پاورپوینت کامل واژه شناسی فمینیسم ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل واژه شناسی فمینیسم ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل واژه شناسی فمینیسم ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل واژه شناسی فمینیسم ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

>

پاورپوینت کامل واژه شناسی فمینیسم ۴۹ اسلاید در PowerPoint[1]

۱- کلّیات

واژه فمینیسم[۲] از ریشه feminine (زنانه، زن آسا، مادینه، مؤنّث) است که در اصل از زبان فرانسه ونهایتا از ریشه لاتینی femina اخذ شده است.

فمینیسم در دو معنای قریب به هم در زبان انگلیسی به کار می رود؛ در معنای نخست فمینیسم عبارت است از: نظریه ای که معتقد است زنان باید به فرصتها و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست پیدا کنند. در زبان فارسی معادلهایی از قبیل «زن گرایی»، «زن باوری»، «زن وری»، «زنانه نگری» و «زن آزادخواهی» برای این استعمال از لفظ فمینیسم ذکر شده است.

معنای دیگر برای واژه فمینیسم این است که این لفظ بر جنبشهای اجتماعی اطلاق می شود که تلاش می کنند تا اعتقاد و باور فوق – که در معنای نخست ذکر شد – را نهادینه کنند. در زبان فارسی معادل این معنا از فمینیست واژه «نهضت زنان» و یا «نهضت آزادی زنان» قرار داده می شود.

تنوّع آرا و افکار و گرایشهای گوناگون فکری که میان فمینیست ها وجود دارد ما را بر آن می دارد که فمینیسم را یک رویکرد بدانیم؛ نه یک مکتب و همین نکته باعث شده که گروهی از اندیشمندان به جای استفاده از کلمه «فمینیسم» از واژه «فمینیسم ها» استفاده کنند. اما با این حال می توان گفت تقریبا تمام نحله های فمینیستی خصوصا یک وجه مشترک مبنایی با هم دارند و آن این است که در آبشخور اندیشه «اومانیسم» به همدیگر می رسند.

همچنین دو مؤلفه اساسی وجود دارد که همه فمینیست ها بر آن اتفاق دارند: اول آن که زنان تحت ظلم و تبعیض قرار گرفته اند و این ظلم و تبعیض ریشه در جنسیت آنها دارد (در واقع فمینیسم به مسائلی می پردازد که تحت عنوان زن بودن، برای زنان به وجود آمد نه تحت عناوین دیگر، همچون سیاه بودن و یا شرقی بودن و…)؛ دوم آن که این ظلم و تبعیض اصالت ندارد و باید از بین برود. پس می توان ادعا کرد هر نهضت و جریان فکری که دارای دو ویژگی فوق است، یک نهضت و جریان فمینیستی است.

به عبارتی این جریان در تمام اشکال آن بر مبنای تفکرات اومانیستی، «خانواده هسته ای» را که بر مدیریت و سرپرستی مرد تأکید دارد مورد حمله قرار می دهد و خواهان برچیدن تمام اختلافهای جنسی در فرصتها، حقوق و امکانات و… است.

۲- پیشینه و سیر تاریخی

اگر چه انتقاد از وضعیت موجود زنان و به چالش کشیدن کلیشه های جنسیتی در طول تاریخ مطرح بوده است؛ ولی آغاز جنبشهای فمینیستی و رواج این واژه (به معنای امروزین آن) به اواخر قرن نوزدهم نسبت داده می شود. در این زمان بود که واژه فمینیسم پیدا آمد و به سرعت رواج و مقبولیت یافت.

مبارزات اولیه فمینیستی در ابتدا بر روی اصلاح وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان متمرکز بود و عمدتا ناظر به کسب حق رأی، دسترسی به تحصیل و اشتغال، دست یابی زنان به حق حضانت فرزند و… می شد.

نوشته جات اولیه ای که در دفاع از آزادی زنان منتشر شد عموما توسط کسانی صورت گرفت که درگیر امور سیاسی بودند؛ مانند نظریه برابری زن و مرد در کتاب کنیزک کردن زنان (یا انقیاد زنان) که در ۱۸۶۹ توسط جان استوارت میل نوشته و به پارلمان انگلستان پیشنهاد شد.

به وجود آمدن این مبارزات در مغرب زمین امری است که زمینه های آن وجود داشته است: از بعد نظری اصولاً زن، انسان درجه دوم محسوب می شد؛ ارسطو زن را مرد ناکامی می دانست که حاصل ناتوانی طبیعت در خلق مردان است و به هیچ روی سزاوار شرکت در امور اجتماعی نیست. به موجود درجه دوم بودن زن از ناحیه عالمان دینی و نهاد دین (کلیسا) نیز دامن زده می شد؛ در کتاب مقدس حوّا، عامل اصلی گناه اولیه آدم و مسؤول خروج وی از بهشت معرفی می شود. وجود بحثهای نظری از قبیل این که آیا زن انسان است؟ آیا زن مخلوق کامل خداست یا نسخه ناقص مرد است؟ آیا زن و مرد در پیشگاه خداوند مساوی اند؟ نشانگر جایگاه زن در سنت مغرب زمین است.

