پاورپوینت کامل نیم قرن شرارت (نگاهی به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران) ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نیم قرن شرارت (نگاهی به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران) ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیم قرن شرارت (نگاهی به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران) ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نیم قرن شرارت (نگاهی به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران) ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

>

محمد کرامتی[۱]

چکیده:

چالش در روابط ایران و آمریکا به رغم گذشت دو دهه، یکی از مناقشه انگیزترین مباحثی است که محافل سیاسی جهان بویژه غرب همچنان با اشتیاق آن را دنبال می کنند. اقدامات خصمانه دولت آمریکا علیه ایران با توجه به خوی استکباری و خصلت استیلاطلبی ایالات متحده و نیز با عنایت به پیشینه بسیار خسارت بار ارتباط با این کشور، مانع از آن است که دولت و ملت بزرگ و مستقل ایران بخواهند درهای رابطه را بر روی دولت امریکا بگشایند.

جُستار حاضر نگاهی است گذرا به مهمترین اقدامات خصومت آمیز آمریکا که در طی پنجاه سال علیه ملت بزرگ و متمدن ایران روا داشته است.

مقدمه

بر اساس اسناد و مدارک موجود، روابط سیاسی ایران و امریکا رسما از سال ۱۲۶۲ ش./۱۸۸۳م. شکل گرفت و سیاست اعلام شده امریکا مبنی بر عدم مداخله در امور داخلی کشورها تا مدتی پی گیری می شد. امریکایی ها درست زمانی که ایران منطقه رقابت شدید دولتهای روس و انگلیس بود، سعی کردند با اعمال این سیاست، اعتماد دولت و ملت ایران را به خود جلب کنند. این اعتمادسازی به طور چشمگیری در جریان جنگ جهانی دوم بروز داشت.

در ماجرای اشغال ایران به دست ارتش روس، امریکایی ها تلاشی جدی در عرصه های بین المللی در حمایت از ایران و اخراج سربازان روسی از این کشور به عمل آوردند و این سیاستها و حمایتها به جلب اعتماد ملت و دولت ایران بیش از پیش کمک کرد. البته حمایت و جانبداری امریکا از ایران نه از سر خیرخواهی و مهرورزی، بلکه به لحاظ اهمیتی بود که امریکایی ها برای این منطقه حسّاس، که منبع و ذخیره عظیم انرژی است، قائل بودند.[۲]

دولت امریکا پس از جلب اعتماد، بتدریج سیاست خود را – حدودا از سال ۱۳۲۰ به بعد – تغییر داد و در پوشش روابط دوستانه با دولت ایران، به دخالت مستقیم در تمامی امور داخلی کشور ما روی آورد و به شکل یک مستعمره با آن برخورد کرد و ستمهای بی شماری در حق ملت ایران مرتکب شد.

شرح همه شرارتها و اقدامات نفرت انگیز دولت امریکا طولانی است و در این مجال محدود نمی گنجد؛ از این رو، فقط به شرح مختصر برخی از مهمترین آنها می پردازیم و جویندگان محترم را به کتابهایی که به طور مستقل در این زمینه نگاشته شده است، ارجاع می دهیم[۳]:

پاره ای از اقدامات آمریکا علیه ایران

۱- کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

دکتر مصدق در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ (مه ۱۹۵۱ م.) با پشتیبانی و حمایت قاطع آیت الله کاشانی به نخست وزیری رسید. او پس از احراز نخست وزیری، سیاست «ملی کردن صنعت نفت» را با جدیت تمام دنبال کرد و سرانجام، در ۲۹ اسفند ۱۳۳۰ موفق به تحقق آن شد. در جریان ملی شدن صنعت نفت، دست انگلیسی ها به طور خاص که از مدتها مشغول غارت منابع نفتی ایران بودند، کوتاه شد. آنان که ادامه این روند را برای منافع خود بسیار زیانبار می دانستند، به فکر توطئه ای برای ساقط کردن دولت دکتر مصدق می افتند.

بنابر اعتراف امریکایی ها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه امریکا در سال ۱۳۷۹ منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتی انگلیس، موضوع براندازی دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملاً وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایی ها در فروردین ۱۳۳۲ / مارس ۱۹۵۲ مواجه شدند.

