پاورپوینت کامل موانع، راهبردها و آسیب های مشارکت اجتماعی زنان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موانع، راهبردها و آسیب های مشارکت اجتماعی زنان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موانع، راهبردها و آسیب های مشارکت اجتماعی زنان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل موانع، راهبردها و آسیب های مشارکت اجتماعی زنان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

سید حسین اسحاقی[۱]

چکیده:

جامعه برای باروری و پویایی در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نیازمند نیروی عظیم زنان است. هر فرد بر اساس حق طبیعی و انسانی خود، حق دخالت در سرنوشت اجتماعی خود را دارد.

بنابراین، زنان نیز علاوه بر ایفای نقش خانوادگی باید در جامعه حضوری فعال و مؤثر داشته باشند تا به نوبه خود در رهیافت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تأثیرگذار باشند.مشارکت زنان در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها و استفاده از آرا، افکار و اندیشه های آنان سبب می شود که زنان از حالت انفعالی خارج شده و به صورت یک عنصر فعال در عرصه های اجتماعی ظاهر شوند.

با این که اسلام بر فعالیت های اجتماعی زنان تأکید داشته و نمود عینی آن در پیروزی انقلاب و پس از آن به نحو چشمگیری افزایش داشته است؛ اما بزرگترین مانع برای حضور بیشتر زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی را می توان در عوامل فرهنگی جستجو کرد. در بسیاری از موارد، باورهای غلط و ملاحظات نادرست اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی است که مانع از مشارکت اجتماعی زنان می شود.

البته عوامل ثانویه مانند جامعه پذیری نیز به این نقیصه دامن می زند. در این میان، نظام آموزشی و رسانه های جمعی می توانند ضرورت حضور زنان در صحنه های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و… را تبیین و تصورات غلط و گرایشهای افراطی و تفریطی را بزدایند و بستر مناسب را برای مشارکت فعال زنان فراهم آورند؛ به طوری که هم به گوهر گرانبهای زنان آسیب نرسد و هم وظایف و نقشهای خارج از توان روحی و جسمی بر آنها تحمیل نشود.

مشارکت اجتماعی زنان

زنان نیمی از پیکره اجتماع اند و هر جامعه ای که بخواهد نسلی بارور و پویا در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تربیت کند بی شک نیازمند نیروی عظیم زنان و مادران است. مادران، علاوه بر نقش بسیار مهمی که در پیدایش جنین و مراقبت و تغذیه کودک تا زمان تولد و نیز پس از آن به عهده دارند، به دلیل تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر فرآیند آموزش، پرورش و تکوین هویت معنوی فرزندان در واقع پدید آورنده و مربّیان نسل انسانها محسوب می شوند.

اساسا کاروان پر ارج انسانیت در بعد مادی و معنوی مرهون مادران است. این وامداری، آنها را به عنوان تکیه گاهی مناسب و مونسی امین و با نشاط برای همسران و فرزندان قرار داده و از این طریق تداوم زندگی خانوادگی و اجتماعی را در عالی ترین، زیباترین و مطمئن ترین شکل ممکن میسر ساخته است.

زن به دلیل برخورداری از ویژگی های شخصیتی، در طول تاریخ، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جوامع بوده است و ارزشها، اخلاقیات، علوم، هنر و عملکرد جامعه را متأثر ساخته است. زنان ذاتا از توانایی بالایی برای برقراری ارتباطات اجتماعی برخوردارند.

این توانایی، زمینه و فرصت مناسبی برای زنان فراهم می آورد که در صورت سامان دهی برنامه ریزی شایسته، می تواند تحرکات و فعالیتهای اجتماعی و گروهی آنان را شدت و عمق بیشتری ببخشد. با این حال، حضور زن در عرصه اجتماع و کیفیت این مشارکت، در طول تاریخ، همواره مورد اختلاف و مناقشه بوده است؛ به طوری که به دلیل شرایط اجتماعی نامطلوب حاکم در برخی از ادوار، با اصل حضور زن در صحنه اجتماع مخالفت شده است.

