پاورپوینت کامل دوره های تحزب در تاریخ معاصر ایران ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دوره های تحزب در تاریخ معاصر ایران ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دوره های تحزب در تاریخ معاصر ایران ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دوره های تحزب در تاریخ معاصر ایران ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :
>
مرتضی شیرودی[۱]
چکیده:
تاریخ صد ساله اخیر ایران، توأم با تحولات بزرگ در عرصه سیاست داخلی است که دو انقلاب ۱۲۸۵ مشروطه و ۱۳۵۷ اسلامی و نیز، دو کودتای ۱۲۹۹ انگلیسی رضا خان و ۱۳۳۲ آمریکایی محمدرضا، فقط قسمتی از آن حوادث عظیم را تشکیل می دهد. هر ذهن کاوشگری با مشاهده این وقایع، خود را با سؤالات بسیاری روبرو می بیند که تنها بخش کوچکی از آن به احزاب و گروه های سیاسی بر می گردد، از قبیل احزاب و گروه های سیاسی در این دوران چرا و چگونه بر حوادث تاریخی تأثیر گذاشتند؟ از چه مشی مبارزاتی پیروی می کردند؟ به چه اندیشه سیاسی وابسته بودند؟ و فرجام هر یک، به کجا انجامید؟ مقاله حاضر می کوشد در حد بضاعت و اختصار به این سؤالات پاسخ دهد.
سرآغاز
اغلب، آغاز فعالیتِ احزابِ سیاسی در تاریخ معاصر ایران را به دوره پس از پیروزی انقلاب مشروطیت برمی گردانند. این سخن از یک سو درست است؛ زیرا احزاب و گروه های سیاسی پس از انقلاب مشروطیت، به ویژگیهای یک حزب سیاسی، نزدیک ترند، در حالی که قبل از آن، جریانهای فعال سیاسی، بر خلاف احزاب سیاسی پس از آن، بیشتر غیر قانونی، فاقد اساسنامه و… بوده اند؛ با این وصف، نمی توان نقش آنها را در زایش انقلاب مشروطه و شکل گیری احزاب پس از آن، نادیده گرفت. از این رو، صاحب نظران در بررسی احزاب تاریخ معاصر ایران، نخست به بررسی آنها و سپس به احزاب سیاسی تا آستانه انقلاب اسلامی می پردازند:
دوران قبل از مشروطه
اولین تشکل سیاسی ایران دوره قاجار، اکوسه نام داشت که به تأثیر از تشکیلات فراماسونری انگلیس و فرانسه پدید آمد.[۲] فراماسونری نیز یک تشکیلات سرّی بوده و هست که مخفیانه می کوشد زمینه های سلطه غرب در جهان سوم را فراهم آورد. به همین دلیل، فراماسونری در مورد ایران، هیچ گاه نقش اصلاح گرایانه و نیک خواهانه نداشته است.
از این رو، دخالتهای آن یکی از عوامل عقب ماندگی ایران به شمار می رود. این سازمان، نفوذ خود را در ایران، از طریق هند آغاز کرد، تا ایران را، اولاً، به بازار وسیع کالاهای انگلیسی تبدیل کند، و ثانیا، مانع از حمله دشمنان انگلیس از خاک ایران به هند شود.
تشکل های سیاسی بعدی، به تأثیر از فراماسونری شکل گرفت که از مشهورترین آن، فراموش خانه است. فراموش خانه در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه تأسیس شد که میرزا ملکم خانِ ناظم الدوله ارمنی در رأس آن و افرادی چون امین الضرب، سپهسالار، ظهیرالدوله و… در آن عضویت داشتند. بعدها، ناصرالدین شاه به فراموش خانه سوء ظن پیدا کرد و سرانجام آن را منحل نمود. بعد از آن، میرزا ملکم خان مجمع آدمیت را تشکیل داد و نام حزب الله؟![۳] بر آن نهاد.
