پاورپوینت کامل اسلام و اومانیسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسلام و اومانیسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام و اومانیسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام و اومانیسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

سید محمود نبویان[۱]

چکیده:

در هفتمین شماره مجله، بحث مدرنیته مطرح گردید و در ادامه سلسله مباحث مربوط به اسلام و مدرنیته، نویسنده در سیزدهمین شماره این مجله، مسأله پاورپوینت کامل اسلام و اومانیسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint را بررسی نموده است. در ادامه این بحث در شماره حاضر وارد بررسی تفصیلی در باره دیدگاه اسلام در خصوص اومانیسم شده و پس از تبیین دو رویکرد اسلامی، در پایان به مقایسه دیدگاه اسلام و مدرنیسم در باره انسان پرداخته است.

اسلام و بویژه قرآن کریم، نسبت به انسان رویکرد خاصی را ارائه می دهد. برخلاف دیدگاه اومانیستی که با نفی هرگونه موجود مجرد و نیز نفی روح مجرد انسان، بدن و امیال او را محور عالم قرار داده و در صدد است کل جهان را بر اساس امیال خود شکل داده و مسلط بر طبیعت گردد، در رویکرد اسلامی، محور عالم، انسان خطاکار نیست بلکه خدای متعال محور همه امور است؛ یعنی هم امور تکوینی عالم به خدای متعال بر می گردد (و در قرآن کریم، خدای متعال خالق همه اشیای عالم است و هیچ موجودی به صورت مستقل در ایجاد هیچ موجود دیگر مؤثر نمی باشد) و هم نظام تشریع با اراده حکیمانه الهی شکل می گیرد.

انسان اسلامی با واقع بینی و به دور از هر گونه تکبّر و قضاوت غیر صحیح نسبت به خودش، به نقصهای معرفتی مختلف و گوناگون خویش و نیز وجود امیال، هوی و هوسهای متنوع در درون خود که عدم ایجاد اعتدال در ارضای هریک از آنها موجب تباهی انسان و اسارت عقل او می گردد، کاملاً وقوف دارد و به همین جهت خویشتن را محتاج راهنماییهای موجود برتر و کاملتری (یعنی خدای متعال) می داند که به سبب برخورداری از علم، قدرت و سایر کمالات نامتناهی از هر گونه خطا و اشتباه و نیز تأثیر پذیری از هوی و هوس به دور است. و با نگاه تردیدآمیز به دستاورد عقل محدود و غیر مصون از خطا و نیز متأثر از امیال و هواهای نفسانی خویش، وصول و دستیابی به سعادت و کمال حقیقی و نهایی خویش را در سایه پیروی صادقانه از هادیانی می داند که از ناحیه آن موجود کامل نامتناهی فرستاده شده اند.

خدا محوری ـ و نه انسان محوری ـ مهمترین رکن دیدگاه و رویکرد دین اسلام به همه پدیده ها و از جمله انسان است. برای روشن شدن نظر اسلام در این مسأله، مباحث را در چهار دیدگاهی که در بخش اول (اومانیسم) بیان گردید، پی می گیریم:

۱ـ دیدگاه هستی شناسانه

در دیدگاه قرآن کریم، محوری ترین موجود در نظام هستی، خدای متعال است، به طوری که فرض عدم این موجود، مستلزم عدم و نیستی همه نظام هستی است. به سبب همین محوریت است که در قرآن کریم، شاید هیچ واژه ای به اندازه واژه «اللّه» به کار نرفته است. با قطع نظر از واژه های رب، اله و نیز ضمیرهایی که در قرآن به خدای متعال بر می گردد، لفظ «الله» ۱۷۷۲ بار در قرآن ذکر شده است. برای روشن شدن مسأله خدا محوری در دیدگاه اسلامی، لازم است توضیحی بیان گردد.

چنانچه در اومانیسم بیان گردید، انسان محور همه امور عالم است؛ یعنی هم نظام تکوین باید تابع امیال و خواسته های انسان تنظیم شود و هم نظام تشریع و قانونگذاری باید مطابق خواسته های او باشد. و در این امر، انسان باید صرفا به خودش، عقل و دستاورد معرفتی خویش اعتماد نموده و نیازی به موجود ماورای خود نداشته باشد.

