پاورپوینت کامل نظام مدرنیته، دنیاگرایی و مؤلفه محوری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظام مدرنیته، دنیاگرایی و مؤلفه محوری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظام مدرنیته، دنیاگرایی و مؤلفه محوری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظام مدرنیته، دنیاگرایی و مؤلفه محوری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
محمدرضا خاکی قراملکی[۱]
چکیده:
این نوشتار به این نکته می پردازد که نظام مدرنیته غرب، دارای یک نظام فکری هماهنگ می باشد که ترکیبی از مفاهیم ارزشی، بینشی و دانشی است. این نظام فکری نیز دارای یک مؤلفه محوری و اساسی است که همه آن سه رکن و عنصر مذکور در جهت همین مؤلفه دارای معنا و جهت خاص می گردد. به اعتقاد ما این مؤلفه محوری، اصالت دنیا و شدّت حب آن است.
در ادامه در صدد بیان این نکته ایم که نظام مدرنیته برای تحقق عملی و عینی این مؤلفه از محصولات و تکنولوژی کمک گرفته است. در واقع، تکنولوژی و فناوری جدید، ابزار توسعه و تکامل همان مؤلفه محوری؛ یعنی دنیاگرایی می باشد. و در واقع محصولات و تکنولوژی ها، نتایج و ثمرات عملی همان مؤلفه محوری است.
در شماره های ۲۳ و ۲۵ مستندهایی عینی از متفکران و اندیشمندان غرب بیان شد که چگونه سطوح و لایه های پذیرش ولایت نظام مدرنیته از سطح ساحت درونی وجود انسان؛ یعنی روح و قلب انسان به عنوان کانون تمایلها و تعلقها به شکل همدلی و همگرایی اجتماعی توده وار آغاز می گردد و به سطح ادراکهای ذهنی و عقلانی در قشر روشنفکران و نخبگان جامعه در شکل نازل سطحی آن ارتقا می یابد. در نهایت، این ولایت پذیری به شکل عینی در سطح ساحت بیرونی انسان و در رفتارهای اجتماعی به شکل همکاری و تعاملهای اجتماعی وسیع توده وار تجلی می یابد.
تمام سطوح سه گانه که در سلطه و ولایت مدرنیته به شکل آمرانه و نیز پذیرش و پرستش ولایت تاریخی و اجتماعی توده وار گفته شد، چیزی جز تحمیل نظام فکری از سوی نظام مدرنیته غرب و پذیرش تغییر و دگرگونی نظام فکری خود از ناحیه جامعه های خودباخته و شیفته دنیای غرب نیست.
حال که روشن شد نظام مدرنیته غرب برای گسترش قلمرو حاکمیت و سرپرستی اجتماعی و تاریخی خود از یک نظام فکری هماهنگ و منسجم بهره می جوید، جوامع دیگر و دولتها و ملتهای تشنه، با تأثیرپذیری از این نظام فکری، به سرپرستی آن تن می دهند، لازم است اندکی ارتباط و پیوستگی آن را با موضوع بحث تبیین کنیم.
سؤال این است که این نظام فکری که غرب آن را بر جوامع توسعه نیافته تحمیل می کند (و جوامع پیرامونی نیز از نظام فکری حاکم بر جوامع سنّتی خود می گسلند.) تغییر اصلی و محوری خود را به کدام یک از ابعاد حیات معطوف کرده؟ یعنی اساس و محوری که موجب تغییر نظام فکری غرب شده و مبدأ تحولات عظیم و بزرگی در تاریخ جهان گشته است چیست؟ به عبارت دیگر، نظام مدرنیته غرب با تکیه و پایه قرار دادن کدام متغیر توانسته یک نظام فکری مدرن را تأسیس کند؟
روشن است که هر مجموعه نظام مندی دارای عوامل متعدد و تأثیرگذاری است که فرایند تأثیر را در نهایت در یک محور و نقطه ثقل، متمرکز می کند. از بین عوامل گوناگون، یک عامل دارای تأثیر اصلی است که به آن، متغیر اصلی گفته می شود.
