پاورپوینت کامل یهود از نگاه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یهود از نگاه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یهود از نگاه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یهود از نگاه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

عبدالرحیم رضاپور[۱]

چکیده:

نویسنده در مقدمه مقاله به دشمنی دیرینه دشمنان اسلام اشاره می کند و می گوید: از زمانی که اسلام با بعثت پیامبر خدا طلوع کرد و پرچم حق را برافراشت و پرچم باطل ستیزی را به دست گرفت، قابیلیان و نمرودیان قد علم کردند و بنای خشکاندن حقیقت را پی ریزی کردند.

سپس با استفاده از قرآن و بعضی از تفاسیر به تاریخچه قوم یهود پرداخته و می گوید: بنی اسرائیل به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر«یعقوب»می رسد بنی اسرائیل خوانده شدند. و فراز و نشیبهایی از زندگی این قوم و مواردی از ذلت آنها را بیان میکند. خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را توسط حضرت موسی علیه السلام از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونی نجات داد. اما آنها این نعمت بزرگ را شکر گذاری نکردند بلکه راه کفر، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند و باز گرفتار خشم الهی شدند.

یهود قبل از ظهور پیامبر (ص) طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت می دادند. اما با ظهور اسلام نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن قیام کردند. البته عده کمی از آنان اسلام را پذیرفتند و گروهی دیگر برای حفظ منافع خویش دست به تحریف کتابهای آسمانی زدند.

در عصر ما نیز همان طرحهای پیشینیان قوم یهود به اشکال دیگری اجرا می شود و کوشش می کنند پایه های عقاید اسلامی را در افکار مسلمین، خصوصا نسل جوان ویران سازند.

مقدمه

از زمانی که اسلام با بعثت پیامبر خدا طلوع کرد و پرچم حق را برافراشت و پرچم باطل ستیزی را به دست گرفت، قابیلیان و نمرودیان قد علم کردند و بنای خشکاندن حقیقت را پی ریزی کردند.

این دشمنی و عداوت تا به امروز بلکه تا زمانی که ستاره ای در آسمان حقیقت اسلام می درخشد ادامه خواهد داشت. بدیهی است کسانی که ذره ای از فطرت حق جویی بهره مندند، هرگز با حق سرستیز ندارند و با آن به نزاع بر نمی خیزند. فطره الله التی فطر الناس علیها.[۲]

اما آنهایی که به خاطر لجاجت، خودخواهی، هوا پرستی و دنیا دوستی این فطرت پاک خدایی را لگد مال کردند و حق ستیزی را سر لوحه کار خود قرار دادند هر روز این مبارزه را به روز می کنند زمانی از راه مبارزه مسلحانه، و زمانی دیگر با برخورد منافقانه و یک روز نیز با جنگ اقتصادی و همیشه مبارزه فرهنگی را در دستور کار خود دارند. اینک به نمونه ای از آنها اشاره می کنیم:

سوره های دروغین در شبکه اینترنت

افرادی بی مایه با اقتباس از آیات قرآن و با سر هم کردن جمله های به ظاهر شبیه جمله های قرآن به فکر افتادند که چهار سوره مانند سوره های قرآن، تنظیم و ارائه کنند و بگویند ما چهار سوره مانند سوره های قرآن را آوردیم و به تحدّی قرآن پایان بخشیدیم.

توضیح این که حدود سه سال قبل یک شرکت آمریکایی به نام «آمریکا آن لاین» با اقدامی شیطنت آمیز جهت به اصطلاح معارضه با قرآن، سوره هایی را با نامهای «مسلمون، تجسّد، وصایا، ایمان» با تقلید و تحریف آیات قرآن و با مضامین باطل و خرافی بر روی شبکه اینترنت عرضه کرد که ظاهرا با واکنش شدید مجامع اسلامی از جمله دانشگاه الازهر و برخی نویسندگان عرب مسلمان مواجه و نهایتا تعطیل شد.

اخیرا سایت دیگری متعلق به یک شرکت انگلیسی به نام «SURALIKEIT.UK» اقدام به ادامه و نشر همان صفحات چهارگانه کرده و در بیانیه مؤذیانه ای با مظلوم نمایی، این اقدام را پاسخی به تحدّی قرآن دانسته و ضمن تقسیم بندی مسلمانان به معتدل و افراطی، ادعا نموده که معتدلها از این صفحات استقبال و افراطیها با آن شدیدا برخورد کرده اند.[۳]

این یکی از هزاران توطئه ای است که دشمنان اسلام طرح ریزی کرده اند و آخرینش هم نخواهد بود، بلکه هر روز با پیشرفت علم و تکنولوژی بر توطئه شان افزوده می شود. ما به عنوان مسلمانانی که وظیفه دفاع از اسلام را بر عهده داریم خصوصا نسل جوان تحصیل کرده باید بیدار و از کیاست اسلامی برخوردار باشیم و مسلمانان را از توطئه های دشمن آگاه ساخته و از کیان اسلام دفاع نماییم. لازمه این کار این است که اوّل خود دشمن را بشناسیم و بشناسانیم.