در حقیقت، انسان در این دیدگاه، در مرکز دایره هستی قرار داشته و تمام امور غیر از انسان، در کمانهای این دایره قرار دارند و با حذف انسان، امور دیگر نیز پوچ و بی معنی خواهد بود.

انسان

گیاهان علوم انسانی

جمادات علوم تجربی

حیوانات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

اومانیسم، با حذف هر گونه موجود مجرد، و در نتیجه با حذف خدای متعال، خویشتن را مهمان خانه این جهان نمی داند بلکه مالک و صاحبخانه این جهان می داند، از این رو به خودش حق می دهد که مطابق میل خویش، هر گونه تصرفی در جهان نماید. از ناحیه دیگر، برخلاف دیدگاه اسلامی که قائل به وجود خداوند و خلقت حکیمانه او است به طوری که خلقت هر موجودی به بهترین وجه ممکن صورت گرفته است:

«الذّی أحسن کلَّ شی ءٍ خلقه»[۲]خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلق کرد.

و همچنین تمام موجودات بر اساس نظم دقیق برخاسته از حکمت الهی، دارای بهترین جایگاه قابل تصور برای رسیدن به کمال خود بوده و از این جهت، به سوی کمال خویش در حرکت و به سخن دیگر هدایت یافته اند:

«قال فمن ربکما یا موسی، قال ربّنا الذّی أعطی کلّ شی ءٍ خلقه ثم هدی» [۳]

یعنی: فرعون گفت ای موسی، خدای شما کیست؟ موسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که به همه موجودات عالم، خلقت خاص آنها را اعطا نموده و سپس آنها را هدایت کرده است.

رویکرد اومانیستی با نفی هر گونه نظم پیشین الهی موجودات، با ادعای مالک و صاحبخانه بودن انسان، بر آن است که انسان باید کل موجودات جهان را بر اساس خواسته های خود نظم بخشد. جمادات عالم، کوهها، دریاها، کرات آسمانها و… باید تحت سیطره کامل انسان باشد و انسان مجاز است به دلخواه خود هر گونه تصرفی در آنها نماید. گیاهان نیز باید نظمی برخاسته از معرفت بشر و امیال او بیابند، بویژه حیوانات نیز، صرفا ابزاری دست انسان هستند، و در حقیقت کل عالم، موش آزمایشگاهی انسان و ابزاری برای او جهت وصول به خواسته هایش می باشند.

و چون انسان مالک و صاحبخانه جهان و آنچه در آن است می باشد اجازه دارد در هر یک از موجودات به هر صورتی که می خواهد تصرف نماید. نکته مهم این که او در تصرفات خود نباید به هیچ موجودی نیز پاسخ گوید بلکه او در حقیقت، (فعّال مایشاء و لا یسئل عمّا یفعل) می باشد. از این رو، هدف علوم تجربی که در دنیای سنّتی، کشف نظم پیشین الهی میان موجودات بوده است تغییر نموده و صرفا در صدد قدرتمند نمودن انسان برای تسلط بر جهان طبیعت است.

«فرانسیس بیکن» (۱۵۶۱ – ۱۶۲۴) که پیامبر علوم تجربی جدید تلقی می شود، با کار و تلاش خود موجب شد تا هدف و دیدگاه علم تجربی جدید، از هدف علم سنتی فاصله گیرد. هدف علم جدید تسلّط بر طبیعت، و دیدگاه آن مکانیکی است.

بیکن، جهان را با چشمانی دیگر می نگریست، او نمی خواست فقط به تماشای طبیعت بنشیند، بلکه می خواست روشی برای کنترل آن بیابد. او بر آن بود که هدف صحیح علم، به دست آوردن کشفیات و قدرت های جدید است. بیکن می گفت:

چند بار رئیس ما به ما گفته است که با جهان، چنان که هست ارتباط برقرار کنیم نه چنان که انتظار داریم باشد، اما به اعتقاد (من) روشی جدید برای برقراری ارتباط با جهان نیز وجود دارد و آن روشی است که می تواند حدود فرمانروایی آدمی را گسترش دهد تا بر همه چیزها کارآیی داشته باشد.[۴]

هدف درست و معقول علم، چیزی جز اعطای کشفیات و نیروهای جدید به زندگی انسان نیست.[۵]