حال آنچه که می تواند مؤلفه اصلی و محوری نظام مدرنیته (که با تخریب نظام فکری سنتی، بر ویرانه های آن تأسیس شده است.) قلمداد شود دنیا محوری و اصلی بودن حیات و امور دنیوی است (صفت دنیوی و مادی، وصف سازمانی و ساختاری نظام مدرنیته محسوب می شود.) این مؤلفه محوری به عنوان پیش فرض و اصل حاکم در فضای تحلیل نظری موضوعات، توسط اندیشمندان متفکر غرب تبدیل به معادلهای کاربردی دنیوی و مادی شده و از این رهگذر، ساختارها و نهادهای اجتماعی و نیز نظام تکنولوژی مدرن، معطوف به حیات دنیوی و مادی گشته است.
از این رو، دنیاگرایی و اصالت آن، دیگر یک وصف انفرادی نمی باشد بلکه این ساحت دنیوی، امروز در نظام مدرنیته وصف اصلی و درونی توسعه و ساختار و کارایی اجتماعی آن تلقی می شود. همه اینها به توسعه و تکامل اجتماعی معطوف به بهره گیری روز افزون از مادیات، جهت گیری شده است.
«اگر چه در هر جامعه ای، گروه ها و افرادی با امیال مختلف وجود دارند امّا در عین حال، ترکیب بافت اصلی یک جامعه، هویت واحدی را می سازد که این هویت در مسیر توسعه و تکامل راه می پیماید. اگر تکامل به رشد، رفاه و توسعه لذتهای مادی تعریف شود، طبیعتا مادی گرایی، متغیر اصلی خواهد بود و این به معنی اصل شدن تمایلات مادی و محور قرار گرفتن رفاه طلبی در برنامه تنظیمات اجتماعی می باشد. در جامعه ای که متغیر اصلی، توسعه رفاه مادی باشد انگیزه های دینی نیز در جهت متغیر اصلی؛ یعنی توسعه رفاه مادی به کار گرفته می شود.»[۲]
به همین جهت با توجه به این که، نظام مدرنیته که براساس نظام فکری جدید خود، به امور دنیوی و سکولار معطوف شده و متغیر اصلی آن، اصالت دنیاگرایی می باشد به لحاظ ضرورت توسعه یابی در ذات خود و برای بقا و حفظ موجودیت و استمرارش نیازمند رشد و توسعه و پوشش دادن دیگر حوزه های حیات انسان می باشد.
بر این اساس، در خروج از مرزها و حصارهای جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی خود و به عهده گرفتن سرپرستی تاریخی و مدیریت آن، با تأکید بر این متغیر محوری است که سراغ تفاهم و تعامل با تمدنها و نظامهای فکری دیگر می رود و پایه تفاهم و گفتمان جهانی خود را بر این اصل محوری قرار می دهد (هر چند به آن تصریح نمی کند.) و با این استراتژی اصلی و اساسی اش در پی فراخوانی دیگر ملّتها و دولتها در پذیرش حاکمیت تاریخی و اجتماعی می باشد البته با زیرکی، در لفافه گفتگوی فرهنگها و تکثر فرهنگی، آن را می پوشاند.
با توجه به این اصل حاکم که غایت و اهداف این جهانی، اصلی ترین متغیر نظام فکری مادی است، مفاهیم ارزشی (اخلاقی)، بینشی (فلسفی) و دانشی (علوم تجربی)، حول آن سازماندهی می شود؛ در نتیجه سازماندهی دین نیز به دست دنیا سپرده می شود.
انسانی که در چنین نظام فکری تنفس می کند خود را مقهور ماده دانسته و مجبور به جداانگاری دین و دنیا می شود. گرچه این تفکیک و به عبارتی سکولاریزاسیون موجب تحوّل و ارتقای مادی اروپا و به طور کلی غرب گردید اما مهلک ترین ضربه ها را نیز در پرتو این نگرش، به حیات معنوی بشر وارد نمود.[۳] حال اگر در فرایند تکامل و توسعه، متغیر اصلی، حیات دنیوی و مادی باشد بالتبع در رهبری و مدیریت حوادث و بحرانهای جهانی، سیاسی و اجتماعی؛ ضرورتها، روشها، مقیاسها، تعریفها و تخصیص ها، بر آن اساس هماهنگ می شوند. اولویتها و این که چه موضوعی به نفع دیگر موضوعات باید تغییر کند، براساس این متغیر محوری روشن می گردد.[۴]
در این مجال سخن و گفتار شوماخر[۵] اقتصاددان آلمانی الاصل قابل توجه و دقت است. وی بارویکردی منتقدانه به نظام اقتصادی سرمایه داری غرب که بر منطق دنیاگرایی و توسعه حرص و طمع مادی و دنیوی استوار گشته، بر این باور است که اقتصاد نوین باید به دقت، علتهای توفیق توسعه طلبانه اش را در انهدام و از بین بردن انگیزه های مذهبی و آداب و سنن اخلاقی (که عموما انسان را در برابر انگیزه های خودپرستانه آزمندی و بخل به ایستادگی فرا می خوانند.) جستجو کند.