با ظهور انقلاب اسلامی این مخالفت کمرنگ تر شده و به نظر می رسد در شرایط کنونی، تا حدودی به تعریف و چارچوب مشخصی برای حضور سالم و منطقی زن در اجتماع دست یافته و با تصویب قوانین و ضوابط لازم، در تلاشیم تا این نحوه حضور را نهادینه سازیم؛ به طوری که امروزه کیفیت حضور زن در مراکز و سازمانهای دولتی و خصوصی تقریبا روشن و غیرقابل مناقشه است؛ هر چند عده ای می کوشند تا آهنگ و چگونگی حضور زنان را سمت و سویی دیگر بخشند و اصول و قوانین را به طور دلخواه تفسیر نمایند.

در حالی که جهت گیری حاکم بر الگوی نظام اسلامی برای حضور اجتماعی زن به گونه ای است که ضمن حفظ ارزشهای اخلاقی و تضمین سلامت و امنیت روانی جامعه، دامنه نقش و تأثیر زن در ساحت های مختلف اجتماعی را نیز توسعه می دهد، متأسفانه جهان به اصطلاح متمدن بویژه کشورهای صنعتی و سرمایه داری با سست کردن بنیان خانواده، کمال زن را تنها به حضور اجتماعی تعریف کرده و با عنوان آزادی، همه اصول مربوط به حضور سالم زن را زیر پا گذاشته اند؛ به طوری که امروزه آمارهای دردناک طلاق، کودکان بی سرپرست و فساد و فحشا در این کشورها به شدت افزایش یافته و آثار ناهنجار حضور غیر سالم زن در اجتماع در سطح گسترده ای ظاهر شده است.

زن در کشورهای صنعتی، علی رغم تبلیغات همه جانبه ای که در مورد نقش مفید و موثر او صورت می گیرد، به دلیل موانع و محدودیت های متعدد که ریشه در عدم آرامش روحی و روانی دارد، نمی تواند استعدادهای نهفته خود را چنان که شایسته است، ظاهر سازد و علاوه بر مشکلات اخلاقی عمده ای که به دلیل حضور ناسالم زن در غرب پدید آمده است، اختلاط و روابط نامناسب آنها با مردان از بروز توانایی های واقعی آنان نیز کاسته است.

در حالی که نظام اسلامی همواره بر رعایت پوشش اسلامی و حفظ حریم تأکید داشته تا زنان با رعایت تقید به ارزشهای دینی و اخلاقی با مشکلات کمتری روبه رو شده و به موفقیت های ارزشمندی نایل شوند. ساختارهای مناسب اجتماعی بر اساس اصول مسلم اخلاقی زمینه لازم را برای تجلّی بهینه شخصیت زن در جامعه فراهم آورده است.

البته، برای پیشرفت هر جامعه ای باید هر دو جنس فعّالانه در عرصه های گوناگون اجتماعی حضور داشته باشند؛ زیرا زن و مرد از نظر روحی، فرهنگی، مذهبی، فیزیولوژیکی و… کامل کننده یکدیگرند و هر کدام، ویژگیهای شخصیتی، عاطفی و شناختی منحصر به فرد خود را دارند.

ناگفته پیداست که مشارکت اجتماعی صرفا یک حضور معمولی و فیزیکی در جامعه نیست؛ بلکه باید فعال و آگاهانه از ناحیه همه افراد باشد. جامعه به نیرو و توان همه نیاز دارد و ضعف و اهمال در ایفای نقش های محوله حتی در مقیاس کوچک می تواند جامعه را دچار ضعف و نابسامانی سازد.

«حضور فعال زنان در جامعه و مشارکت اجتماعی آنان، گذشته از آن که وظیفه ای بر زنان است می تواند برای آنان مفید و بسیار پر بار و سودمند باشد و تجربیات ارزنده ای در اختیار آنان بگذارد. مشارکت روز افزون زنان در عرصه مسائل و موضوعات اجتماعی باعث بالا رفتن سطح آگاهیهای فردی و اجتماعی، آشنایی با روشهای تربیتی و جدید و کارآمد و… شده و هویتی تازه به زنان می بخشد.»[۲]

در پرتو این هویت تازه، زنان نسبت به مقام، موقعیت و شؤون فردی و اجتماعی خود،آگاهی بیشتری می یابند و برای خویش در جامعه نقش موثرتری قائل بوده و خود را عضو فعال جامعه تلقی خواهند نمود و از همه مهمتر نسبت به مسائل اجتماعی جامعه، احساس مسؤولیت بالاتری خواهند داشت؛ در این صورت، آنها با حساسیت و ظرافت بیشتری در صحنه های سیاسی – اجتماعی حاضر خواهند شد.

عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی زنان

مشارکت زنان در تصمیم گیری ها، توان ارائه افکار و اندیشه های خود و اعمال آنها، خروج از حالت انفعالی و ظاهر شدن به صورت یک عنصر فعال، به عواملی وابسته است که می توان مسائل زیرا را از مهمترین آنها دانست:

۱- آموزش

آموزش، اساسی ترین عنصر زمینه ساز مشارکت سیاسی – اجتماعی افراد یک جامعه محسوب می شود؛ بنابراین اگر قرار است زنها در صحنه های اجتماعی فعال شوند، باید آموزش دیده باشند و برای انجام موفق نقشهای محوله، توانایی لازم را داشته باشند. در واقع، پایگاه و حیثیت اجتماعی زنان در پرتو آموزشهای تخصصی تثبیت شده، بازده و نیروی کار آنان را افزایش خواهد داد.

۲- آگاهی

هر چند، مشارکت به نوعی باعث گسترش تبادل نظر بین افراد، کسب تجربه و افزایش آگاهی می شود؛ اما پیشاپیش برای تغییر در بینشها باید به آن توجه عمیق داشت. یک فرد قبل از پذیرش یک نقش باید بینش مثبت و خوبی نسبت به آن داشته باشد و علاوه بر آگاهیهای فردی، آگاهیهای اجتماعی نسبت به حقوق، جایگاه و چگونگی مشارکت زنان الزامی است. در حقیقت، کسب آگاهی سبب تغییر و اصلاح نگرشها و بینش شده و به افزایش مشارکت خواهد انجامید.

۳- تواناسازی و ایجاد فرصتهای اجتماعی

افزون بر آگاهی و آموزش، باید امکانات، شرایط و زمینه های لازم برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان فراهم آید تا روحیه مشارکتی آنان تقویت شود. البته، در این میان باید زمینه های ایجاد علاقه و اشتیاق به حضور در جامعه و مشارکت در امور اجتماعی نیز در میان زنان ایجاد شود و با استفاده از تبلیغات و مکانیسمهای تشویقی رشد و گسترش یابد.

گرچه آموزش، آگاهی و تواناسازی زنان اهمیت فراوانی در مشارکت اجتماعی زنان دارند؛ اما در صورتی که فرصتهای مناسب برای زنان فراهم نیاید، کارآیی و توانمندی زنان به منصه ظهور نخواهد رسید. فراهم آوردن فرصتهای لازم در صحنه های مختلف علمی و عملی مثل دانشگاهها، مراکز تحقیقی و سایر فعالیتهای اجتماعی متناسب با وضعیت روحی و جسمی آنها می تواند زنان را نسبت به افزایش مشارکت خود تشویق و در عین حال تقویت و تجهیز نماید.

۴- اصلاح باور عمومی

تا زمانی که شخصیت و هویت زنان از طرف جامعه به رسمیت شناخته نشود طبعا هر گونه تلاشی در جهت زمینه سازی مشارکت فعال زنان، نافرجام خواهد ماند. بنابراین هر جامعه ای که ضرورت و اهمیت همراهی زنان را در تحقق سازندگی و ترقی و سعادتمندی درک کرده باشد، باید در جهت زدودن باورهای غلط و نگاه تک بعدی و غیر اجتماعی تلاش کند تا بدانجا که محترم شمردن حقوق انسانی و اجتماعی زن به صورت یک فرهنگ عمومی درآمده و نهادینه شود.

اسلام و مشارکتِ اجتماعی

از نظر اسلام زن نیز – مانند مرد – رسالت الهی – انسانی دارد و باید ضمن مشارکت و همیاری، زمینه حضور فعال خود را در همه عرصه ها فراهم آورد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز این رویکرد پذیرفته شده است.