توماس هابز (۱۶۷۹ – ۱۵۸۸ ) نیز مانند بیکن بر این امر تأکید می ورزید که غایت دانش، قدرت و توانایی است.[۶]

«رندال» نیز معتقد است که در عصر جدید، بر اساس تبیینهای فلسفی انجام شده، جهان، خالی از جلوه های الهی دانسته شد و در نتیجه به طبیعت با نگاهی ابزاری نگریسته شد، از این رو، هدف علم تمجید خداوند نبود، بلکه هدف تازه آن، بسط تسلّط انسان بر طبیعت بود. در این مرحله، علم بیشتر انسانی و کمتر الهی است.[۷]

علوم انسانی در دنیای مدرن نیز سرنوشتی بهتر از علوم تجربی ندارد. روانشناسی، فلسفه، اقتصاد، سیاست، اخلاق و… بر اساس خواسته های برآمده از امیال انسانی و معرفت منحصر به همین دنیای مادی اش شکل گرفته است. منشأ ارزش های اخلاقی و نیز ارزش های مثبت و منفی در حوزه سیاست، از خدا یا دین و یا عالمی ماورای جهان مادی بدست نمی آید بلکه معرفت برآمده از حس و مشاهده انسانی و نیز تجربه های شخصی و اجتماعی بشر، مثبت و منفی بودن ارزشها را تعیین می کند، به طوری که هیچ امری به صورت پیشینی (پیش از تجربه انسانی) دارای ارزش مثبت یا منفی نمی باشد و اگر امری مورد خواست انسانها واقع شود، دارای ارزش مثبت و امری که انسانها از آن بیزار و رویگردان شوند، دارای ارزش منفی می باشد.

نتیجه این که بر این مبنا همه امور نظری و عملی بشر فقط تابع خواست و معرفت انسان بوده و بر اساس آنها تنظیم می شود و هیچ امر دیگری ـ اعم از خدا و ادیان و سنت های اجتماعی ـ حق دخالت در این امور را ندارند.

در این بیان، دین و خداوند نیز به همین سرنوشت گرفتارند؛ یعنی با عنایت به اعتقاد اومانیست ها در نفی موجودات مجرد و نیز خدای متعال، اگر برخی از اومانیست ها به دین یا خداوند اعتقادی داشته باشند به خدا و دینی اعتقاد دارند که خودشان آن را بر اساس امیال و خواسته های انسان تنظیم نموده باشند. و اگر در موردی دستوری از خداوند و یا قانونی در دین با یک خواسته انسان (انسانی که خواسته های مادی او مهمترین امری است که باید در صدد ارضای آن باشد) در تعارض باشد خداوند و دین باید به نفع انسان و خواسته او کنار روند و در حقیقت دین و خداوند نیز مانند سایر امور در نقطه ای از کمان دایره ای واقع می شوند که مرکز آن دایره انسان می باشد.

انسان

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دینعلوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

به سخن دیگر دین و خداوند باید انسانی باشند نه این که انسان مجبور باشد خواسته های خودش را با اوامر و نواهی خداوند و دستورات دینی، هماهنگ سازد و در صورت تعارض از خواسته هایش دست بکشد. و به اصطلاح، دین باید انسانی باشد نه این که انسان دینی باشد.

خداوند

انسان علوم انسانی

جمادات علوم تجربی

حیوانات گیاهان

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهان حیوانات

جمادات

خداعلوم انسانی

دین علوم تجربی

گیاهانحیوانات

جمادات

اما در رویکرد اسلامی، خدای متعال محور عالم است. و به جای این که خدایی که خطا در او قابل تصور نبوده و محال می باشد، مجبور باشد خود را منطبق بر خواسته های انسان نماید (انسانی که خطاکار بوده و تابع هوی و هوس است)، انسان خطاکار برای رسیدن به کمالات خودش باید خویشتن را با دستورات خداوندی که اهل هوی و هوس نبوده و خطا نیز در او امکان ندارد، سازگار نماید. به سخن دیگر مرکز دایره هستی، خدای حکیم و رحیم است و انسان مانند سایر موجودات عالم برای وصول به کمالات خود باید در مسیری واقع شود که خدای متعال معرفی و تبیین نموده است.