وی با مشی و نگاه منتقدانه ای که نسبت به روابط مادی و تناسبات اقتصادی حاکم بر جامعه غرب دارد چنین وضعیتی را خودشکن می داند و خروج از این سیکل[۶] بسته را تنها در سایه معطوفکردن نگاه از این جهان مادی به جهانی دیگر می داند تا بتوان از این مدار بسته و شکننده خارج شد.
«آن دریچه ها ما را قادر می سازند که توخالی بودن و نارضایت بخش بودن بنیادی یک زندگی را مشاهده کنیم که اساسا به طلب هدفهای مادی سرسپرده و از آرمانهای معنوی بکلی غافل شده است. یک چنین زندگی لزوما انسان را برضد انسان و ملت را برضد ملت برمی انگیزد؛ زیرا نیازهای آدمی حصرناپذیر است و فقط در قلمرو معنویت می توان به حصرناپذیری آن پاسخ گفت نه در عرصه مادیت. آدمی قطعا نیازمند آن است که خود را برفراز این جهان پر ابتذال قرار دهد؛ خردمندی راه را به او نشان می دهد؛ بدون خردمندی، به سوی برپایی یک اقتصاد هیولا گونه رانده می شود که جهان را منهدم می کند و در پی ارضای بلهوسیهایی چون فرودآمدن بر سطح ماه برمی آید. در عوض فائق آمدن بر جهان به وسیله حرکت به سوی تقدس، می کوشد که از طریق تحصیل تفوق در ثروت، قدرت، علم، یا در واقع، هر گونه ارزش قابل تصوری، بر جهان فائق آید.»[۷]
با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود که غرب براساس نظام فکری خود در جهت ایجاد بسترهای اجتماعی متناسب برای توسعه و گسترش جهانی و اعمال ولایت خود می کوشد زبان اجتماعی جامعه را دچار آشفتگی و تغییر اساسی کند.
از این روی می بینیم در تأثیرگذاری و تصرف خود نسبت به فرهنگ و تمدن غنی اسلام بویژه فرهنگ شیعه، ترویج سکولاریزاسیون و توسعه پرستش دنیا را با بسترسازی اجتماعی، بهترین اهرم کارا در تغییر زبان اجتماعی جامعه دینی و کاهش حوزه تأثیرگذاری دین در موازنه قدرت جهانی می داند که بعد از تجدید دوباره حیات اسلامی و بیداری فطرت دینی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران محقق شد این روند، شتاب بیشتری گرفته است. به همین منظور، نظام مدرنیته غرب براساس این متغیر اصلی و کلان خود با ابزارها و تکنولوژی ارتباطی موجود، نظام حسّاسیتها و تمایلات دینی جامعه را در محاسبات و سنجش ها دچار انحراف و خطا می کند. ضریب دقت انسانهای دیندار را در پرستش و بندگی خدا در تمام احوال و شؤون فردی و اجتماعی دچار نقصان می سازد.
بر همین اساس، در یک روند معکوس، ضریب خطای انسان با گسترش بسترهای دنیوی دل انگیز و ایجاد ذهنیت مترقیانه نسبت به این امر رشد تصاعدی پیدا می کند؛ یعنی نظام یاد شده با ایجاد جذابیتهای وسیع دنیوی و گسترش تنوّع و تلوّن در بهره مندی از امور دنیوی موجب می گردد تا انسان، در مسیر دنیاگرایی، از ارزشهای معنوی و متعالی دست بشوید.