نکته قابل توجه اینجاست که اگر درست بیاندیشیم و به جان مطلب توجه کنیم و از طرف دیگر یهود را با سوابقش از متون دینی خصوصا قرآن و تاریخ مورد مطالعه قرار بدهیم دستشان را در لابلای این توطئه ها خواهیم دید که دستبرد و تحریف آیات الهی از اعمال دیرینه این قوم می باشد که اخیرا نیز آشکارا به این قبیل فعالیتها دست می زنند. صاحب تفسیر نمونه می نویسد:

چندی قبل در جراید خواندیم چاپ جدیدی از قرآن به وسیله ایادی اسرائیل و صهیونیسم منتشر شده که آیات فراوانی از آن را تغییر داده اند ولی… دانشمندان اسلامی زود از این توطئه دشمن آگاه شدند و آن نسخه ها را جمع آوری کردند. این دشمنان سیاه دل نمی دانستند که حتی اگر یک نقطه از قرآن تغییر یابد مفسّران و حافظان و قاریان قرآن فورا آگاه خواهند شد. آنها می خواهند نور خدا را خاموش کنند ولی هرگز نمی توانند.[۴]

یریدون ان یطفؤوا نور الله بأفواههم و یأبی الله الاّ أن یتمّ نوره و لو کره الکافرون.[۵]

راستی آیا دشمنان ما این قدر جاهلند که هنوز هم نمی فهمند با این همه دستگاههای پیشرفته چاپ که وجود دارد و هر مسلمانی در جهان حداقل یک نسخه ازقرآن را در منزلش دارد و با این همه حافظان و مفسران قرآن که در جهان اسلام وجود دارند دیگر زمان تحریف لفظی قرآن نیست؟!

این احتمال نیز وجود دارد که دشمنان ما این مسائل را بدانند اما با ابزار اطلاعاتی پیشرفته ای که در اختیار دارند و رغبت مردم دنیا خصوصا مستضعفین بویژه جوانان را نسبت به اسلام می دانند و این که هر روز عده زیادی به اسلام روی می آورند و این را به عنوان زنگ خطر احساس می کنند. بدین سبب به این قبیل اعمال متمسک می شوند تا شاید از این رغبتها بکاهند و یا خدای ناکرده مسلمان ضعیف الایمانی را نیز از راه به در ببرند و یا سُستشان کنند.

طبق نصّ قرآن و شهادت تاریخ یکی از بزرگترین دشمنان اسلام در طول تاریخ ۱۴ قرن گذشته، قوم یهود بوده است و تا زمانی که این جاه طلبی ها و نژاد پرستیها وجود داشته باشد این دشمنی نیز تداوم خواهد داشت.[۶] خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسَ عَداوَهً للَّذین امَنُوا الْیهُودَ وَ الّذینَ أشْرَکوا»[۷]

ما در این مقاله برای آشنایی بیشتر خوانندگان محترم ابتدا تاریخچه کوتاهی از یهود را بیان می کنیم سپس به بررسی یهود در قرآن می پردازیم.

تاریخچه قوم یهود

بنی اسرائیل[۸] به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب» می رسد بنی اسرائیلخوانده شدند. سبب نامگذاری ایشان به یهود این است که یکی از فرزندان بنی اسرائیل به نام «یهوذا» بود تا از فرزندان دهگانه ای که اسرائیل نامگذاری می شدند جدا باشد سرانجام فرزندان پراکنده گشتند و مدّتی یهوذا به حالت اسارت درآمد و از آن پس تمام نسل یعقوب یهودا خوانده شدند. این شخص جدّ این فرزندان و چهارمین فرزند یعقوب به شمار می رفت.