نسبت به خدا محوری، قرآن کریم تأکیدات زیادی دارد، از یک طرف خدای متعال را محور نظام تکوین می داند و از طرف دیگر، نظام تشریعی و قوانین سعادت آفرین را ناشی از علم، حکمت و رحمت بی منتهای خداوند می داند.

قرآن، خداوند را خالق آسمان و زمین،[۸]خورشید و ماه،[۹]نور و ظلمت،[۱۰] شب و روز[۱۱] و مقدار آن،[۱۲] ارسال کننده ابر و باد و باران،[۱۳] نگهدارنده پرندگان در آسمان،[۱۴]روزی دهنده همه موجودات،[۱۵] خالق انسان[۱۶]، اعمال و اراده های او[۱۷] و در یک سخن، خالق همه اشیا و موجودات ماسوای خودش[۱۸] و مرجع و بازگشت همه موجودات عالم می داند.[۱۹]

به همین جهت، هیچ خالق و علت مستقلی غیر از خدای متعال در نظام عالم هستی، مورد قبول اندیشه اسلامی نمی باشد. همچنین، قرآن، احکام و قوانین را از ناحیه خدای متعال می داند.[۲۰] و کسی را که بر غیر احکام الله، حکم می نماید کافر، ظالم و فاسق خوانده است.[۲۱] از این رو، هر نوع قانونی که با قوانین الهی مخالفت یا تضاد داشته باشد از نظر قرآن کریم و اسلام، کاملاً مردود می باشد. علاوه بر این، در دیدگاه قرآن، موجودات مساوی با ماده نبوده و موجودات مجرد زیادی هستند که حظّ آنها از وجود و کمالات آن، بیش از موجودات مادی بوده و تدبیر امور عالم ماده را در طول اراده و تدبیر خداوند و با اذن تکوینی او انجام می دهند.

قرآن کریم وجود ملائکه را امری مسلم دانسته و آنها را مطیع اوامر الهی،[۲۲]تدبیر کننده امور،[۲۳] امداد کننده مؤمنین در نبرد و جهاد علیه مشرکین،[۲۴] توفّی کننده ارواح انسانها،[۲۵] نازل کننده وحی الهی و… می داند.

همچنین در رویکرد اسلامی، حیات انسان منحصر به دنیای مادی نبوده و انسان در سرای دیگر، متناسب با اعمال و رفتارهای خویش دارای زندگی ابدی می باشد.[۲۶]

تاکید قرآن کریم بر مسأله قیامت، آن قدر زیاد است که تقریبا یک سوم آیات قرآن، بر مسأله قیامت دلالت مستقیم و یا غیر مستقیم دارند.

نتیجه آن که از جهت هستی شناختی، در دیدگاه اسلامی، خداوند ـ و نه انسان ـ محور نظام تکوین و تشریع بوده و موجودات عالم، منحصر به موجودات مادی نیستند، چنان که عالم هستی نیز منحصر به عالم ماده نبوده و با مسأله مرگ، زندگی و حیات انسان، ختم نمی شود بلکه انسان وارد مرحله یا مراحل دیگری از حیات خویش می شود که به علت ابدی و نامتناهی بودن آن زندگی، حیات دنیوی انسان در مقابل او به هیچ وجه قابل قیاس نیست.

۲ ـ دیدگاه انسان شناسانه

در دیدگاه اسلامی، انسان از عظمت و شرافت بسیار بالایی برخوردار است و علیرغم باور خدامحوری در این دیدگاه، انسان نیز از طریق افاضه الهی، دارای اهمیت والایی در میان سایر موجودات است، به طوری که خدای متعال، علم خاص به اسما را به انسان تعلیم داده و صرفا انسان را شایسته تعلّم اسمای الهی می داند نه فرشتگان و نه هیچ یک از موجودات عالم ماده را. قرآن می فرماید: «و علّم آدم الأسماء کلّها»[۲۷] و همه نامها را به آدم آموخت.

و به سبب همین شرافت، خدای متعال، موجودات عظیمی چون ملائکه خود را موظف می نماید در برابر عظمت انسان، سجده نمایند:

«فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»[۲۸]

پس چون او را استوار بپرداختم و در آن از روح خود دمیدم، همگی برای او سجده کنید.

و نیز نسبت به موجودات مادی زمینی می فرماید آنها برای انسان خلق شده اند.