در نتیجه، به میزان دوری از ارزش های معنوی و دینی میزان لغزشها و خطاهای اخلاقی و دینی؛ یعنی ناهنجارهای روحی و اخلاقی رو به فزونی می گذارد. به هر مقدار که دایره بندگی و پرستش دنیا وسیعتر شود، دایره پرستش الهی تنگتر می گردد و در یک فرایند پیچیده اجتماعی عملاً پرستش اجتماعی دین و حضور و کارامدی اجتماعی آن حذف گشته و با تلقی تجددگرایانه و روشنفکرمآبانه و پرستش و بندگی خدا در حوزه فردی محصور می شود.
در هر حال با حاکمیت حسّاسیتهای دنیوی و مادّی، طی یک فرایند پیچیده اجتماعی، انگیزه های اجتماعی و نظام حسّاسیت دینی بتدریج کاهش می یابد که در قالب و عنوان پرطنین سکولاریزاسیون ترویج می شود که حقیقتی جز سکولاریسم (به عنوان یک ایدئولوژی) نمی تواند داشته باشد.
چنان که قبلاً به آن اشاره کردیم،[۸] نظام مدرنیته غرب برای اعمال این ولایت تاریخی و اجتماعی و پذیرش این هژمونی و سلطه فوق در سطوح سه گانه ارزشها، بینشها و دانشها، به عنوان یک نظام فکری نمی توانست صرفا با ابزارها و متدهای علمی و آکادمیک به این استراتژی و راهبرد خود راه یابد. توده ها و افکار عمومی جهان نیز چنین ظرفیتهای علمی و آکادمیک برای پذیرش نظام مفاهیم غربی نداشته و ندارند.
حتی نخبگان علمی نیز به لحاظ وابستگی فرهنگی به نظام مفاهیم غربی، علوم تجربی غرب و دانش فنی و دستاوردهای آن را به عنوان مبانی اصولی و اساسی غیرقابل تغییر می پندارند. به همین جهت، توانایی درک عمق نظام مدرنیته برای چنین افرادی میسر نیست و کمتر کسی در بین نخبگان علمی که دارای وابستگی و دلدادگی می باشند، توفیق یافته است که بر فراز مشهورهای زمانه نشسته و بر آن فائق آمده باشد.
تکنولوژی و صنعتی سازی ابزار سلطه پذیری
نظام مدرنیته برای تسخیر قلب و روح انسانهای شیفته، از تکنولوژی و فناوری پیچیده بهره برده است. به همین دلیل غرب ابزارهای تأثیرگذار عینی و محسوس که دارای بازدهی و کارامدی بالفعل و محسوس می باشند؛ یعنی صنعت و تکنولوژی مدرن را که روح نظام مدرنیته و نظام فکری مدرن در آن دمیده شده به کار بسته است.
رسالت و مسؤولیت بزرگ ایجاد پرستش نوین، بر عهده این تکنولوژی و صنعت گذاشته شده است که مدرن سازی جوامع توسعه نیافته را در قالب صنعتی سازی آن جوامع عملی می کند. صنعتی و غربی سازی جوامع نیز جز توسعه و رشد حضور نظام مدرنیته غرب (که در شکل محصولات فنی عرضه شده) نمی تواند باشد.
در این راستا دیدگاه نظریه پردازان توسعه و نوسازی قابل توجه است. لرنر[۹] یکی از افراد مطرحدر این زمینه می باشد.
«لرنر معتقد بود که دسترسی به رسانه های جمعی، پیش شرط شرکت در جامعه مدرن است و رسانه های جمعی به طور مستقیم بر نگرش و رفتار فردی اثر گذار هستند که این نظر او مورد انتقادهای فراوان قرار گرفت. مدل (لرنر) به توالی در دگرگونیها استوار است؛ به این ترتیب که شهری شدن، سوادآموزی، گسترش رسانه های جمعی، درآمد سرانه بیشتر و مشارکت سیاسی و رشد در هر یک از قلمروهای یاد شده، رشد سایر قلمروها را تحریک می کند و این فرایند، جامعه را به سوی نوگرایی می راند و فرد باید این تصور و تلقین را داشته باشد که می تواند در جایگاه اجتماعی خود، تغییرات مثبت و مهم را پدید آورد و رسانه های جمعی، تقویت کنندگان تحریک هستند.»[۱۰]
در واقع، صنعت و تکنولوژی مدرن موجود را نمی توان با نگاه انتزاعی، به یک حیثیت ابزاری فرو کاست و از آن یک ابزار خنثی و فاقد فرهنگ و جهت دهی خاص اراده کرد. بر همین اساس، تکنیک جدید ماهیتش غیر از تکنیک و صنعت قدیم است.