در عهد سلطنت مظفرالدین شاه، شکل دیگری از تشکیلات فراماسونری به نام فرانک پا به عرصه حیات گذاشت. امّا در این دوره، مهم ترین گروه های سیاسی فعال، متأثر از سوسیالیسم نه لیبرالیسم[۴] بودند. به بیان دیگر، در آستانه انقلاب مشروطه، دو گروه سیاسی فعّال متأثر از سوسیالیسم به وجود آمد که یکی از آنها انجمن مخفی ملی نام داشت. در رأس انجمن ملی، کمیته ای به نام انقلاب قرار داشت که آنها نیز، با سوسیال دموکرات های[۵] قفقاز در ارتباط بودند.
جناح بلشویک[۶] حزب سوسیال دموکرات که انقلاب ۱۹۱۷ / ۱۲۹۶ روسیه را رهبری کرد، نخست در قفقاز توسط مسلمانان اداره می شد و نام آن، حزب همت بود. حزب همت با همکاری کمیته انقلاب انجمن ملی، حزب اجتماعیون عامیون را در ایران بعد از مشروطه بنیان نهاد.
به هر روی، هدف ظاهری همه گروه های سیاسی قبل از انقلاب مشروطه، اصلاحات در دولت، ملت و انسداد نفوذ بیگانگان بود، امّا عملاً، اقدامات آنان راه را برای نفوذ بیشتر بیگانگان و افزایش عقب ماندگی ایران گشود.
دوره اوّل تحزب (۱۳۰۴ – ۱۲۸۵)
پس از پیروزی انقلاب مشروطه، دو تشکل که هر یک در جریانهای سیاسی قبل از مشروطه ریشه داشتند پا به عرصه حیات گذاشتند که یکی، حزب اجتماعیون عامیون و دیگری اجتماعیون اعتدالیون بود. حزب اجتماعیون عامیون شاخه حزب سوسیال دموکرات یا حزب همت قفقاز در ایران به شمار می رفت. مهمترین شاخه این حزب در تبریز پدید آمد.
این حزب که مجاهد یا مجاهدین و اعضای آن فدایی خوانده می شدند، دارای یک کمیته سرّی کوچک بود که مرکز غیبی نام داشت. حزب اندکی بعد، کلمه اجتماعیون که به معنای سوسیالیسم به کار می رفت را از نام خود حذف، و کلمه دموکرات را انتخاب کرد.[۷]
عامیون دموکرات یک حزب رادیکال (تندرو) بود و اعضای آن را بیشتر، روشنفکران غرب زده تشکیل می داد. در نقطه مقابل حزب مذکور، حزب اجتماعیون اعتدالیون که از مشی محافظه کارانه (میانه رو) پیروی می کرد، قرار داشت و در آن عناصر روحانی چون آیه الله سید محمد طباطبایی دیده می شدند.
این دو حزب، مهمترین تشکلهای تحول سازِ حدفاصل مشروطه و سلطنت رضاخان بوده اند که با نامهای مختلف و ائتلافهای گوناگون در مجلس اوّل تا پنجم، مؤثرترین نقش را ایفا کردند. به غیر از آن دو، احزاب کوچکتری نیز بوده اند که اغلب از طریق ائتلاف با این دو، به حیات خود ادامه دادند.
به استثنای این احزاب مسلمان، فرقه داشناکسوتیون[۸] و حزب عدالت، دو تشکل غیر اسلامی بودند که به ترتیب به ارامنه و کمونیست ها تعلق داشتند، و به صورت فعّال در مناطقی از ایران فعالیت داشتند. حیدر عمواوغلو که پیش از این حزب اجتماعیون عامیون را تأسیس کرده بود، در رأس حزب کمونیست ایران قرار داشت و پایگاه اصلی خود را بندر انزلی قرار داد.