بنی اسرائیل همراه با هیکسوسها (شبانان) با اعقاب ابراهیم آمیخته تا آن که سرزمین مصر را تحت تصرف در آوردند (۱۷۵۰ ـ ۱۵۸۰ قبل از میلاد) و نسل بعد از نسل در مصر به تنعم و رفاه می زیستند و مال و رجال ایشان فزونی می یافت تا آن که در حدود(۱۵۸۰ ـ ۱۵۶۰ قبل از میلاد) مردم اصلی مصر قیام کرده هیکسوسهای (شبانان) بیگانه را منکوب کردند و سلطنتی بزرگ تشکیل دادند و تا نواحی شرقی مدیترانه را تحت قبضه خود در آوردند؛ ولی اولاد اسرائیل مدت یک قرن و نیم دیگر همچنان در مصر ماندند و سلاطین مصر (فراعنه) با آنها به خوبی رفتار می کردند و با دیگر مصریان تفاوتی نداشتند تا آن که بالاخره نوبت سلطنت به فرعونی رسید [ظاهرا رامسس دوم] که مردی دیوانه مزاج بود. در زمان این پادشاه ذلّت و خواری بنی اسرائیل آغاز شد زیرا از یک طرف کاهنان به او خبر داده بودند که حکومتش به دست یک جوان اسرائیلی از بین خواهد رفت و از طرف دیگر زیاد شدن آنها بر قدرتشان می افزود و دستگاه مصر را به وحشت می انداخت.

از طرف دیگر نیز هوس افراشتن بناهای عظیم و ساختن شهرها و تأسیس معبدهای با شکوه به دماغ او افتاد، البته برای انجام این منظور حاجت به کارگر بسیار داشت پس به اسرائیلیان که در نواحی شمال شرقی ملک او ساکن بودند توجه نمود، آنها را به بندگی گرفت و به عملگی گماشت و به ضرب تازیانه در سراسر ناحیه شمالی ملک خود به اعمال شاقه وا داشت.

بعد دستور قتل عام فرزندان پسر را صادر کرد و برای انجام کار جاسوسانی گماشت. چاره این مصیبت عظما برای این قوم تنها به دو طریق بود: یا می بایستی انقلابی پیش آید و وضع مصر دگرگون شود یا آن که پیشوایی از درون آن جماعت قیام کند و آنها را از آن بلیه برهاند. سرانجام پس از مدتی اسارت، مرگ و شکنجه دست توانای حق به کمک آنها شتافت و در سایه کنترل شدید دستگاه حکومت مصر، فرزندی از بنی اسرائیل به وجود آمد تا قوم خود را از ستمکشی نجات بخشد.[۹]

ابن بابویه از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که حضرت یوسف در هنگام وفاتش، آل یعقوب را جمع کرد و آنها هشتاد نفر بودند و فرمود این طایفه قبط بر شما مسلّط می شود و شما را اذیت و عذاب می کنند و خداوند به دست یکی از شما بنی اسرائیل که نامش موسی بن عمران است شما را نجات می دهد.[۱۰]

راستی هر کس و هر گروهی که در چنین شرایطی از یک طرف با کار و شکنجه و از طرف دیگر با ذلت و خواری قتل فرزندان پسر مواجه باشند و ناگهان از طرف خداوند درِ رحمت به سویشان باز شود، به آسایش، رفاه و آقایی برسند باید چه کنند؟! جز این که باید قدر نعمت را بدانند، شکر نعمت را بجا آورند و از خداوند و فرستاده او اطاعت کنند؟!

خداوند در قرآن می فرماید: ما از داستان موسی و فرعون به حق برایت بیان می کنیم تا تو و مردم با ایمان از دانستن آن سود برید، فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند پسرانشان را سر می برید و زنانشان را (برای کنیزی) زنده نگه می داشت.[۱۱]

و در جای دیگر می فرماید: و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم که همواره شما را به بدترین صورت آزار می دادند. پسران شما را سر می بریدند و زنان شما را (برای کنیزی) نگه می داشتند. در اینها آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.[۱۲]

تولد و پرورش حضرت موسی(ع)

در عصر ستمکشی های بنی اسرائیل مردی به نام عمران با دختر عموی خود یوکابد (که هر دو از خاندان لاوی بودند) ازدواج کردند و ثمره ازدواجشان پسری به نام موسی بود[۱۳]، خداوند به مادر موسیالهام کرد او را شیر دهد و هنگامی که بر او ترسید صندوق چوبی یا از نی برایش درست کند و آن را به قیر زفت اندوده و فرزند را داخل آن قرار داده و در رود نیل افکند. نترسد و غمگین نباشد که خداوند او را به مادرش باز می گرداند و او را از رسولان قرار می دهد. صاحب تفسیر الصافی در ذیل آیه ۷ از سوره قصص می فرماید:

«ما به مادر موسی الهام کردیم تا زمانی که پنهان کردن موسی ممکن است او را شیر ده وقتی که از سر و صدایش ترسیدی (که دیگران بفهمند) او را در دریا قرار ده و از حیث شدت و سختی بر او نترس و از دوری اش محزون مباش ما بزودی او را به تو برمی گردانیم و او را از رسولان قرار می دهیم.»[۱۴]

هنگامی که مادرش به فرمان خداوند او را به رود نیل افکند خاندان فرعون (دختر یا مأمورانش) او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد. همسر فرعون چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را به عنوان پسر خود برگزینیم. آنها نمی فهمیدند که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می پرورانند! سرانجام قلب مادر موسی از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهی گشت و اگر دل او را (بوسیله ایمان و امید) محکم نکرده بودیم نزدیک بود مطلب را افشا کند.(مادر موسی) به خواهر او گفت: وضع او را پیگیری کن.

