پاورپوینت کامل علایم و نشانه های فضایی بر وجود و ظهورحضرت مهدی(عج) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علایم و نشانه های فضایی بر وجود و ظهورحضرت مهدی(عج) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علایم و نشانه های فضایی بر وجود و ظهورحضرت مهدی(عج) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علایم و نشانه های فضایی بر وجود و ظهورحضرت مهدی(عج) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :
>
علی زمانی قمشه ای[۱]
چکیده:
در این نوشته سعی بر این است که در بخش اوّل نشانه هایی از آیات و روایات که به صورت اشاره یا با تأویل بر «وجود» حضرت مهدی دلالت دارند، بررسی و با دانش روز تطبیق شوند و احیانا برخی آرا، مورد نقد قرار گیرند. در بخش دوّم نیز آیات و روایاتی (طی ۶ شماره) که به صورت اشاره یا با تأویل بر «ظهور» آن حضرت دلالت دارند بیان می شود و هماهنگی آنها با دستاوردهای جدید دانش فضا روشن می گردد و سرانجام به وظیفه ما در عصر انتظار فرج اشاره ای خواهد شد.
در میان آیات و اخبار، نشانه های فضایی فراوانی بر وجود و ظهور حضرت مهدی(عج) وجود دارد که ما در این نوشتار به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
بخش اول: دلالت کواکب بر وجود حضرت مهدی(عج)
۱- «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکنَّسِ»[۲] یعنی: سوگند به ستارگانی که باز می گردند، حرکت می کنند و از دیده ها پنهان می شوند.
سید بن طاوس از ابو جعفر قمی نقل کرده است که در شهر قم، اخترشناسی یهودی بود که در اخترشناسی، حساب و نجوم برجستگی و مهارت ویژه ای داشت. روزی «احمد بن اسحاق» او را حاضر کرد و گفت: در فلان وقت (مثلاً شب جمعه نیمه شعبان ۲۵۵ ق. یا ۸ شعبان ۲۵۶ و یا ۲۳ رمضان سال ۲۵۸، بنا به اختلاف روایات، گرچه مشهور همان تاریخ اول می باشد) نوزادی به دنیا آمده است؛ طالع او را بگیر و میلادش را محاسبه کن. اخترشناس یاد شده طالع مولود را گرفت و درباره محاسبات نجومی (که از آنها احکام نجوم را استخراج و استنباط می کنند) نظر به عمل آورد. آنگاه، رو به احمد بن اسحاق نمود و گفت: نمی بینم این فرزند از آن تو باشد، جز این نیست که این مولود یا پیامبر صلی الله علیه و آله است یا وصی پیامبر؟
نجوم دلالت دارند که این نوزاد مالک شرق و غرب گیتی می شود. مالک خشکی و دریا، کوه و صحرا و بیابان. حتی روی زمین هیچ کس باقی نمی ماند جز این که به دین او می گرود، و به ولایت او معتقد می گردد.[۳]
سید بن طاوس قدس سره سپس می افزاید:شیخ مفید نیز در کتاب مقالات می گوید: از آنجا که خداوند خورشید و ماه و سایر نجوم را نشانه های حساب آفریده و آنها را مایه زیور آسمانها قرار داده و توسط آنها مردم راهنمایی می شوند عقل مانع از آن نیست که [آنها] دلالت بر احکام پدیده ها داشته باشند و ما نمی توانیم منکر آن باشیم و می توان گفت خداوند این دانش را به پیامبران آموخته و نشانه صدق آنان شمرده است.[۴]
جالب این که، علامه مجلسی رحمه الله در بحارالانوار بابی را ویژه اخباری ساخته که از طریق کاهنان بر روی الواح و سنگ نوشته ها به دست انسان رسیده است. از جمله آن، این خبر است:
چون خبر شکست رستم فرخّزاد در جنگ قادسیه به یزدگرد ساسانی فرزند شهریار رسید و به او گفته شد رستم شکست خورد و کشته شد و پنجاه هزار از نیروهای او از پای درآمدند، یزدگرد، اهل خانه، زن و فرزند خود را به قصد فرار از مدائن خارج کرد و در برابر باب ایوان مدائن ایستاد و گفت: سلام بر تو ای ایوان، اینک از تو روی می گردانم، لیکن یا من به تو باز خواهم گشت یا مردی از فرزندانم (و راجع الیک، انا او رجل من ولدی) که هنوز زمان او نزدیک نشده و روزگار او نرسیده است.
