پاورپوینت کامل تکامل عرفانی انسان در قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تکامل عرفانی انسان در قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکامل عرفانی انسان در قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تکامل عرفانی انسان در قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
>
دکتر محمدجواد رودگر[۱]
چکیده:
این مقاله، عهده دار بحث تکامل عرفانی انسان بر محور آموزه های قرآنی و مدار معارف اسلامی است. حرکت تکاملی انسان از «خود»؛ یعنی خود فطری و ملکوتی، رحمانی و فطری انسان آغاز می شود و با خدا یا دیدار الهی پایان می یابد. لازمه چنین حرکت استکمالی جوهری، فقرشناسی وجودی، بیداری و بینایی، درک و درد خدا داشتن، شریعت محوری، مجاهده مستمر با خواهشهای نفسانی و مراقبت کامل، حب الهی، بندگی خالصانه خدا، نوسازی معنوی مداوم، بازشناسی و بازیابی همیشگی، هدفشناسی و هدفداری است.
بدیهی است حرکت و شدن از خود به سوی خدا در حقیقت رسیدن به خود برتر و تکامل یافته و توسعه بخشیدن به حقیقت وجودی خود است و انسان متحرک متکامل، انسان به خود رسیده و کمال یافته و سعادتمند است و عصاره مقاله در این معناست که خدای سبحان در درون انسان است که آدمی با حرکت تکاملی از درون و حجابزدایی به آن دست می یابد.
«حرکت شناسی» تکاملی انسان در «عرفان قرآنی»
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ لا یضُرُّکمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکمْ جَمِیعاً فَینَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۲]
یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته اید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمی رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست و شما را از آنچه عمل می کردید، آگاه می سازد.
از آنجایی که عرفان قرآنی، بر مبنای حرکت جوهری انسان سالک الی الله قرار دارد[۳] و «فطرت» به دلیل آن که دو شاخصه مطلق شناسی و مطلق گرایی دارد که تنظیم کننده سیر و سلوک انسان فطرت اندیش و با خود یگانه شروع می گردد و به سوی «فاطر مطلق» ادامه یابد و «بعثت» نیز بر محور «لیستأدوهم میثاق فطرته.»[۴] و «یثیروا لهم دفائن العقول.»[۵] شور و زلزله ای در جان آدمی ایجاد می کند و غایت «رسالت» هم بازگشت به خویشتن بر اساس «فرجعوا الی انفسهم»[۶]بوده و امر به «بصیرت» به موضوع «نفس» تعلق گرفته «و فی انفسکم افلا تبصرون»[۷] و انسان نیز مالک حقیقی اعمال، اقوال، احوال و تقاریر خویش خواهد بود و «و ان لیس للانسان الا ما سعی»[۸]… بر همین اساس در این بحث به «اصول حرکت تکاملی انسان» اشاراتی خواهد شد.
فصل اول
اصل اول: نفس حرکت؛ به این معنا که چون عالم طبیعت، عالم استعداد و قوه و ظرف تزاحم است و مصون از حرکت و تکاپو نیست تا هر چیزی با «امکان استعدادی» یا «مبدأ قابلی» نوعی خود به سوی فعلیت و کمال نوعی خویش برسد و «استعداد» مبنای حرکت خواهد بود و حرکت خروج تدریجی شی ء از قوه به فعل می باشد. انسان نیز که «هبوط» به عالم ماده کرد، مستثنی از این قاعده کلی نیست و در یک حرکت و «شدن» به سر می برد و اساسا جهان، در حال جهش، و تحول به سوی خداست؛ «أَلا إِلَی اللّهِ تَصِیرُ الأُمُورُ»[۹] و حرکت انسان به سوی خدا حتمی و ضروری است که «یا أَیهَا الإِنْسانُ إِنَّک کادِحٌ إِلی رَبِّک کدْحاً فَمُلاقِیهِ»[۱۰] گویای آن است:
جزءها را رویها سوی کل است
بلبلان را عشق با روی گل است
آنچه از دریا به دریا می رود
از همانجا کآمد آنجا می رود[۱۱]
و آیه «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیهِ راجِعُونَ»[۱۲] نیز تفسیر ماهیت حرکت تکاملی و صیرورت انسانی است که «من الله» و «الی الله» مبدأ و منتهای این حرکت را بیان می کند. انسان «بیدار دل» و «وحی اندیش» و «شریعتگرا» و «فطرت خواه»، درک و درد حرکت به سوی خدا را در شبستان «حیات معقول» خود حاضر کرده تا از «ظلمت» سکون و توقف به ضیای «حرکت و مجاهده» برسد که «فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب»[۱۳]
اصل دوم: بستر و موطن حرکت؛ چنانچه اصل حرکت انسان در دایره عالم ملک و کویر وجود، «واجب التحقّق» است، ضرورتا این حرکت یک بستر خاص داشته و وجوبا از یک «کانون» و موطنی آغاز می گردد. در عرفان مبتنی بر وحی الهی، «بستر و کانون»، «جان» خود انسان رونده و سالک و مسافر کوی حق خواهد بود؛ یعنی حرکت تکاملی از جان به سوی «جانان»؛ مبدأ شدن و تحول «نفس» و جان است که آیه «یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم»۶ کاملاً بر آن دلالت دارد. به تعبیر استاد علامه طباطبایی رحمه الله [۱۴]در ذیل آیه مزبور: کلمه «علیکم» اسم فعل است به معنای «بر شما باد» و «انفسکم» مفعول آن است… و آنچه که با خود «راه» ملازم است (و از آن جدا نمی شود) مقصد و منتهایش، همان مقصد و منتهای راه است که همان غایت مطلوبی است که خود سالک در سیر و سلوکش به دنبال آن است.[۱۵] به هر حال انسان، هم «راه» است و هم «رونده» و این با عرفان به نفس، تحصیل خواهد شد و عارف کسی است که معرفت به خویش پیدا کرده، خود را از حجابهای ظلمانی و نورانی برهاند که «خویشتن شناسی» و «خویشتن یابی عرفانی» همان «خداشناسی و خدایابی حضوری» است و آیه «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»[۱۶] که دلِ دل انسان و جانِ جان انسان، خداست و حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه.» شاهد بر آن است. به همین برهان در حدیث آمده است:
هر کس خود را شناخت، [از مادیات] فارغ می شود و هر کس دنیا را شناخت، نسبت به آن، بی رغبت می شود و هر کس مردم را شناخت، خود را از وابستگی به آنها می رهاند.[۱۷]
بحث حرکت از «درون» و «باطن» به صورت جوهری اشتدادی و استکمالی نفس خواهد بود که انسان در هر مرتبه ای متحد با آن مرحله بلکه عین آن به صورت وحدت «عمل و عامل و معمول» است. پس روش شریعت اسلام تنبه و تذکر انسان به «عرفان نفس» و «حرکت جوهری نفس» که نزدیکترین و کاملترین راه به سوی خداست، می باشد و آیات:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»[۱۸]، «وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ»[۱۹]و «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ…»[۲۰] و «فِی أَنْفُسِکمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ»[۲۱] و «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الآْفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»[۲۲] و آیه «بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ»[۲۳]
همه مُشِعر به «طریق نفس» در تکامل انسان و تصعید اوست و اگر حکمت و عرفان و علوم حصولی به «جان» رسوخ کرد و تبدیل به «علم حضوری» شد فهم «هو معکم اینما کنتم»[۲۴] و «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[۲۵]و آیات مشابه دیگر ممکن می گردد.
باید دانست که چنانچه حرکت از «جان» با عرفان به نفس شروع شد، انسان سالک به تدریج از خود فانی شده و شهود جمال حق می نماید؛ زیرا تمام حجاب از خودیت و انانیت است و با «درون بینی» و «جان نگری» انسان به فقرشناسی وجودی و «فقریابی وجودی» می رسد؛ زیرا فطرت معصوم و نفس حقیقی انسان، مصون از خطاست و به انسان دروغ نمی گوید. وقتی پرده ها کنار رفت و «رجعت به خود حقیقی» تحقق پیدا کرد این «فقر انفسی و نقص نفسی» و «عین نیاز و ربط» وجودی انسان به غنی مطلق و «صمد» روشن می شود و هر کسی که به جایی رسید و تکامل خویش را بیمه کرد، از همین رهگذر فقرشناسی و فقریابی جوهری بود و فهمید و مشاهده نمود که حجاب از ناحیه «قابل» است نه «فاعل» و نقص از طرف «مستفیض» است نه «مفیض» و انسانها به حسب مراتب وجودی خود و ظرفیت و سعه خویش استفاضه و استضائه می کنند. اصل «وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»[۲۶] اطلاق و عمومیت دارد و آیه «إِنّا کلَّ شَیءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»[۲۷]ناموس جهان هستی و حدیث «ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها.»[۲۸] جوهره عالم و آدم است که تمام گرفتاریهای بشر نیز از «جهالت به نفس» و جهالت به «فقر نفسی و نقص ذاتی» خود و غنای اطلاقی و بی نیازی صرف خداست که دقت در آیه «یا أَیهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ»[۲۹]دریچه این حقایق را به روی انسان می گشاید؛ زیرا نکاتی دقیق و عمیق در این آیه کریمه نهفته است که عبارتند از: ۱- خطاب به تمام انسانهاست. ۲- «انتم» دال بر حقیقت وجودی انسان و کنه و جوهر آدمی و تمام کیان هستی انسان است که متصف به «فقر» است. ۳- به قرینه «انتم» که جان و ذات انسان را بیان می کند، فقر، «فقر ذاتی» و «نیاز درونی» است و در گزاره انسان فقر است، حمل محمول بر موضوع از نوع «محمول بالصمیمه» است مثل قضیه آب مایع است، روغن چرب است و این قضیه نیز «حقیقیه» است نه خارجیه و نه ذهنیه؛ یعنی «فقر وجودی» و نیاز جوهری و تعلق و روابط محض از صفات ثبوتیه ذاتیه حقیقیه است. ۴- چون این فقر باید مقابل داشته باشد و آن، فقر نفسی انسان و غنای ذاتی الله است و ربط حرکت جوهری انسان از مبدأ فقر به سوی منتهای غنی مطلق است و انسان به هر جا برسد این فقر با او هست؛ چرا که سلب شی ء از نفس خود محال و ممتنع است و قضیه «الله غنی است» نیز حقیقیه و محمول بالصمیمه است و ارباب شهود و اصحاب سلوک نیز به شهود فقر خویش و فنای شهودی می رسند که از توحید ناب افعالی تا توحید خالص ذاتی می روند. غزلیات عارف دلسوخته و سالک شیدای حق و فارغ از خود، امام خمینی قدس سره در این زمینه سودمند و روشنگر است:
این ما و منی جمله ز عقل است و عقال است
در خلوت مستان نه منی هست و نه مایی[۳۰]
همچنین سروده علامه طباطبایی رضی الله عنه آن عارف و حکیم فرزانه نیز دلالت بر فقرشناسی و فقریابی می کند:
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد
از سمک تا به سماکش، کشش لیلی برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سروپایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
جام صهبا ز کجا بود مگر دست که بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یکجا برد
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که درین بزم بگردید و دل شیدا برد
خودت آموختیم مهر و خودت سوختیم
با برافروخته رویی که قرار از ما برد
همه یاران به سر راه تو ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 