او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالی که آنان بی خبر بودند. ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر باز گردد) و خواهرش (که بی تابی مأموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: آیا شما را به خانواده ای راهنمایی کنم که می توانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند. ما او را به مادرش باز گرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است ولی بیشتر آنان نمی دانند.[۱۵]

رسالت حضرت موسی[۱۶]

این طفل با مدد الهی در دامن دشمنش پرورش یافت، رفته رفته بزرگ شد و از جانب خداوند فرمان رسید تا بنی اسرائیل را از چنگال دژخیم فرعونی نجات دهد:

(به خاطر بیاور)هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو، قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی کنند؟! (موسی)عرض کرد: پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند! و سینه ام تنگ شود و زبانم به قدر کافی گویا نیست؛ (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند). و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهی دارند، می ترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد) فرمود چنین نیست، (آنان کاری نمی توانند انجام دهند)، شما هر دو با آیات ما (برای هدایتشان) بروید. ما با شما هستیم و (سخنانتان را) می شنویم. به سراغ فرعون بروید و بگویید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم.[۱۷]

موسی علیه السلام این مأموریت را ادامه داد تا سرانجام فرعونیان مغلوب شدند و خداوند بنی اسرائیل را وارثشان قرار داد.

یهود قبل از اسلام

خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را که جز بردگی، اسارت و ذلّت چیزی نداشتند توسط حضرت موسی علیه السلام از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونی نجات داد و آنها را وارثانشان قرار داده و «بر همه جهانیان برتری بخشید»[۱۸]

اما این جمعیتی که به این نعمت بزرگ نایل شدند آیا شکرگزار و قدردان بودند یا این که راه کفر، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند؟

هر کسی که اندک آشنایی از این قوم داشته باشد در می یابد اینان تمام عهدهایی را که خداوند به وسیله موسی علیه السلام از آنها گرفت (پرستش خداوند یگانه، نیکی به پدر، مادر، بستگان، یتیمان و مستمندان، گفتار نیک و خوشرفتاری با مردم، بر پا داشتن نماز و ادای زکات، دوری از اذیت و آزار و خونریزی، قبول رسالت پیامبران الهی[۱۹]) را زیر پا گذاشتند و برای خداوند شریک قائل شدند[۲۰] و سخنان شرک آلود نسبت به خداوند گفتند.[۲۱]

از ضعفهای برجسته یهود، فساد اخلاقی و خوی تبهکاری آنهاست که به بعضی از آنها اشاره می شود:

وقتی که خداوند رود بزرگ نیل را برای این قوم شکافت و نجات پیدا کردند و فرعونیان (در حالی که بنی اسرائیل آنها را تماشا می کردند) غرق شدند و بنی اسرائیل این معجزه بزرگ الهی را با چشمانشان دیدند. باز وقتی موسی علیه السلام به خاطر گرفتن فرمانهای الهی به میعادگاه رفت اینها گوساله پرستی اختیارکردند.[۲۲]

و بعد با راهنماییهای حضرت موسی علیه السلام توبه می کنند و خداوند نیز به فضلش توبه شان را می پذیرد ولی گویا چیزی اتفاق نیفتاده، بار دیگر بهانه دیگر می تراشند و می گویند: تا خدا را آشکارا و با چشمان خود نبینیم هرگز به تو ایمان نمی آوریم.[۲۳]

این قوم لجوج با تمام لجاجتی که داشتند به دستور حضرت موسی به سوی سرزمین مقدس فلسطین حرکت کردند تا آنجا را نیز از لوث وجود شرک و بت پرستی پاک کنند، اما وقتی که به دستور حضرت موسی باید برای نبرد با دشمن آماده می شدند گفتند: ای موسی در آن سرزمین (جمعیتی) نیرومند و ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آنها از آن خارج نشوند؛ اگر آنها از آن خارج شدند ما وارد خواهیم شد (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید؛ هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد..

بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. (بنی اسرائیل) گفتند: ای موسی! تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم (موسی) گفت: پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن. خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش.[۲۴]

اما برای چندمین بار، خداوند با نظر لطف به آنها نگریست و آنها را مورد لطف و رحمت خویش قرار داد و ابر را بر آنها سایبان قرار داد و مَنّ (شیره مخصوص و لذیذ درختان ) و سلوی (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) بر آنها فرستاد و فرمود: از نعمتهای پاکیزه ای که به شما روزی داده ایم بخورید ولی آنان کفران ورزیدند و گفتند: ای موسی هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می رویاند از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش برای ما فراهم سازد، موسی گفت: آیا غذای پست تر را جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟ (اکنون که چنین است بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آنجا برای شما هست و (مُهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند.[۲۵]

علاوه بر اینها جریان نافرمانی بنی اسرائیل در روز سبت «شنبه» و بهانه گیریهایشان در مورد گاو بنی اسرائیل و… در قرآن آمده است.[۲۶]

یهود هنگام ظهور اسلام

یهود در دنیای قبل از اسلام خود را ملت برتر می دانست و سیادت و تقدّم بر سایر اقوام را حق مسلّم خود می پنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را أمی، بی سواد و وحشی می نامید و به دنیای آن روز فخر می فروخت. ربانیین و احبار خود را به رخ عالمیان می کشید، به علم و حکمت خود می بالید، لیکن دوران آن سیادت خیالی و تمدن تو خالی به سر آمد و پیغمبری از قریش؛ یعنی منحط ترین اقوام که همواره در برابر علم یهود و دانشمندانشان سر فرود می آوردند مبعوث شد و آوازه کتابش یهود را ناخوش آمد. مخصوصا وقتی در آن کتاب نظر کرده و آن را کتابی آسمانی و مهیمن یعنی ناظر بر سایر کتب آسمانی یافتند و دیدند کتابی سرشار از حق و حقیقت و مشتمل بر عالی ترین تعلیمات روحی و کامل ترین طریق هدایت است، بیش از پیش به بی اعتباری کتاب تحریف شده خود که سالها به رخ عالمیان می کشیدند پی بردند لاجرم از آن خواب و خیال بیدار شده و به خود آمدند در حالی که هر لحظه به خشم درونی و کفر و طغیانشان افزوده می شد.[۲۷]

سنت الهی بر این قرار گرفت که حجتش را بر بندگانش از هر جهتی تمام کند.[۲۸] و پیامبری با ظهورش به ظهور پیامبران بعدی بشارت می دهد و علایم و نشانه های پیامبران بعدی را برای مردم بیان می کند، در منابع دینی آمده است دین یهود نیز به عنوان یک دین الهی به ظهور حضرت مسیح علیه السلامو پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله بشارت داده است.[۲۹] هر وقت که با قوم وجمعیتی به جنگ بر می خاستند آنها را به ظهور و غلبه پیامبر آخرالزمان بعدی تهدید می کردند.[۳۰]

امابا ظهور اسلام به علل مختلفی (جز عده کمی) به اسلام روی نیاوردند. عده ای به خاطر حسّ نژادپرستی که خود را قوم برتر می دانستند و خیال می کردند اگر پیامبری ظهور کند باید از قوم بنی اسرائیل و یهود باشد و عده ای نیز به خاطر این که با پذیرفتن اسلام منافع نامشروع و مناصب کاذب دنیویشان را از دست می دهند. و عده ای نیز به خاطر تعصّب جاهلی و…

«یهود در مدینه معروفترین جمعیت پیروان اهل کتاب بودند و قبل از ظهور پیامبر صلی الله علیه و آله طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت می دادند. از نظر اقتصادی نیز وضع آنها بسیار خوب بود و روی هم رفته نفوذ عمیقی در مدینه داشتند اما با ظهور اسلام، از آن جهت که اسلام راههای منافع نامشروع آنها را می بست و جلوی انحرافات و خود کامگی آنها را می گرفت نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن قیام کردند. (همان مبارزه ای که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد). در نتیجه قرآن آنها را زیر شدیدترین سرزنشهای خود گرفت».[۳۱]

بسیاری از اهل کتاب مخصوصاً یهود تنها به این قناعت نمی کردند که خود، آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر، چیزی جز حسد نبود. قرآن در این رابطه می فرماید: بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان، به کفر باز گردانند با این که حق برای آنها کاملاً آشکار شده است.[۳۲]

از زمانی که این قوم سرکش این صفات مذموم را با خود عجین کردند و جزء لاینفک وجودشان گشت و دین گریزی در آنها جلوه نمود، با پیامبران به م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.