تحلیل گران مسائل سیاسی دو عامل عمده را علت این رویکرد و تغییر سیاست امریکا در حمایت از جبهه ملی می دانند: نخست یأس دولت امریکا از فریفتن یا به سازش رسیدن با آیه الله کاشانی؛ رهبری اصیل اسلامی و مردمی نهضت و دیگری توافق با انگلیس در یک کنسرسیوم که به موجب آن، قرار شد چهل درصد از منابع نفتی و سایر سرمایه های ملی ایران به امریکا و چهل درصد آن نیز به انگلیس تخصیص یابد.[۴]

طرح کودتای ۲۸ مرداد پس از مطالعات فراوان و بازنگریهای مکرر توسط طرّاحان انگلیسی و امریکایی، در قالب طرح تی پی آژاکس(T.P Ajaax) در تاریخ ۲۱ تیر ماه توسط رئیس سازمان سیا، وزیر خارجه امریکا و رئیس جمهور امریکا (آیزنهاور) به امضای نهایی رسید و با اختصاص بودجه ای هنگفت، سرانجام پس از فراهم شدن مقدمات امر، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتا با موفقیت انجام پذیرفت.[۵]

در نتیجه این کودتا، دکتر مصدق از نخست وزیری برکنار شد و حکومت مردمی وی سقوط کرد. شاه، که از بیم اعتراضات و شورشهای مردمی، از قبل به ایتالیا گریخته بود، پس از کودتا مجددا به ایران بازگشت و به این صورت، سلطه همه جانبه امریکا بر این کشور آغاز شد.

امریکایی ها تا این اواخر، دخالت مستقیم خود در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را کتمان می کردند (هر چند بر اساس اسناد و مدارک فراوان، دخالت آنها برای ملت ما محرز بود)، تا این که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت بیل کلینتون، برای نخستین بار در یکی از سخنرانیهای رسمی خود، در ۲۷ اسفند ۱۳۷۸ بدون هیچ گونه عذرخواهی از ملت ایران، از نقش مستقیم و محوری ایالات متحده امریکا در کودتای ۲۸ مرداد به صراحت پرده برداشت و گفت:

«در سال ۱۳۳۲ ایالات متحده امریکا نقش مهمی در هماهنگی برای سرنگون کردن رژیم مردمی نخست وزیر محمد مصدق ایفا کرد و دولت آیزنهاور بر این باور بود که این عمل به خاطر دلایلی استراتژیک، قابل توجیه است.»

پس از این اعتراف مهم، دولت امریکا در خرداد ۱۳۷۹ اسنادی را که در آن از نقش مهم دولت امریکا در کودتای ۲۸ مرداد سخن به میان آمده است، منتشر ساخت.

۲- حمایت و تحکیم پایه های حکومت استبدادی شاه

حمایت دولت امریکا از شاه پس از ۲۸ مراد ۱۳۳۲ وارد مرحله جدیدی شد و امریکایی ها با تمام توان، از شاه حمایت کردند. حمایت مالی امریکا پس از کودتا به طرز شگفت انگیزی افزایش یافت. دقیقا ۱۲ روز پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاه از امریکا درخواست وام کرد و امریکا نیز با پرداخت یک وام ۴۵ میلیون دلاری به ایران موافقت نمود.

در سال ۱۳۳۰ کمک مالی امریکا به ایران بالغ بر ۳/۱ میلیون دلار بود، اما این رقم در سال پس از کودتا به ۷۰ میلیون دلار یعنی ۶۰ برابر رقم قبلی رسید و سه سال بعد به ۲۵۰ میلیون دلار افزایش یافت.[۶]

رژیم شاه هر چه پیش می رفت، وابسته تر می شد و نفوذ امریکا روزبه روز در دستگاه حاکمیت ایران افزونتر می گشت. امریکایی ها، که ایران را «جزیره ثبات» خود می دانستند، تا آخرین روزهای حیات سیاسی شاه، دست از حمایت وی برنداشتند. آنها حتی پس از اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی قدس سره، در حالی که ملت ایران از جنایات بی حد و حصر رژیم شاه به تنگ آمده بود و یکپارچه و یکصدا نابودی شاه را فریاد می کرد، تلاش کردند به هر شکل ممکن، رژیم شاه را پابرجا دارند.