از دیدگاه اسلام مردان و زنان علی رغم تفاوتهای طبیعی (جسمی و روحی) در بعد ارزشی یکسانند. در مسیر تکامل و عبادت هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. چنانچه در کریمه هایی چون، «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکمْ» و «کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهِینَهٌ» و «أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی» و «وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُومِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَ لا یظْلَمُونَ نَقِیراً» به آن تأکید شده است.

واگذاری مسؤولیتهای خطیری چون قضاوت و حکومت به مردان، هرگز به معنای کاستن کرامت زنان نیست؛ بلکه به خاطر رعایت تناسب طبیعی در بخش مسؤولیتهاست. از دیدگاه اسلام، فلسفه احکام و تکالیف مربوط به زنان نه از باب محدودیت و محرومیت است و نه از سر تبعیض و ناروایی؛ بلکه به معنای حمایت و صیانت از گوهر وجودی زن است. احکام و تکالیفی همانند حجاب، مهر، نفقه، حضانت، قیمومیت، ولایت، شهادت و… عطیه های آسمانی اند که بار تکالیف سنگین اجتماعی را از دوش زنان برداشته تا به وظیفه اساسی خود که همانا تربیت و اصلاح نسلهاست بپردازند؛ زیرا زن مبدأ همه سعادتها و مربی جامعه و مبدأ خیرات است.

در کریمه قرآنی آمده است:

«إِنَّمَا الْمُومِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتّی یسْتَأْذِنُوهُ»[۳]

یعنی: مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند بی اجازه او به جایی نمی روند.

در حقیقت، مؤمنان معتقد، مسائل اجتماعی را به خوبی درک نموده و در مواقع مقتضی به فرمان رسول و اولیاء الله بر حسب ضرورت در عرصه های مختلف جامعه حضور فعال دارند.

بعضی از اندیش ورزان اسلامی منظور از «امر جامع» را هر کار مهمی می دانند که اجتماع مردم در آن لازم است و همکاریشان ضرورت دارد؛ مانند تظاهرات در برابر طغیان و استکبار، حضور در انتخابات، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، تأیید رهبری و مسؤولان خدمتگزار نظام و…[۴]

در پرتو این نگرش، قرآن کریم صحنه های حضور فعال زنان در عرصه سیاسی – اجتماعی را بر می شمارد. آنجا که درباره بیعت زنان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، می فرماید:

«یا أَیهَا النَّبِی إِذا جاءَک الْمُومِناتُ یبایعْنَک عَلی أَنْ لا یشْرِکنَ بِاللّهِ شَیئاً… فَبایعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»[۵]

یعنی: ای پیامبر؛ چون زنان مؤمنه آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند که دیگر هرگز شرکی به خدا نیاورند… با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا طلب آمرزش کن. خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

در تاریخ اسلام، حساس ترین و تعیین کننده ترین صحنه سیاسی – یعنی بیعت – دو بار، یکی در حدیبیه و بار دیگر در فتح مکه انجام گرفت. در بیعت عقبه اُولی زنی به نام عفراء دختر عبیده بن ثعلبه و در عقبه ثانی زنانی به نامهای: نسیبه دختر حارث همدانی، خواهرش نسیبه دختر کعب از بنی خزرج، ام منیع و اسماء دختر عمرو بن عدی حضور داشتند.[۶]

در بیعت رضوان نیز نام سه نفر از زنان در منابع تاریخی ذکر شده است: ربیع بنت معوذ، بنت هاشم الضاریه و نسیبه دختر حارث[۷] و بالاخره پشتوانه خلافت حضرت امیر علیه السلام نیز بیعت مردم، از جمله زنان بود.[۸]

در روایتی از امام باقر علیه السلام هم نقل شده که در بین گروندگان به حضرت ولی عصر(عج) نیز پنجاه زن وجود دارد که بین رکن و مقام در مسجد الحرام، با آن حضرت بیعت می کنند.[۹]

در صدر اسلام دو بار نیز هجرت سرنوشت ساز اتفاق افتاد: یکی از مکه به حبشه و دیگری از مکه به مدینه که در هر دوی آنها زنان مشارکت داشته و قرآن نیز آن را تأیید نموده است:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکمُ الْمُومِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُومِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکفّارِ»[۱۰]