«هو الّذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً»[۲۹]

یعنی: او کسی است که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفریده است.

شرافت و عظمت انسان در نگاه اسلامی، آن قدر زیاد است که از یک طرف (چنانچه در ابتدای این نوشتار آمده است) در جریان خلقت موجودات عالم، فقط در مورد خلقت انسان است که خدای متعال به خودش آفرین می گوید:

«ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المُضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم أنشأناه خلقا آخر فتبارک اللّه أحسن الخالقین»[۳۰]

یعنی: آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان و سپس بر استخوانها گوشت پوشاندیم، پس از آن خلقتی دیگر انشا نمودیم، آفرین بر قدرت کامل بهترین آفریننده.

و از طرف دیگر، در میان موجودات، هیچ موجودی شایستگی جانشینی خداوند در روی زمین را ندارد، فقط انسان این شایستگی را یافته است که خلیفه و جانشین خدای متعال ـ یعنی موجود کامل مطلق نامتناهی و دارای علم و قدرت و کمالات بی نهایت ـ شود.

«و اذ قال ربّک للملائکه إنّی جاعل فی الأرض خلیفه»[۳۱]

و چون پروردگارت به فرشتگان گفت، من گمارنده جانشینی در زمین هستم.

از این رو، شایسته است که به بعضی از نکات اساسی و بنیادی دیدگاه اسلام به انسان، اشاره گردد. آن امور عبارتند از:

۱ـ اصالت روح

قرآن کریم، گر چه پیدایش انسان اولیه (حضرت آدم علیه السلام) را از خاک و خلقت نسل او را از آبی پست می داند:

«و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین»[۳۲]

یعنی: و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد، سپس نسل او را از چکیده ای از آبی پست مقررّ داشت.

ولی این امر به بدن انسان بر می گردد، اما حقیقت انسان به اعتقاد قرآن، همین بدن محسوس او نبوده بلکه علاوه بر بدن، انسان دارای روح مجرد نیز می باشد و این روح در انسان، هویت اصلی انسانیت انسان را تشکیل می دهد به طوری که تمام سعادتها و شقاوتها به همین روح باز می گردد.

آیات شریفه ای که در زمینه وجود روح، اصالت و تجرد آن در قرآن آمده است به دو دسته کلی تقسیم می شوند:

نخست آیاتی که اصل وجود روح را مطرح ساخته اند و دوم آیاتی که افزون بر اصل وجود روح، استقلال، تجرد و بقای آن پس از مرگ را نیز مورد عنایت قرار می دهند.

از جمله آیاتی که دلالت بر اصل وجود روح دارند عبارتند از:

«الّذی أحسن کل شی ء خلقه و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین ثم سوّاه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبصار و الافئده قلیلاً ما تشکرون»[۳۳]

یعنی: کسی که هر چیز را آفرید نیکو آفرید، و آفرینش انسان (آدم) را از گل آغاز کرد ـ سپس نسل او را از چکیده آب پست پدید آورد ـ سپس او را استوار کرد و در او از روح خویش دمید و برای شما گوش و چشمان و دلها آفرید، چه اندک سپاس می گزارید.

در سوره مؤمنون در آیات دوازدهم تا چهاردهم پس از ذکر مراحل جسمانی خلقت انسان می فرماید: «ثم أنشأناه خلقا آخر» سپس خلقت دیگری آفریدیم.

روشن است که آفرینش دیگر،پس از تکامل جنبه جسمانی، نمی تواند مرحله ای از مراحل خلقت جسمانی انسان باشد، بلکه باید خلقت امر دیگری غیر جسمانی باشد که همان روح انسان می باشد؛ زیرا در هیچ یک از مراحل خلقت جسمانی، تعبیر «خلقا آخر» (خلقت دیگر) نیامده است و این اختلاف در تعبیر، حاکی از دو نوع مخلوق است: مخلوقی که همان جسم و بدن انسان است و مخلوق غیر جسمانی و مجرد که همان روح انسان می باشد، و الاّ اختلاف در تعبیر لغو خواهد بود.[۳۴]

اما یکی از آیات مختلفی که افزون بر وجود روح، استقلال و بقای آن پس از مرگ را نیز اثبات می کند، آیه زیر است.