کارتر، یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (دی ماه ۱۳۵۶) با نادیده گرفتن واقعیتهای جامعه ایرانی، در جریان یک سفر به ایران، این کشور را «جزیره ثبات» در یکی از آشوبزده ترین نقاط جهان توصیف کرد و علاقه خود را نسبت به رژیم دیکتاتوری شاه چنین بیان نمود:

«هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامه ریزی مشترک، از ایران به امریکا و ما نزدیک نیست. هیچ کشور دیگری برای بررسی مشکلات منطقه ای، که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیکتری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیقتر و رابطه ای دوستانه تر از شاه ندارد.»[۷]

کارتر، که همواره در سخنرانیهای خود، بر رعایت حقوق بشر و فضای باز سیاسی تأکید داشت، در برابر جنایات شاه سکوت اختیار می کرد. در جریان حادثه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که هزاران زن و مرد مسلمان به دست مزدوران شاه به شهادت رسیدند، دولت امریکا نه تنها سکوت پیشه کرد، بلکه کارتر یک شب پس از فاجعه خونین ۱۷ شهریور، طی تماس تلفنی با شاه، در حالی که از عواقب رفتار خشونت بارش در این روز و اوجگیری مخالفتها بشدت نگران و مضطرب بود، حمایت کامل خود را از حکومت وی اعلام کرد و در تماسی دیگر، ضمن توصیه به خویشتنداری بیشتر، به شاه قول داد که طی اعلامیه ای به طور جدی از او حمایت خواهد کرد.[۸]

۳- تحمیل قانون کاپیتولاسیون و تحقیر ملت بزرگ ایران

یکی از اقدامات تحقیرآمیز دولت ایالات متحده امریکا علیه ملت ایران، فشار بر حکومت وابسته شاه برای تصویب لایحه اعطای مصونیت قضایی به اتباع امریکایی، در مجلس شورای ملی ایران بود.

به موجب این لایحه، که «کاپیتولاسیون» نام داشت، دستگاه قضایی ایران حق نداشت هیچ یک از مستشاران، نظامیان، کارمندان و کارکنان امریکایی و نیز خانواده ها و وابستگانشان را (که در زمان تصویب قانون بالغ بر چهل هزار نفر می شدند)، تحت پیگرد قانونی قرار دهد. این لایحه در ایران زمانی به تصویب رسید که حتی کشورهای عقب مانده افریقایی و کشورهای نیمه مستعمره به آن تن نمی دادند.[۹]

لایحه مذکور ابتدا با فشار دولت امریکا در دوران کابینه اسدالله علم و سپس در مجلس شورای ملی در ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۲ به تصویب رسید و مجلس سنا نیز بر آن صحه گذاشت. در زمان نخست وزیری حسن علی منصور، در بیست و یکم مهرماه ۱۳۴۳ مجددا این لایحه به مجلس شورای ملی برده شد و به تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی رسید.[۱۰]

زشتی کاپیتولاسیون به حدی بود که در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ دولت امریکا و ایران اصرار داشتند که این قانون علنی نشود و تا پیش از سخنرانی امام خمینی رحمه الله در چهارم آبان ۱۳۴۳ نیز کسی از آن اطلاع نداشت.

امام خمینی قدس سره پس از اطلاع از اصل مصوبه و مفاد آن، چندی بعد در تاریخ چهارم آبان ۱۳۴۳ طی یک سخنرانی مهم و تاریخی به افشای آن پرداخت و شاه را به دلیل تن دادن به این قانون ذلت بار سخت مورد سرزنش و نکوهش قرار داد.

حضرت امام قدس سره در آن سخنرانی که منجر به دستگیری و سپس تبعید آن حضرت به کشور ترکیه شد، تحمیل کاپیتولاسیون بر ملت مظلوم ایران را بزرگترین جنایت امریکا در حق ملت ایران برشمرد و در بخشی از این سخنرانی افشاگرانه، خطاب به ملت ایران فرمود:

«[مجلس] با کمال وقاحت این طرح را از تصویب گذراند. دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگهای امریکایی پست تر کردند! اگر کسی یک سگ امریکایی را با اتومبیل زیر بگیرد، او را بازخواست می کنند، ولی چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، کسی حق تعرض ندارد. چرا؟

برای این که می خواستند وام بگیرند، امریکا خواست این کار انجام شود. بعد از چند روز، یک وام دویست میلیون دلاری از امریکا تقاضا کردند؛ در ظرف ۵ سال، به منظور هزینه های نظامی به دولت ایران وام بدهند و در ظرف ده سال سیصد میلیون دلار پس بگیرند. مع ذلک، ایران برای این دلارها خودش را فروخت، استقلال را فروخت، ما را جزو دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلمان ایران را در دنیا از وحشیها عقب مانده تر معرفی نمود.»[۱۱]

۴- حمله نظامی به طبس

پس از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در تهران توسط دانشجویان و در پی آن به اسارت درآمدن تعدادی از کارکنان و کارمندان سفارت، که حیثیت جهانی امریکا را به شدت خدشه دار و اُبهت این ابرقدرت را در هم شکست، امریکایی ها برای حل بحران گروگانگیری از طریق سیاسی، از هر دری که وارد شدند، ناکام بازگشتند. پیش شرط امام خمینی قدس سره برای مذاکره، تحویل شاه معدوم به ایران بود و امریکایی ها به جای تمکین در برابر خواست ملت بزرگ ایران، در فاز نظامی قدم نهادند.