تکنیک و ابزارهای قدیم، به عنوان مکمّل و دنباله جهان و طبیعت تلقی می شدند و در نگاهشان به طبیعت صرفا صورت بی جان و بی روح از آن به ذهن نمی آمد. طبیعت به عنوان منبع ذخیره انرژی که با نگاه استیلایی بایستی استحصال کرد تلقی نمی شد. در صنعت قدیم، یک صنعت گر در کار خویش از جهتی، صورتی «طبیعی» و از جهتی، صورتی «روحانی و غیبی» می دهد و انسان با ابزارها و تکنیک ها، دارای رابطه صمیمانه است و تابع عملکرد بی جان ابزارها و آلات تکنیکی نیست.
در این نوع صنعت معنوی، آدمی ابزار را دنباله وجود خویش می بیند. به همین جهت، این تکنیک ماهیت انضمامی دارد و به صورت انتزاعی نیست؛ یعنی صورت و تصور محض طبیعی و مادی از طبیعت در نظر ندارد اما در تکنولوژی موجود چون یک صورت انتزاعی به طبیعت دارد، آن را از بعد و ساحت معنوی، جدا می کند و صرفا یک صورت ریاضی و فیزیکی از طبیعت را برای تصرف و استیلا به طبیعت و جهان، انتزاع می کند تا در راه آرزوهای نفسانی و دنیوی بیشتر بهره جوید؛ به همین سبب، یک صورت انتزاعی دارد.[۱۱]
«محصولات تکنیک جدید تنها شباهتی به امر خارجی و ابزار قدیم دارند. در واقع، آثار تکنیک جدید، تحقق در «صورت انتزاعی» از طبیعتند که در ما بعد الطبیعه جدید با تفکر دکارتی موجودیت یافته است. این صورت به تلقی خاص بشر از ماده و طبیعت باز می گردد. در این تلقی بر طبیعت و ماده در «صورت انتزاعی» قابل محاسبه زده می شود؛ بدین معنا که آدمی با زدن «صورت وهمی ریاضی – نفسانی» خویش به طبیعت، با استمداد از «عقل محاسبه گر» به معنی دکارتی لفظ، قدرت تصرف در اشیا پیدا می کند.»[۱۲]
شوماخر نیز با ارائه نظریه تکنولوژی با چهره ای انسانی روند توسعه تکنولوژی موجود را بیش از پیش غیرانسانی تلقی می کند. وی می نویسد:
«تکنولوژی هر چند فراورده دست آدمی است، تمایل بر این دارد که براساس قوانین و اصول خود تحول و توسعه یابد و این قوانین و اصول با طبیعت آدمی یا طبیعت زنده، به طور کلی بسیار متفاوت است. طبیعت همواره می داند کجا و کی بازایستد. حتی بزرگتر از راز رشد طبیعی، راز توقف رشد طبیعی است.
در همه چیزهای طبیعی (در وسعت، سرعت یا قهرشان) اندازه ای وجود دارد. بنابراین، نظام طبیعت که انسان جزئی از آن است عوامل ایجاد تعادل، توازن و پاکیزگی را در ذات خود داراست. در حالی که در مورد تکنولوژی یا شاید بتوان گفت در مورد انسانی که زیر سیطره تکنولوژی و تخصص قرار دارد، چنین نیست. تکنولوژی هیچ اصل خود محدود سازنده ای را (فی المثل به لحاظ وسعت، سرعت یا قهر) نمی شناسد. بنابراین، از فضایل خود متعادل ساختن، خود متوازن ساختن و خود پاکیزه ساختن، بی بهره است.»[۱۳]
تکنولوژی موجود، با افزایش توان جسمی و فکری به انسان این امکان را می دهد تا از مرحله تکامل زیستی خود، به مرحله تکامل فکری و عقلی وارد شود. به این لحاظ، می توان نسبت فرایند تحولات اجتماعی و توسعه یافتگی جوامع را با تکنولوژی به شکل متقابل ملاحظه کرد که هر یک دیگری را تقویت می کند.[۱۴]
با توجه به همین رابطه تقویتی بین فرایند اجتماعی و تکنولوژی، تحولات و دگرگونیهای فرهنگی و دینی جوامع در حال گذر را باید مورد دقت قرار داد که چگونه بین صنعتی شدن جوامع با فرایند سکولاریزاسیون می توان نسبت تامی برقرار کرد؛ همان نسبتی که بین مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون در جوامع غرب قابل ملاحظه است. در جوامع در حال توسعه نیز بین صنعتی سازی با دنیوی سازی ربط تامی برقرار است.