در دوره رضاخان، به علت اِعمال کنترل و نظارت دولت بر روحانیت، خوانین، سران عشایر، و روشنفکران، همه شخصیت ها و حرکتهای مخالف، حتی رجال ملی اصلاح طلب از فعالیت سیاسی غیردولتی بازماندند و با سیطره دولت بر مجلس و مطبوعات نیز، زمینه تداوم و حضور احزاب از بین رفت. در این راستا، حتی احزاب طرفدار رضاشاه چون حزب رادیکال به رهبری داور، حزب ایرانِ جوان به رهبری علی اکبر سیاسی و حزب ترقی به رهبری حسن تقی زاده نیز به علت بدبینی رضاشاه از هر گونه فعالیت حزبی، باز ماندند.[۹]
دوره دوم تحزب (۱۳۳۲ – ۱۳۲۰)
پس از یک دوره پانزده ساله رکود سیاسی و حزبی (دوره سلطنت رضاخان) و در پی اشغال ایران و سقوط رضاخان، دوره دوم تحزب آغاز شد. در این دوره، سه گرایش مهم حزبی پررنگ تر از قبل، بر پایه سه جریان فکری کمونیستی، ناسیونالیستی و اسلامی پدید آمدند. این سه جریان، پایه و اساس فعالیتهای سیاسی حزبی پس از ۱۳۳۲ را نیز تشکیل می دهند:
۱ – احزاب چپ و کمونیستی: مهمترین حزب چپ این دوره، حزب توده بود. این حزب در ۱۳۲۰ از عناصر باقی مانده حزب کمونیست ایران، جناح چپ جنبش جنگل، گروه موسوم به ۵۳ نفر[۱۰] و… تأسیس شد. حزب توده که خواهان استقرار یک حکومت کمونیستی در ایران بود، تا ۱۳۲۷ به صورت قانونی به فعالیت پرداخت.
در آن سال به علت ترور نافرجام شاه، فعالیتهای آن تعطیل گردید امّا مصدق در دوره نخست وزیری خود به آن اجازه داد و همکاری آن را در دولتش پذیرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد، حزب توده سرکوب شد و عملاً تا پیروزی انقلاب اسلامی سر برنیاورد. البته سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در دهه ۵۰ به فعالیتهای چریکی پرداخت، انشعابی از حزب توده به شمار می رفت.[۱۱]
۲ – احزاب ملی و ناسیونالیستی: جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق، مؤثرترین و مشهورترین حزب ناسیونالیستی دهه ۲۰ و ۳۰ به شمار می آید. این جبهه که در ۱۳۲۸ موجودیت یافت، متشکل از احزاب، جمعیت ها و نمایندگان قشرهای مختلف و مجموعه ای از احزاب ناسیونالیست و مذهبی بود. جبهه ملی، به استثنای حزب دموکرات ایران به رهبری قوام، تنها تشکل سیاسی است که در یک دوره کوتاه، به قدرت رسید.
جبهه ملی در پی بازداشت، محاکمه و زندانی شدن رهبر خود، از رونق افتاد، و به همین دلیل، از درون آن در دهه ۴۰ نهضت آزادی و از درون نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق (بعدا منافقین) متولد شد.[۱۲]
۳ – احزاب مذهبی و اسلامی: شاخص ترین گروه مذهبی در دهه ۲۰، جمعیت فداییان اسلام بود که در ۱۳۲۴ از سوی سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی، موجودیت خود را اعلام کرد. نواب در آغاز، از گروه های تشکیل دهنده جبهه ملی بود، ولی به علت اختلافات مذهبی و سیاسی، از آن جدا شد. به بیان دیگر، نواب در پی استقرار یک حکومت اسلامی بود، در حالی که مصدق به یک حکومت ملی و لائیک می اندیشید.
نواب پس از کودتای ۲۸ مرداد دستگیر و در ۱۳۳۴ به همراه برخی از یارانش به شهادت رسید. پس از آن جمعیت فداییان اسلام از هم پاشید، ولی در دهه ۴۰ بقایای اعضای آن، جمعیت مؤتلفه اسلامی را پدید آوردند. فداییان اسلام، اگر چه به گروه های اسلامی چون مجمع مسلمانان مجاهد به رهبری شمس قنات آبادی نزدیک بود، اما کاملاً همفکر آن به شمار نمی رفتند.[۱۳]
به استثنای گروه های سیاسی مذکور، گروه های مشهور دیگری چون حزب زحمت کشان مظفر بقایی، حزب ملت ایران داریوش فروهر، نهضت خداپرستان سوسیالیست محمد نخشب و حزب دموکرات ایران احمد قوام به فعالیتهای سیاسی اشتغال داشتند که به جز حزب قوام، اغلب با ائتلاف با این یا آن حزب سیاسی، به حیات خود ادامه دادند.
