثر رأی دهندگان آمریکا از عملکرد مقامات دولتی بویژه اعضای کنگره آمریکا ناراضی هستند و معتقدند این افراد امین و درستکار نمی باشند. مؤسسه گالوپ، کشیدن چکهای بی محل توسط اعضای کنگره را یکی از عمده ترین دلایل ناامنی اعلام نموده است.»[۴۵]

افشای وضعیت فضاحت بار و فساد مالی و اخلاقی مقامات آمریکایی در چند دهه اخیر و به دفعات مکرر موجبات حذف آنان را از صحنه سیاسی کشور فراهم کرده است چنان که تنها «در دو دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ پانزده تن از سران و اعضای کنگره آمریکا به علت تخلف قانونی، رشو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.