از این رو، می توان به وضوح این قضاوت و داوری را مورد ملاحظه قرار داد که در ماهیت تکنولوژی و ابزارهای مدرن، فرهنگ و جهت گیری کلان دنیوی و سکولار حاکم است. روشن است که ابزارها و فناوریها با دامن گستری و تأثیرگذاری خود، از قدرت بالایی در ایجاد انگیزه و حسّاسیت جدید و تمایلات و ذائقه های دنیوی و مادی دارا می باشند. به همین جهت، در توسعه و زیرساخت تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی، ایدئولوژی و نظام ارزشی خاص نهفته است.
«پروفسور مولانا نسبت به گسترش و سیاستگذاری صنایع فرهنگی و اطلاعاتی، چند مسأله را یادآور می شود. یکی از آن مسأله ها «مسأله ایدئولوژی یا ارزشهای نهفته در توسعه و زیرساخت این تکنولوژیها و استفادهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از آنهاست.
به عبارت دیگر بزرگراه های اطلاعاتی و ارتباطی، بی طرف و خالی از ارزشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیستند. اهداف اصلی توسعه جهانی اینگونه نظامهای صنایع فرهنگی و اطلاعاتی که مخصوصا با بازاریابی و روشهای اقتصادی همراه هستند، این روزها دقیقا مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته و آگاهی از آنها، شرط اول و لازم در هر گونه برنامه ریزی ملی است.»[۱۵]
با توجه به این بیان نباید روح و روان جاری در صنعت و تکنولوژی را با تمام اطوار و اشکال آن نادیده گرفت. اساسا با وجود روح اومانیستی دنیاگرا در تکنولوژی موجود، تکنولوژی به جای خدا نشسته است. این مطلبی است که نیل پستمن،[۱۶] استاد دانشگاه نیویورک، جامعه شناس و پژوهشگرمسائل ارتباط جمعی به آن رسیده است. وی در کتاب تکنوپولی خود که در سال ۱۹۹۲ در نیویورک منتشر و در مدتی اندک در تیراژی چند میلیونی به زبان اروپایی ترجمه شد، می نویسد:
«تکنوپولی، فرهنگی است با اوضاع و شرایطی خاص و دارای شاخصه ها و خصلت های ویژه خود و در عین حال از روح و روانی معین برخوردار است. وجه بارز این فرهنگ، قراردادن «تکنولوژی» به جای «خدا» است، لذا شاخصه ها و خصلت های آن، «خدا» گونه است.
این امر بدان معنی است که در اینجا، فرهنگ اعتبار تشخص خود را در تکنولوژی جستجو می کند. بیشترین انطباق و سنخیت را با تکنوپولی، کسانی دارا هستند که به طور قاطع و باوری استوار، توسعه صنعتی و تکامل تکنولوژیک را عالیترین دستاورد بشریت دانسته و آن را وسیله و ابزاری می پندارند که قادر به حل مسائل و مشکلات اولیه ما می باشد.»[۱۷]
صنعت و تکنولوژی مدرن، معطوف به غایت و مقصد دنیوی و سکولار، ابزار ولایت تاریخی و اجتماعی نظام مدرنیته محسوب می شود. حوالت و تقدیر تاریخی جدید غرب به گونه ای است که با تکنولوژیک شدن تمام شؤون حیات انسان، هویت انسانی مسخ می گردد. حتی هنر نیز از این مسخ در امان نمی ماند و تکنولوژی و هنر تکنولوژیک، در تکاپوی روز افزون پرده و حجاب بر حقیقت اشیا می کشد.