اما در مجموع فعالیتهای حزبی و سیاسی مخالف دولت، پس از کودتای ۲۸ مرداد، سرکوب شد و بار دیگر پس از دوره سلطنت رضاخان، آشکارا با رکود مواجه شد و بازماندگان آنها به فعالیتهای مخفی روی آوردند.[۱۴] بنابراین، در این دوره، سه حزب توده، جبهه ملی و فداییان اسلام، شاخص ترین احزاب و گروه های سیاسی فعال ضددولتی از سه جریان فکری کمونیسم، ناسیونالیسم و اسلام به شمار می روند که تشریح بیشتر آنها، به فهم دقیق تحولات مقطع زمانی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ و حتی پس از آن، مدد می رساند:
الف) حزب توده: در ۱۳۲۰ و در اوج جنگ جهانی دوم، هنگامی که ایران به اشغال متفقین (انگلیس، شوروی و آمریکا) درآمد، با چراغ سبز و اشاره روسها، حزب توده ایران تشکیل شد. اعضای این حزب، سلیمان میرزا اسکندری، شاهزاده قاجاری را به ریاست برگزیدند، و مهمترین هدف خود را جذب جوانها برای پیاده کردن مارکسیسم در ایران قرار دادند. حزب توده ایران به تبعیت از احزاب کمونیستی، دارای یک کمیته مرکزی و یک کمیته نظارت بود.
کمیته مرکزی، با اختیارات وسیعی که داشت، عملاً حزب را اداره می کرد. در اواخر ۱۳۲۷ و پس از ترور نافرجام شاه که از سوی رژیم پهلوی، حزب توده طراح و عامل اصلی آن معرفی شد، رهبران حزب دستگیر، حزب منحل و فعالیت آن غیرقانونی اعلام گردید.
با روی کار آمدن مصدق، حزب توده دوباره وارد میدان مبارزه سیاسی ایران شد و به گسترش فعالیتهای خود پرداخت، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مجددا غیرقانونی اعلام شد و در پی آن، برخی از اعضای کمیته مرکزی و فعال آن دستگیر، زندانی و یا اعدام و برخی دیگر، مخفی شده و یا از ایران گریختند. از آن پس، حزب توده نتوانست سر برآورد و در نتیجه، در حاشیه حرکتهای ضد دولتی قرار گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی فاقد هر گونه نقش سیاسی مؤثر باقی ماند.[۱۵]
اعضای باقی مانده حزب توده با استفاده از فضای باز سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سراسر دنیا، بویژه از کشورهای بلوک شرق (اروپای شرقی) با اشاره شوروی، به ایران بازگشتند و حزب را دوباره بازسازی کردند. حزب در دوره جدید فعالیت، کوشید تا خود را همسو با اهداف انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی نشان دهد.