هجرت عملی سیاسی و مبارزه عملی با طاغوت برای برداشتن موانع رشد و تکامل بشر است. افزون بر این، عملکرد زنان الگوی صدر اسلام در مقاطع حساس مانند حضرت زهرا علیهاالسلام، حضرت زینب و ام سلمه و دیگران گواهی بر حضور فعال آنان در صحنه های سیاسی، اجتماعی و تأییدی از سوی اسلام مبنی بر جواز مشارکت آنان است.

«زنان پیشتاز در عرصه سیاست همانند سوده همدانی و زنان نام آور دیگر که در برابر کژاندیشی ها و ستمگریها آرام نگرفتند، از جلوه های درخشان تاریخ اسلام است.»[۱۱]

قرآن کریم، زنان مؤمن را همچون مردان، مکلف ساخته که در شرایطی که جامعه دچار آلودگیهای معنوی شدید شده است مهاجرت کرده و به سرزمینی که قانون خداوند اجرا می شود اقامت گزینند؛ مگر آنانی که از اجرای چنین حکمی معذورند.[۱۲]

در میان زنان مهاجر به مدینه، فاطمه بنت اسد وجود دارد و به فرموده امام صادق علیه السلام او اولین زنی بود که به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله پیاده از مکه به مدینه هجرت نمود.[۱۳] در این هجرت، زینب دختر پیامبر صلی الله علیه و آله[۱۴] و دختر دیگر آن حضرت (فاطمه زهرا علیهاالسلام) نیز از جمله مهاجران بودند.

اگر جهاد را از بارزترین جلوه های سیاست دینی به حساب آوریم، حضور زنان به منظور آبرسانی، پرستاری، تدارکات جنگ و انتقال اجساد حضور چشم گیری است[۱۵] و در مواردی نیز که امر دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله به میان می آمد از آن دریغ نمی کرده اند.[۱۶] حضور مؤثر فاطمه زهرا علیهاالسلام در شعب ابی طالب و مساعدتهای ایشان باعث شد که لقب «ام ابیها» بگیرند.[۱۷]

حضور ایشان در جنگ احد[۱۸]، خندق[۱۹] و فتح مکه[۲۰] و خطبه های آن حضرت پس از پیامبر صلی الله علیه و آلهو مناظره های وی با انصار مدینه همگی بیانگر نقش زن مسلمان در عرصه سیاست و اجتماع است.

نقشی که ام سلمه در دفاع از ولایت پس از رسول خدا ایفا کرد ستودنی است و همه در دفاع از خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد و در اعتراض به غصب فدک، کار ایشان را به جایی رساند که به قطع مقرری یک ساله از بیت المال منتهی شد[۲۱]. او امین اسرار رهبران سیاسی – الهی آن دوران بود.[۲۲]

تاریخ اسلام مملو از زنانی است که در راه اصلاح جامعه و نیل به اهداف نبوی و ولایی، شکنجه، رنجها و مشقتها و حتی شهادتها را به جان خریده و از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند؛ مانند شهادت سمیه، اول شهید اسلام که به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام مشمول آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ…» است.[۲۳]

در همین راستا شکنجه های ام شریک توسط مشرکان مکه[۲۴] و شهادت ام فروه به جرم دفاع از ولایت امام علی علیه السلام[۲۵] و… همه و همه گویای ایفای نقش زنان در عرصه اجتماع دینی است.

گذشته از شواهد تاریخی، ادله شرعی و خطابات قرآنی و روایی در خصوص تکالیف سیاسی مسلمانان اطلاق داشته و مخاطب آنها مسلمانانند؛ مانند آیات پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و نظایر آنها. ضمنا بسیاری از فعالیت های سیاسی زنان با تأیید و یا تقریر معصومین علیهم السلام همراه بوده است.