سلیمان دیلمی گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و از این مسأله پرسیدم که منظور یزدگرد از این جمله که «یا مردی از فرزندانم به ایوان کسری باز خواهد گشت»، چیست؟
امام صادق علیه السلام فرمود: او صاحب شما، حضرت قائم به امر خداوند عزّوجل است که فرزند ششم از فرزندان من است که از یزدگرد متولد گشته است. بنابراین، فرزند او هم به شمار می رود.[۵]
در تأویل و تفسیر آیات یاد شده (فلا اقسم بالخنّس…) امّ هانی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که درباره این آیات فرمود: منظور، امام، پیشوایی است که در سال ۲۶۰ پنهان می شود سپس، همانند شهاب روشن در شب تاریک می درخشد و چنانچه روزگار او را درک کردی چشمت روشن باد.
از همین راوی دگر بار روایت شده که گوید: از امام باقر علیه السلام درباره آیات «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکنَّسِ» پرسیدم. امام علیه السلامدر پاسخ او می فرماید: آیات دلالت دارند بر مولودی در آخر الزمان که همان مهدی علیه السلام و از عترت علیهم السلام می باشد. برای او حیرت و غیبتی است که گروه های زیادی در زمان غیبت او گمراه می شوند، و گروه هایی هدایت می یابند، خوشا به حال کسی که او را درک کند.[۶]
امیرالمؤمنین علیه السلام در تأویلی دیگر می فرماید:
این ستارگان عبارت اند از: زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد.[۷]
منظور امیرالمؤمنین علیه السلام سیارات پنجگانه و متداول آن روزگار بوده و منافاتی ندارد که امروزه سیاره های اورانوس، نپتون و پلوتون بر آنها نیز افزوده شود؛ زیرا همان حرکات و ویژگیهای یاد شده سیارات پنجگانه را دارا می باشند، چنان که این احتمال نیز وجود دارد که در آینده سیاره یا سیاراتی کشف و به آنها اضافه گردند.
علامه طباطبایی رحمه الله صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان و نیز مؤلفان تفسیر نمونه در میان تفسیر و تأویلهای موجود برای این آیات، این تفسیر را انتخاب کرده اند که مراد از ویژگیهای ذکر شده (برگشت، حرکت و پنهان شدن) عبارت است از «استقامت»، «رجعت» و «اقامت». این سیارات، گاهی حرکت متشابه دارند (استقامت)؛ آن گاه بر می گردند و عقب می روند (رجعت)؛ گاهی نیز، متوقّف می شوند (اقامت) و سرانجام به حرکت متشابه خود ادامه مسیر می دهند.[۸]
گفتنی است این سرگردانی در حرکت سبب شد منجّمان آنها را «متحیره» بنامند.ولی مایه تعجب است که مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله و پیروان او با این که در جای جای تفسیر المیزان و نمونه می نویسند هیأت بطلمیوسی باطل است؛ با وجود این، تفسیر آیات مزبور را بر این اساس باطل، بنیان نهاده و سخنان پیش گفته را به نگارش درآورده اند، بنابراین، سخن ایشان از این لحاظ، قابل نقد است.
توضیح نقد
الف) بر اساس هیأت بطلمیوس، غیر از ماه و خورشید، اجرام دیگری همچون زهره، مریخ، مشتری و زحل، در زمره سیاره های درخشان به شمار رفته اند، ولی بر خلاف سایر ستارگان (ثوابت) چشمک نمی زنند – این امر نشانه نزدیک بودن آنها به زمین است – با این وجود، درخشندگی آنها گاهی زیاد و گاهی کم می شود، سیاره ها همیشه در نزدیکی «دایره البروج» در آسمان دیده می شوند.