در راستای تحکیم حزب، برخی از اعضای حزب توده، در ظاهر و نه در باطن، ابراز می کردند که مبارزه جمهوری اسلامی ایران با آمریکا به عنوان امپریالیسم جهانی در جهت هدفهای آنها قرار دارد و به همین دلیل باید از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت و پشتیبانی کرد. ولی در ۱۳۶۴ کشف فعالیتهای جاسوسی آن به نفع شوروی و به تبع آن، برای کشور عراق، متحد شوروی که با کشورمان در حال جنگ به سر می برد و…، بیشتر رهبران و اعضای کمیته مرکزی حزب دستگیر و با اعتراف به خیانت خود، به حبسهای طولانی محکوم شدند. بدینسان، فعالیتهای حزب متوقف و ادامه فعالیت آن ممنوع گردید. پس از آن، هیچگاه موفق به بازسازی خود نشد.[۱۶]
اگر چه، حزب توده از بقایای کمونیست های باقی مانده پس از مشروطه متولد شد، ولی تفاوتهایی بین آن دو دیده می شود. آبراهامیان به بخشی از این تفاوتها اشاره کرده است:
«بنیان گذاران حزب توده غالبا جوان، ساکن تهران و فارسی زبان بودند، حال آن که رهبران کمونیستِ بازمانده، میانسال، آذربایجانی و آذری زبان بودند… [مؤسسان] حزب… روشنفکران دانشگاه دیده ای بودند که از طریق جنبش های دست چپی… به مارکسیسم دست [یافتند] رهبران کمونیست فعالان… خود آموخته ای بودند که از طریق لینینسیمِ حزب بلشویک روسیه به همان مقصد رسیده بودند… بنیان گذاران حزب [یا] مارکسیست های تحصیل کرده اروپا، سیاست را فقط از چشم انداز طبقاتی می دیدند، رهبران کمونیست با تجربه کردن کشتارهای قومی قفقاز و قیامهای محلی خیابانی و میرزا کوچک خان، جامعه را علاوه بر چشم انداز طبقاتی، از منظر قومی نیز می نگریستند.»[۱۷]
ب) جبهه ملی: تحصن هجده نفر از افراد ملی گرا در دربار که در اعتراض به تقلب انتخابات مجلس شانزدهم صورت گرفت، آنان را به تأسیس تشکل سیاسی جدیدی به نام جبهه ملی به رهبری مصدق کشاند. جبهه ملی که از احزاب و گروه های مختلف تشکیل می شد، توانست با تجدید انتخابات مجلس شانزدهم در ۱۳۲۸، برخی از اعضا و هواداران خود چون کاشانی، مصدق، بقایی، مکی، نریمان، شایگان و آزاد را بویژه از حوزه تهران به مجلس بفرستد.
در نتیجه، زمینه لازم برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن مصدق برای اجرای آن فراهم آمد ولی شاه، دربار و دولت انگلیس با انتخاب سپهبد رزم آرا مانع ملی شدن نفت شدند. خلیل طهماسبی از فداییان اسلام با ترور رزم آرا باعث شد، مانع ملی شدن صنعت نفت برطرف شود و مصدق با بی میلی شاه در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ به نخست وزیری دست یابد، اما عواملی چون خودمحوری مصدق، کنار گذاشتن نیروهای مذهبی، اختلافات بین ملی گرایان، بی توجهی به نظرات آیت اللّه کاشانی، میدان دادن بیش از حد به حزب توده، ضعف بینش سیاسی و تعطیل کردن مجلس باعث دوری مردم از مصدق و شکست دولتش بر اثر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گردید.[۱۸]
با تبعید مصدق به احمد آباد کرج و افزایش سرکوب دولت کودتا، جبهه ملی تا ۱۳۳۹ از فعالیتهای سیاسی بازماند و با شکست کامل مواجه شد. در این سال و در پی اجرای اصلاحات مورد نظر جان اف. کندی در ایران و پدید آمدن فضای باز سیاسی نسبی ناشی از آن، به دعوت غلامحسین صدیقی و با تأیید مصدق، جبهه ملی دوم تأسیس شد، ولی به دلیل اختلاف نظر داخلی، ضعف رهبری، ساختار نامتجانس نیروهای تشکیل دهنده و فقدان ساختار تشکیلاتی، کاهش فضای باز سیاسی و… در ۱۳۴۳ منحل گردید. جبهه ملی سوم در ۱۳۴۴ با تلاش مصدق پا گرفت، ولی با خروج برخی از تشکلهای جبهه ملی از آن و دستگیری بعضی از اعضای آن، جبهه ملی سوم سه هفته پس از تأسیس، از هم پاشید.[۱۹]
جبهه ملی چهارم در فضای باز سیاسی نیمه دهه ۱۳۵۰، در ۱۳۵۶ اعلام موجودیت کرد که در آن کاظم حسیبی به عنوان رئیس شورای مرکزی و کریم سنجابی، شاهپور بختیار، داریوش فروهر، رضا شایان و مشیری به عنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند. جبهه ملی چهارم امیدوار بود که شاه را وادارد با اجرای قانون اساسی، به نارضایتی ها پایان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 