برژینسکی در کتاب توطئه در ایران می نویسد:

«طرح عملیات نجات را من ابتدا به عنوان آخرین چاره یا یک اقدام اضطراری در صورت به خطر افتادن جان گروگانها تعقیب می کردم و به مؤثر بودن عملیات نظامی، نظیر محاصره دریایی ایران، تصرف جزیره خارک و حملات هوایی به هدفهایی در داخل خاک ایران، بیشتر اعتقاد داشتم.»[۱۲]

امریکایی ها پس از بررسیهای فراوان و با اتکا به عناصر ضد انقلاب و وابسته به رژیم منحوسِ محمدرضا شاه، که همچنان در داخل کشور به توطئه اشتغال داشتند، در حمله نظامی به ایران مصمّم شدند و سرانجام، پس از حصول اطمینان از موفقیت در عملیات نظامی، در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ شبانه تعدادی از نیروهای آموزش دیده و ویژه خود را توسط پنج فروند بالگرد و هواپیمای پیشرفته امریکایی در یکی از فرودگاه های دور افتاده و متروکه، واقع در صحرای طبس پیاده کردند تا از آنجا بر اساس برنامه ریزی قبلی و یک زمان بندی دقیق، عملیات نظامی خود را شروع کنند اما در نهایتِ اعجاب و ناباوری، به امر خداوند، هواپیماها و بالگردهای پیشرفته امریکایی در دام طوفانی سهمگین از شنهای طبس گرفتار شدند و بشدت به هم برخورد کردند و ناگهان با انفجارهای مهیب، طبس به جهنمی هولناک و گورستانی وحشت انگیز برای امریکایی ها تبدیل شد و عملیات نظامی امریکا به طور مفتضحانه ای به شکست انجامید.

۵- کودتای نوژه

از جمله اقدامات براندازانه امریکا پس از شکست حمله نظامی به طبس، طرح ریزی کودتای «نوژه» در هجدهم تیرماه ۱۳۵۹ بود که قبل از هر اقدامی با شکست مواجه شد. دولت امریکا برای طرح ریزی و اجرای این کودتا، هزینه های سنگینی در نظر گرفته بود. کودتای نوژه توسط یک ستاد از پاریس به رهبری شاهپور بختیار هدایت می شد. این ستاد دارای شاخه های متعدد سیاسی، نظامی و مالی – لجستیکی بود.

شاخه سیاسی ستاد تحت نظارت رضا مرزبان و ابوالقاسم خادم با هدف جذب یکی از علمای وقت و برخی از طرفداران وی فعالیت می کرد. شاخه نظامی آن نیز زیر نظر احسان بنی عامری (با هدف نفوذ در ارتش، نیروی هوایی، جذب عناصر نظامی و نیروهای سازمان اطلاعاتی ساواک) و شاخه مالی – لجستیکی با مسؤولیت منوچهر قربانی فر (و با هدف تأمین مخارج مالی کودتا، تهیه و ارسال کمکهای تسلیحاتی و تدارکاتی از طریق عراق و قاچاقچیان به عوامل کودتا در داخل کشور) انجام وظیفه می کردند.[۱۳]

امریکایی ها برای اجرای موفقیت آمیز این طرح، ده ها میلیون دلار و صدها میلیون تومان هزینه کردند. کارشناسان، این کودتا را از لحاظ تجهیزات نظامی، که قرار بود از داخل و خارج آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهای جهان بی سابقه و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در مقایسه با آن یک بازی کودکانه می دانند. از این رو، آژانس جاسوسی بین المللی امریکا به موفقیت این کودتا بی اندازه مطمئن بود. آنها حتی پیامی را که پس از کودتا در روز ۲۱ تیر ۱۳۵۹ از طریق رسانه ها می بایست خوانده شود، تهیه کرده بودند! در این پیام آمده بود:

«همقطاران عزیز، ساعت موعود فرا رسید… کلیه واحدهای ارتش، ژاندارمری، شهربانی اعلام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.