چنانچه اجرام یاد شده را در طول چند شب متوالی نظاره کنیم می بینیم که مانند خورشید و سایر ستارگان از شرق طلوع می کنند و در غرب ناپدید می شوند. همچنین علاوه بر حرکت شبانه روزی، مانند خورشید از ستارگان (ثوابت) عقب می افتند و به نظر می رسد که نسبت به ستارگان دارای یک نوع حرکت از «غرب به شرق» می باشند، ولی نه تنها سرعت حرکت از غرب به شرق آنها با سرعت حرکت از غرب به شرق خورشید تفاوت دارد، بلکه هر یک از این سیاره ها در حرکت از «غرب به شرق» خود، دارای سرعتی خاص و متفاوت با سیارات دیگرند.
افزون بر این، سیارات گاهی در مسیر خود حرکتی غیرعادی دارند. از باب نمونه سیاره بهرام (مریخ) حرکت غیرعادی اش وقتی آغاز می شود که با خورشید در حالت «مقابله» باشد (یعنی ۱۸۰ درجه اختلاف مسیر داشته باشند.) در این حالت، طلوع آن با غروب خورشید همزمان است.
اگر هنگامی که مریخ نسبت به خورشید در حالت مقابله است آن را برای چند هفته زیر نظر بگیریم می بینیم بهرام ابتدا به طور عادی در زمینه ستارگان (ثوابت) به طرف شرق تغییر موقعیت می دهد (استقامت) ولی پس از چند شب چنین به نظر می رسد که حرکت از غرب به شرق آن متوقف می گردد (اقامت اول) سپس به مدت چند شب نسبت به ستارگان در جهت «شرق به غرب» حرکت می کند (رجعت) و باز، پس از چند شب دیگر دوباره ظاهرا متوقف می شود (اقامت دوم) و آنگاه از نو، به حرکت معمولی (متشابه) خود از «غرب به شرق» ادامه می دهد. از این رو، این نوع حرکت را «حرکت عقب گردی» می نامند، به هنگام حرکت عقب گردی، درخشندگی مریخ بیشتر است. حالتی شبیه مریخ در مورد سایر سیارات نیز مشاهده می شود.
این مطلب، توضیح همان تفسیری است که مرحوم علامه طباطبایی پذیرفته و در تفسیر نمونه نیز به چشم می خورد و پیش از ایشان فخررازی در تفسیر کبیر به عنوان «قول اظهر» انتخاب کرده و سیوطی در درّ المنثور آن را به ابن عباس نسبت داده است.
ب) بر پایه هیأت جدید (خورشید مرکزی) باید گفت: حرکت واقعی سیارات را نمی توان از زمین مشاهده کرد؛ زیرا زمین پیوسته در حرکت است. از این رو، چیزی که در حرکت سیارات شایسته توجه خاص است، حرکت بازگشتی (رجعی، قهقرایی) آنهاست، در این حرکت چنین مشاهده می شود که سیاره در جهتی خلاف جهت عادی خویش حرکت می کند.