در بعد عملی نیز بسیاری از حقوق فردی و اجتماعی از قبیل حق مالکیت، ارث بردن، حقّ رأی، و… از زنان سلب شده بود. به گونه ای که حتی تا اواخر دهه دوم قرن بیستم، در آمریکا و انگلستان، هنوز زنان از حق رأی محروم بودند. در چنین فضایی زمزمه های مختلف بتدریج آغاز شد. این مخالفتها عموما به طور غیرمستقیم و در آثار ادبی جلوه گر شد. در ابتدا وجهه همت این آثار اثبات توانایی ها و شایستگی های زنان بود؛ و سپس بتدریج گرایش به اثبات برابری زنان و مردان، قوت و رواج یافت.

۳- گرایشهای فمینیستی

با توجه به گرایشها و نحله های فمینیستی و تفاوتهای بسیار میان آنها به برخی از مهمترین گرایش های فمینیستی اشاره می شود:

۱- فیمینسم لیبرال: این گروه از فمینیست ها با الگوپذیری از فلسفه لیبرالیسم، اصل را بر آزادی عملکردها، لذتجویی و رضایت خود محورانه قرار داده اند و نسبت به نقش مادری و همسری (از آن رو که محدود کننده تمایلات افراد خانواده است) بدبین هستند و معتقدند که با اصلاح قوانین و ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه می توان به اهداف برابری طلبانه رسید.

این نظریه معتقد به وجود نابرابریهای ساختاری در جامعه (همچون نهاد خانواده، زبان و فرهنگ…) نیست و در اصلاح وضع موجود تحولات قانونی و سیاسی را در نیل به اهداف فمینیستی کافی می داند. در مقابل این نظر، فمینیست های رادیکال قرار می گیرند. ماری ولستن کرافت، جان استوارت میل، و بتی فریدان از چهره های برجسته این گرایش هستند.

۲- فمینیسم مارکسیستی: این گروه معتقدند که «مالکیت خصوصی» در جوامع، سبب اسارت زنان شده است و تا زمانی که مالکیت و نظم بورژوازی و خانواده بورژوازی وجود دارد، این اسارت تداوم خواهد داشت. سؤال اساسی که برای این گروه مطرح است این است که آیا زنان می توانند به گونه ای رضایت بخش در طبقات جامعه قرار گیرند؟ به عقیده این گروه برای رهایی زن از این اسارت تاریخی چاره ای جز تغییر شکل نظام اقتصادی وجود ندارد. زنان در کنار مردان برای ایجاد چنین تغییری باید تلاش کنند و مسائل جنسیتی را تا سرنگونی نظام سرمایه داری به فراموشی بسپارند. از مهمترین شخصیتهای مارکسیست فمینیست، می توان به رزالو گزامبورک اشاره کرد.

۳- فمینیسم رادیکال: این گروه معتقدند از میان تمام تبعیضها و ستمهای طبقاتی، قومی، مذهبی، و نژادی، بنیادی ترین ساختار ستمگری به جنسیت تعلّق دارد، که همان نظام پدرسالاری است. بر خلاف دیدگاه لیبرال، ریشه فرودستی زنان نه در وضع قوانین، بلکه در تمام حوزه های حیات انسانی زنان است و هیچ حوزه ای از حوزه های زندگی اجتماعی از نگاه مردم سالار جدا نیست. در نهایت، این گروه، معتقد شدند که اساسا ریشه سایر ستمها و بنیادی ترین شکل ستم، ستم بر زنان است. به عقیده آنها موتور حرکت تاریخ، دیالکتیک جنسیت و تلاش برای تسلط بر زنان است. رویکرد اساسی این گرایش، از بین بردن تمایزات موجود میان موجود مؤنّث و مذکر است. بسیاری از این رادیکالها بر خلاف آرمان دو جنسی[۳] (که متضمّن ترکیبی از صفات مردانه و زنانه است) صفاتارزشمند را صفات زنانه می دانند. این دسته، ازدواج را که موجب خانه دار و بچه زا کردن زن و باعث نان آور (عنصر اصلی) شدن مرد می شود تحقیر می کنند.

سیمون دوبوار و شولامیت فایرستون، از چهره های برجسته این گرایش محسوب می شوند.

۴- سوسیال فمینیسم: گرایش سوسیال فمینیسم از تلفیق دو دیدگاه مارکسیسم فمینیسم و رادیکال فمینیسم به وجود آمده است. به نظر پیروان این گروه، هم نظام جنسیتی مردسالارانه و هم نظام سرمایه داری، در ستم علیه زنان نقش اساسی دارند. بنابراین، به منظور رهایی جن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.