هر چند حضور در اجتماع برای زنان امری ارزنده و مفید است؛ اما نباید با تحکم و اجبار آنان را به صحنه اجتماع آورد و چنانچه زنی می پندارد که حضور در خانه و تربیت فرزند، تأثیر بیشتری دارد، باید در همان حیطه، مسؤولیت پذیر باشد و اگر زنی در خود توانایی و علاقه مندی در فعالیتهای تولید فرهنگی و سیاسی و… می بیند، باید زمینه های حضور او در هر دو عرصه فراهم آید.[۲۶]

زن از نظر اسلام و در سایه حکومت اسلامی می تواند در اجتماع حضور مؤثر داشته باشد و توانمندی خود را به اثبات برساند. «زن از دیدگاه اسلام از لحاظ انسانی و داشتن افکار و اندیشه های بشری با مرد برابر است و در این زمینه اسلام کسی را بر دیگری برتر نمی داند. اگر مرد می اندیشد، دانش می اندوزد، تعقل می کند، دارای حق انتخاب و اختیار است، زن نیز از تمام این ویژگیها بی کم و کاست برخوردار است. آنچه اسلام برای زن و مرد ارزش می داند و آن را معیار برتری قرار می دهد، همان تقواست.[۲۷]

حضرت امام رحمه الله درباره این حق مسلم زنان می فرماید:

«زن انسان است؛ آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است… مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن باید دارای حقوق مساوی با مرد باشد. اسلام بر تساوی زن و مرد تأکید کرده است و به هر دوی آنها حق تعیین سرنوشت را داده است؛ یعنی این که باید از همه آزادیها بهره مند باشند: آزادی انتخاب کردن، انتخاب شدن، آزادی آموزش خویشتن و کار کردن و مبادرت به هر نوع فعالیت اقتصادی.»[۲۸]

هم ایشان می فرمایند:

«باید همه زنها و همه مردها در مسائل اجتماعی و در مسائل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند؛ هم به مجلس ناظر باشند، هم به کارهای دولتی ناظر باشند، اظهار نظر بکنند.[۲۹]

ظهور اسلام و تعالیم سعادت بخش آن بدون شک مهمترین واقعه در طول حیات زن بوده و هست و در پرتو این دستورات بود که زن از بردگی و بندگی در تمام عرصه های فردی و اجتماعی رهایی یافت و هویت انسانی خود را بازیافت. اسلام از همان ابتدا این حق را غیر قابل تردید و مسلم دانسته و بر حضور سالم و سازنده آنان در اجتماع صحه گذاشته است.

اسلام مشارکت زنان در امور اجتماعی را تحت شرایط و ضوابطی می پذیرد و نگرش ویژه ای نسبت به حضور زن در جامعه دارد که با آنچه در غرب دنبال می شود و برای سایر ملل نیز تبلیغ می شود، تفاوت ماهوی دارد. مهمترین نکته ای که در این میان قابل طرح است این که اسلام مجاز نمی شمارد که به بهانه مشارکت اجتماعی، اساس خانواده متزلزل گردد؛ زیرا رسیدگی به امور همسر و تربیت فرزندان در اسلام از جایگاهی رفیع برخوردار است.

تذکر این نکته لازم است که تصور ناسازگاری میان اداره امور منزل با مشارکت اجتماعی، تصوری نابجاست؛ زیرا زن می تواند ضمن حفظ جایگاه خود به عنوان همسر، مادر و مربی فرزندان، به امور اجتماعی متناسب نیز بپردازد.

در عین حال باید رسیدگی به امور خانه را یکی از مصادیق بارز و مهم مشارکت اجتماعی دانست و میزان اهمیت همسرداری و فرزند پروری از نظر اسلام تا جایی است که باید آن را اولویت اول یک زن مسلمان به شمار آورد. اسلام حسن شوهرداری و اداره صحیح کانون خانواده را جهاد زنان قلمداد نموده و وعده پاداشهای بزرگ به آن داده است.

نکته دیگر در رابطه با نگرش اسلام نسبت به مشارکت اجتماعی زن این است که اسلام تنها به علّت انسان بودن و ارزشی که برای مقام انسانی زن قائل است او را مجاز به حضور در جامعه می داند و از او خواسته است مانند هر انسان دیگری در سرنوشت خویش دخالت کند؛ در حالی که اولین سابقه حضور زنان در جوامع غربی مربوط

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.