«و قالوا ءاذا ضللنا فی الأرض أئنّا لفی خلق جدید بل هم بلقاء ربهم کافرون قل یتوفیکم ملک الموت الّذی وکلّ بکم ثم الی ربّکم ترجعون»[۳۵]

یعنی: و (کافران) گفتند: آیا آنگاه که مردیم و پوسیده شدیم و ذرات جسم ما در زمین ناپدید شد، به راستی آفرینشی دوباره خواهیم یافت؟! بلکه آنان دیدار با خداوندگارشان را انکار می کنند! بگو فرشته مرگ بر شما گمارده شده، شما را به تمام و کمال دریافت می کند، سپس به سوی خداوندگارتان باز خواهید گشت.

با توجه به واژه «توفّی» که به معنای دریافت کردن تمام و کمال یک شی ء است،[۳۶] آیات یاد شده بر آن دلالت دارند که هنگام مرگ علاوه بر آنچه مشاهده می شود (جسم بدون حرکت و درک و احساس)، چیزی که حقیقت و خود انسان است و به تمام و کمال به وسیله فرشتگان الهی دریافت می شود، همان روح است؛ زیرا جسم پس از مرگ و پیش از مرگ در اختیار و در بین ما است و فرشته وحی آن را دریافت نمی کند.

نکته شایان توجه در این آیه، آن است که خداوند، پندار منکران معاد را که می پنداشتند انسان همان جسم اوست و با مرگ متلاشی شده و ذرات آن در زمین ناپدید می شوند نادرست دانسته و می فرماید: حقیقت و هویت واقعی شما امر دیگری است که به تمام و کمال به وسیله فرشته مرگ دریافت می شود و با مرگ و متلاشی شدن جسم، نابود شدنی نیست و مستقل از جسم به زندگی خود ادامه می دهد.[۳۷]

۲- خودشناسی

از امور دیگری که مورد تاکید دیدگاه اسلام و قرآن کریم می باشد. «مسأله خودشناسی» است.

انسان تا هویت واقعی خویش را نشناسد، به کمال حقیقی خود وقوف و معرفت نیافته و در نتیجه نمی تواند به آن نایل شود. قرآن کریم می فرماید:

«یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لایضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم الی اللّه مرجعکم فینبّئکم بما کنتم تعملون»[۳۸]

یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما باد رعایت نفس خودتان، چه آنان که گمراه شده اند گمراهیشان به شما ضرر نمی رساند، اگر شما خود راه را از دست ندهید، باز گشت همه شما به خداست و پس از آن به آنچه عمل کرده اید آگاهتان می نماید.

این آیه در مقام تحریک مؤمنین به این امر است که مبادا طریق هدایت را از دست بدهند. و نکته مهم این است که در مقام بیان تحریک، به الزام به طریق هدایت، امر می نماید که خودتان را دریابید (علیکم انفسکم). بنابراین، از این تعبیر قرآن به دست می آید نفس انسان مؤمن، همان طریق و راه هدایتی است که او باید در این طریق و مسیر به خدای متعال برسد.

بر این اساس، وقتی انسان به کمال واقعی خویش واصل می شود، که خودش را به صورت درست بشناسد، و از این روست که در لسان ائمه علیهم السلام بر شناخت نفس، تأکید زیادی شده است.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«کفی بالمرء معرفهً أن یعرف نفسه.»[۳۹]

یعنی: برای معرفت آدمی همین بس که خودش را بشناسد.

«کفی بالمرء جهلاً أن یجهل نفسه.»[۴۰]

یعنی: برای نادانی آدمی همین بس که خودش را نشناسد.

بر خلاف دیدگاه اسلامی که بر خودشناسی تأکید فراوان می ورزد، اندیشه مدرن همت اصلی خود را در شناخت جهان و تغییر آن قرار داده است.[۴۱]

۳- هویت از اویی داشتن

آموزه دیگر اسلام در مورد انسان این است که انسان (مانند سایر موجودات عالم) هویتی از اویی داشته و هیچ گونه استقلالی ندارد. اندیشمندان و فلاسفه اسلامی این حقیقت والا را به این صورت تبیین نموده اند که چون انسان و جمیع موجودات دیگر، مخلوق و معلول خدای متعال می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.