قدرت نهفته در تکنولوژی موجود که به گفته هیدگر از ذات متافیزیکی آن ناشی می شود، چنان است که استیلای انسان بر آن ممکن نمی گردد و حتی از سوی آن به معارضه فراخوانده می شود. به تناسب بسط و توسعه تکنولوژی، این قدرت نهفته بیش از پیش غیرقابل کنترل خواهد شد و بشر جدید در تمامی وجوه در حصار تنگ ابزارهای تکنولوژیک، ماندگار می شود؛ به گونه ای که این ابزارهای سلطه جو، هر لحظه و هر جا انسان را با تدابیر خود به دنبال خویش می کشند و خود و محتوای منطوی در ذات خود را بر آن تحمیل می کنند. از مختصات تکنولوژی جدید این است که با گسترش ره آوردهای آن، مورد اقبال و تحسین عمومی جامعه می گردد.[۱۸]
تکنولوژی ایجاد خوف و طمع دنیوی و سلطه پذیری
در حقیقت، این ابزارها با ایجاد خوف و طمع مادی و دنیوی همانند تازیانه سلوک در پذیرش این سلطه و ولایت خود عمل می کنند.
«قرن بیستم قرن تکنیک های ایجاد وحشت است… و همچنین قرن وفور نعمت در غرب می باشد که استانداردهای زندگی را رشد داده و نیز سطح انتظارات مردم را به صورت دائمی بالا برده است. اغتشاش زیادی در صحنه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در غرب به چشم می خورد که نتیجه موج خواهشها و اشتیاقهای به حرکت درآمده است. این موج، از مردم سفید پوست غربی شروع شد و تا اقلیت های نژادی و قومی در میان آنها و سپس در مناطق دیگر ادامه یافت. این بالا رفتن انتظارات، شاید قویترین نتایج انقلاب صنعتی باشد.»[۱۹]
خوف و طمع، وقتی بر جان و روح توده مردم چنگ انداخت می تواند آنها را در استبدادی ترین شرایط خاضع کند و تسلیم در برابر وضع موجود را برایشان قانع سازد. وقتی شلاق و تازیانه خوف و طمع پیوسته با ابزار و تکنولوژیهای پیچیده بر سر و صورت مردم نواخته می شود، آنها را می تواند به یک رنج طاقت شکن و مستمر عادت دهد. اینجاست که می توان خصلت مندی ایدئولوژیکی تکنولوژی و ابزارهای به کار گرفته شده از نظامهای مدعی پایان ایدئولوژی را، بخوبی و آشکار لمس کرد. ارنست یونگر از جمله متفکرانی است که مکانیسم درونی سلطه و تسخیر اراده های توده ها را در نظام تکنولوژی موجود، در کتاب عبور از خط دریافته است. شهید آوینی در یادداشتی که بر این کتاب دارد، توجه وی به این مطلب را می ستاید.
«چرا فرد تنها تا اینجا در برابر قدرتهای نظام یافته زبون است، حتی اگر آن نظم، مخالف با سوائق فطری او باشد؟ اگر جواب را تنها در «ترس و عادت» بجوییم لااقل می توان یقین داشت که بستر توسعه نیهیلیسم بیش از همه، همین خصوصیتهای روانی هستند…
نظم گسترده اگر چه مخالف با فطرت بشر، حتی در رژیمی چون کمونیسم روسی، ده ها سال تاب می آورد. ضرورت زیستن، عموم مردم را در برابر واقعیت، خاضع می سازد و آنان را حتی به یک رنج مستمر عادت می دهد. بی نظمی، طاقت شکن است؛ چرا که انسان را به احساس عدم تأمین می رساند و قدرت پیش بینی و برنامه ریزی را به هیچ، اما نظم گسترده اگر چه اصیلترین صفت ذاتی روح؛ یعنی اختیار را انکار می کند اما هر چه باشد جامعه را خواه ناخواه برای روزگاری مدید به تسلیم می کشاند؛ چرا که نظم همانگونه که هست به جهان عادات، انتقال می یابد و روان را به سکون و سکوت می کشاند…»[۲۰]