طی قرنهای متمادی توجیه حرکت بازگشتی، منجّمان و دانشمندان علم هیأت را به حیرت افکنده بود، ولی آنان حیرت و سرگردانی را به سیارات نسبت داده و آنها را «متحیره» می خواندند، تا این که «کوپرنیک»[۹]آن را توضیح داد. خلاصه آن چنین است:
«وقتی دو سیاره با دور تناوب و حرکت های متفاوت، یکی کندرو (مانند مریخ) و دیگری تندرو (مثل زمین) در مدارهای خویش در حرکت باشند. نخست، هر دو از غرب به شرق در حرکت اند، ولی وقتی هر دو در یک راستا – خط مستقیم – قرار گرفتند به نظر می رسد مریخ متوقف شده (اقامت) و هنگامی که سیاره تندرو (زمین) از محاذات مریخ می گذرد و فاصله می گیرد به نظر می رسد مریخ به عقب بر می گردد و پس از فاصله گرفتن زیادتر، به نظر می آید سیاره تندرو باز متوقف گردیده، و سرانجام وقتی هر دو همسو شوند به نظر می آید سیاره کندرو (مریخ)، به حرکت عادی خود (از غرب به شرق) ادامه می دهد.»[۱۰]
بخش دوم: دلالت کواکب و اجرام فضایی بر ظهور حضرت مهدی(عج)
۱- «اقْتَرَبَتِ السّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ.. . فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یوْمَ یدْعُ الدّاعِ إِلی شَیءٍ نُکرٍ»[۱۱] یعنی: آن ساعت نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد…، پس، از آنان روی گردان تا روزی که نداکننده ای خلق را به عالمی حیرت آور و هول انگیز دعوت کند.
در حدیثی، آن ساعت را خروج حضرت مهدی(عج) دانسته که مردم را به آیینی فرا می خواند که آن را منکر و ناشناخته می دانند و باور نمی کنند که آیین اسلام باشد.
امام صادق علیه السلام برخی از ویژگیهای آیین اسلام در آن زمان را این گونه بر می شمارد: وقتی حضرت قائم قیام کند به جانب کوفه رهسپار می شود و چهار مسجد را در کوفه ویران می سازد، [چون با موازین اسلام همخوان نمی باشند] و در روی زمین مسجدی که دارای بالکن (اشراف) باشد باقی نخواهد ماند جز این که ویران می کند و آنها را بدون اشراف می سازد، راه های بزرگ را توسعه می بخشد و دستور می فرماید هر آنچه از دیوارها به جانب خیابان و کوچه ها خارج شده اند همچون بالکون، ناودان و… همه برچیده شوند و همه بدعتها را از بین می برد و جمیع سنّتها و شیوه های پسندیده اسلامی را تجدید می فرماید، شهرها و کشورهای قسطنطنیه، چین و کوهستانهای دیلم را می گشاید [فرمان اسلام را در آنها جاری می سازد] و هفت سال این گونه حکم می راند که هر سالی برابر ده سال از سالهای معمولی است، سپس آنچه خدا خواهد انجام می دهد.[۱۲]
راوی می پرسد: فدایت گردم، چگونه سالها طولانی می گردند؟ (و چگونه یک سال به اندازه و مدت ده سال خواهد گشت؟) فرمود: خداوند متعال فرمان می دهد فلک درنگ کند و حرکت خویش را کند نماید، از این رو، روزها و سالها طولانی خواهند گشت.
ابو بصیر که راوی خبر است باز می پرسد: آنان [شاید احکامیان یا منجمان غیرمسلمان آن روزگاران] می گویند: فلک اگر تغییر کند (و از حرکت معمولی باز ایستد و یا کند شود) از بین خواهد رفت؟ فرمود: این سخن زندیقان است، اما مسلمانان چنین راهی را نخواهند پیمود. حال آن که خداوند متعال ماه را برای پیامبر صلی الله علیه و آله شکافت (در حالی که آنان محال می دانستند) و قبل از آن، خورشید را برای یوشع بن نون برگرداند. از همه بالاتر، خبر داد به طولانی بودن روز قیامت، روزی که برابر هزار سال از سالهای معمولی مردمان است.[۱۳]
ایست فلک و تأیید سخن
مفاد خبر یاد شده را می توان از دیدگاه دانش روز هم تأیید کرد؛ یعنی طولانی شدن روز و سال در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) با هیچ مشکلی روبه رو نخواهد شد، بلکه نشانه هایی در دست است که می تواند مؤید حدیث باشد:
الف) اگر ما با توجه به نیروی گرانش عام (جاذبه عمومی GM.mR) که بر همه اجرام آسمانی و اجسام عنصری و زمینی کارگر و مؤثّر است بنگریم، می بینیم نیروی جاذبه ماه (نزدیکترین جرم به زمین) و تأثیر آن بر آب دریاها، خاک و خشکی ها و نیز ایست (ترمز) دادن به کره زمین بسیار چشمگیر است. از این رو، روزها و سالها طولانی می گردند و اینک توضیح سخن:
از دیرباز مردم روزگاران می دانستند میان طلوع و غروب ماه و بر آمدن (مد) و فرونشینی (جزر) آب دریاها بایستی رابطه ای وجود داشته باشد اما چگونگی آن را نمی دانستند تا این که نابغه بزرگ جهان دانش اسحاق نیوتون برای نخستین بار بر حلّ این معمّا دست یافت و چگونگی پیدایش آن را به درستی بیان کرد.
پدیده کشند (جزر و مدّ) اساسا زاییده نیروی جاذبه کره ماه است. بدیهی است دریاها در مقایسه با خشکی های زمین از قابلیت انعطاف و نرمی بیشتری برخوردار بوده و بالطبع در برابر نیروی کشش ماه کمتر ایستادگی می کنند. به همین مناسبت توده های آب در زیر پای ماه انباشته می گردند و پدیده ای را به نام «برکشند» ایجاد می کنند. همزمان با «برکشند» رو به ماه، «برکشند» دیگری در آن سوی کره زمین ایجاد می گردد، بدین گونه که آبهای آن سوی کره زمین که از ماه بدورند، کمتر متأثر گردیده و به اصطلاح «عقب» می مانند و «آب توده» عظیمی را ایجاد می کنند. از این رو، روزانه هر نقطه از سطح دریا دو بار دستخوش برکشند (مدّ) و دو بار هم دستخوش «فرو کشند»(جزر) می گردد. بر این اساس، فاصله (زمان) بین دو جزر و مد متوالی به طور متوسط ۱۲ ساعت و ۵/۲۵ دقیقه است. درست نصف زمانی که طول می کشد، تا ماه یک دور کامل دور زمین بپیماید؛ یعنی ۲۴ ساعت و ۵۱ دقیقه. شایان ذکر است که جزر و مدّ (فروکشند و برکشند)، همراه با حرکت ظاهری ماه از افق شرقی مشاهده کننده، به سمت افق غربی او پیش می روند.
اثر «جاذبه خورشید» بر جزر و مدّ، نسبت به ماه در درجه دوم اهمیت قرار دارد؛ زیرا فاصله آن بیشتر است (فاصله متوسط خورشید از زمین یکصد و پنجاه میلیون کیلومتر می باشد). از این رو، نسبت نیروی مولّد جزر و مد خورشید حدود ۷ درصد (۷%) نیروی ماه است اما وقتی که نیروهای مولد ماه و خورشید هماهنگ عمل کنند؛ مثلاً هنگام «ماه نو» که هر دو در یک طرف زمین هستند جزر و مدّها در حداکثر خود هستند و به نام جزر و مد بهاری یا «مهکشند» (SPring_Tide) نامیده می شوند. حدّ دیگر وقتی است که خورشید و ماه با هم زاویه ۹۰ درجه (تربیع) می سازند. در این هنگام جزر و مد به حدّاقل و به جزر و مدهای خفیف یا «کهکشند» (Neap-Tide) مبدّل می شوند.
نزدیکی ماه به زمین نیز تأثیری در ارتفاع جزر و مد دارد. هنگامی که ماه در حضیض زمینی قرار دارد نیروی مولد آن به اندازه ۲۰% بیش از حد عادی است.
جاذبه ماه سبب می شود علاوه بر آماسیدن (برکشند) آبهای کره زمین، خشکی ها نیز دستخوش تورّم گردند که در مقایسه با آماس آبها نامحسوس هستند.
نیروی حاصل از جاذبه ماه و لنگری که از جانب انباشته شدن آبها به وجود می آید، سبب می شود که چرخش محوری زمین (حرکت وضعی) به آرامی ایست (ترمز) کند و بدین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 