«علت دیگری هم مانع از آن می شود که جنگ میان قدرتها درگیر شود؛ وحشت از عدم وجود رفاه و این علت اگر مهمتر از اوّلی نباشد کمتر از آن نیست. فرورفتن در عادات، همواره با وحشت از ترک عادات همراه است. اتکا بر محصولات تکنولوژی این دنباله را نیز داشته است که بشر متمدن را بیش از همه اعصار تاریخی حیات بشر، به وابستگی و عدم استقلال کشانده است…»[۲۱]
در مهندسی اجتماعی نظام مدرنیته غرب، چنان به حرص و ولع دنیوی و حسادت مادی (آن هم به شکل جمعی) دامن زده می شود که انسان را در هویت دنیوی و مادی و به عبارتی در مصرف گرایی و کالاپرستی خلاصه می کند. به هر حال، آنچه در بالا به آن اشاره کردیم بیان رابطه تکنولوژی و صنعت مدرن با دنیوی شدن است. چنان که جان ب. تامپسون[۲۲] نیز ارتباط بینصنعت و دنیوی کردن را همراه با دگرگونی فرهنگی غرب، این گونه بیان می کند که بر طبق روایت مشهور:
«تحول جوامع صنعتی مدرن، در حوزه فرهنگ با عرفی یا دنیوی کردن مستمر اعتقادات و اعمال و عقلانی کردن مستمر زندگی اجتماعی همراه بوده است. همچنان که دین و جادو پایگاه خود را در نزد افرادی که در فعالیت بی امان صنعتی سازی سرمایه داری گرفتار آمده بوده، از دست می داد زمینه برای پیدایی نوع جدید از نظامهای اعتقادی آماده می شد و آن، پیدایی نظامهای اعتقادی عرفی بود که می توانست افراد را بدون ارجاع به ارزشها یا هستی های دیگر جهان، بسیج کند.»[۲۳]
در واقع، دنیوی شدن به گفته بشلر پدیده ای است پیچیده و کشدار که مشخصه بارز آن منحصر کردن مذهب به زندگی خصوصی است و روند دنیوی شدن نیز در نهایت، منجر به حذف ماورای طبیعت می شود و همه چیز را به ماده تحویل می دهد.[۲۴]
مدرنیته و شکست نظامهای سکولار
برای تکمیل بحث و رسیدن به یک نتیجه سریع، این سؤال را طرح می کنیم: آیا چنین نظامی که تمام حیات را از منظر ساحت مادی و دنیوی مورد تحلیل قرار می دهد، می تواند، حتی آن ادعای یک سونگر و تک ساحت رفاه و امنیت دنیوی را به ارمغان آورد و به ادعای جهانی توسعه مادی و بهره وری روزافزون دنیوی، پوشش عملی دهد؟
طبیعی است که وقتی، نظام مدرنیته، تفاهم را بر سر موضوعی ختم می کند که شروع و آغاز ستیزه و درگیری تاریخی و اجتماعی بشر از آن نشأت می گیرد و در درون خود گرفتار یک پارادوکس[۲۵] شکننده می شود که رهایی از آن ممکن نیست؛ زیرا هر نظامو سیستم برای حرکت خود در رسیدن به تکامل و توسعه خود دارای غایت و هدف می باشد. اگر غایت حرکت، به درون آن سیستم و نظام برگشت کند آن سیستم دچار بن بست می گردد؛ چرا که حرکت تکاملی خود را به جهت و غایت بیرونی معطوف نکرده است و چون حرکت و تکامل یک نظام در سیکل و مدار بسته صورت نمی گیرد، نیازمند برون رفت از سیکل بسته است.
از این رو، در نظام مدرنیته نیز جهت و غایت حرکت آن به امر و موضوعی برگشت می کند که نمی تواند موجبات رشد و تکامل حقیقی را فراهم کند؛ زیرا رشد و توسعه را به امر مادی و دنیوی محض معطوف کرده است که به لحاظ محدودیت و کمبود منابع طبیعی و از سوی دیگر حرص و طمع مادی روز افزون که از سوی مکانیسم های تبلیغی مستمر در مردم ایجاد می شود، قدرت حل و رفع تنازعات بشری را ندارد. این تنازع، بقای امنیت و آسایش و بقای یک نظام را با تهدید جدی و خطرناک مواجه می کند.
در واقع، نظام و ساختار اجتماعی مادی هر چند در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 