پاورپوینت کامل پژوهشی در باب معاد جسمانی ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پژوهشی در باب معاد جسمانی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پژوهشی در باب معاد جسمانی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پژوهشی در باب معاد جسمانی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

>

عباس نیکزاد[۱]

چکیده:

این پژوهش مختصر، پس از طرح مسأله معاد جسمانی که در معرض شبهات عقلی، علمی و دینی قرار گرفته است، نظر شیخ الرئیس را در این باب نقل و نقد کرده است. آنگاه، بعد از ردّ اجمالی سایر آرای موجود در این زمینه، با بیان اصول بنیادی حکمت صدرایی، حقیقت معاد جسمانی را آنگونه که مقصود کتاب و سنّت است، بررسی و به اثبات می رساند.

یکی از مباحث جنجال برانگیز دینی که همیشه مورد بحث و بررسی و دستخوش آرا و دیدگاههای مختلف بوده است بحث معاد جسمانی است. در دلالت قطعی نصوص دینی بر معاد جسمانی جای شک و تردید نیست؛ اما این آموزه دینی در طول تاریخ با چالشهای فراوان عقلی و علمی مواجه بوده است؛ چالشهایی مانند امتناع اعاده معدوم و امتناع رجوع روح به بدن پس از جدایی و همسانی آن با تناسخ و شبهه آکل و مأکول و تعدّد بدن دنیوی یک شخص در طول حیات با تبدّل سلولها و تردید در تعلّق روح به هر یک از آنها و ناکافی بودن سطح زمین برای حشر جسمانی همه انسانهای اولین و آخرین و…

معاد جسمانی تنها با چالشهای علمی و عقلی مواجه نیست؛ بلکه چالش های دینی را نیز در برابر خود دارد؛ مانند ناسازگاری آن با حشر انسانها بر اساس روایات به صورت اعمال و نیات خود (از قبیل حشر انسان به صورت خوک، گرگ، روباه، مورچه و… ) و دلالت پاره ای از روایات بر زیباروی و جوان بودن بهشتیان و یا زشت رویی جهنمیان و یا بدقواره و عجیب و غریب بودن برخی از اعضا و جوارح آنها و دلالت آیات و روایات بر وجود درک و شعور و نطق برای اعضا و جوارح انسان و نیز دلالت آیات و روایات بر شدّت غیرقابل تصور عذاب و آتش برای جهنمیان، به گونه ای که کوهها و آسمانها و زمین در برابر آن تحمل مقاومت ندارند و یا دلالت آیات و روایات بر وسعت فوق العاده جایگاه بهشتیان (جَنَّهٍ عَرْضُها کعَرْضِ السَّماءِ وَ الأَرْضِ[۲]) و یا وفور غیرعادی نعمتها برای آنها (انهار من… [۳]) و یا همسران متعدد و… که همه اینها با بدن دنیوی سنخیت و سازگاری ندارد.

روایات معراجیه نیز که دلالت بر این دارد که پیامبر اکرم(ص) در معراج با سرکشی به بهشت و جهنم، بهشتیان و جهنمیان را با قیافه های دنیوی آنها مشاهده کرده است، به ظاهر با معاد جسمانی همخوانی ندارند؛ زیرا معلوم است که معاد جسمانی به معنای ظاهری آن هنوز تحقق پیدا نکرده است.

به خاطر پاره ای از شبهات مذکور (مانند استحاله عود روح پس از مرگ به بدن) شیخ الرئیس ابن سینا در برخی از آثار خود، به گونه ای معاد جسمانی را انکار کرده و معاد را صرفاً روحانی دانسته است؛ با این توجیه که خطابات قرآنی و روایی با افرادی بوده است که با عالم روحانی چندان آشنایی نداشته اند و از همین رو، قرآن با زبانی ساده و قابل فهم، معقولات را برای آنان در قالب محسوسات توضیح داده است.

ابن سینا در این نظر، معاد را به معنای عود روح به سوی خداوند یا عالم مجردات می داند؛ نه عود روح به بدن. او لذتها و دردهای جسمانی قیامت را که در شریعت آمده است مجاز و استعاره می شمارد که شارع برای تشویق عموم مردم به کارهای نیک و ترساندن آنها از کردار زشت به این گونه مجازها متوسّل شده است.[۴]

اما در برخی دیگر از آثار خود این گونه قاطعانه و متهوّرانه سخن نگفته است؛ بلکه به صراحت اعلام کرده است که هر چند معاد روحانی و سعادت و شقاوت عقلی روحی با عقل و فلسفه قابل اثبات است، اما معاد جسمانی که شریعت بر آن دلالت دارد جز از طریق شرع و اخبار مخبر صادق قابل قبول نیست؛ مثلاً در الهیات نجات می گوید:

«ان المعاد منه مقبول من الشرع و لا سبیل الی اثباته الا من طریق الشریعه و تصدیق خبر النبوّه و هو الذی للبدن عند البعث، و خیرات البدن و شروره معلومه، لا یحتاج الی ان تعلم و قد بسطت الشریعه الحقّه التی اتانا بها نبینا حال السّعاده و الشقاوه التی بحسب البدن و منه ما هو مدرک بالعقل و القیاس البرهانی و قد صدّقته النبوه و هو السعاده و الشّقاوه الثابتتان بالمقاییس اللتان للأنفس و ان کانت الأوهام منّا تقصر عن تصورهما الآن»[۵]

جالب این که در برخی دیگر از آثار خود به گونه ای معاد جسمانی را توجیه کرده است؛ البته توجیهی که نه تنها دلیلی بر آن نیست؛ بلکه با نصوص دینی به هیچ وجه سازگاری ندارد. تصویری که از معاد جسمانی ارائه کرد این است که نفوس ناقص (نفوسی که به مرحله تجرّد عقلی نرسیده اند) پس از مرگ، به اجرام آسمانی تعلق می گیرند، بی آنکه نفس آنها محسوب شوند و تنها از آن جرم برای تخیلات خویش یاری می گیرند[۶] و احوال قبر و قیامت و لذّتها و عذابهایی را که در شریعت به صورتهای جسمانی نسبت داده شده، ادراک می کنند.[۷]

متکلّمین و برخی از فیلسوفان در پاسخ به شبهات پیشین، توجیهات و راه حلهایی ارائه داده اند که انصافاً خالی از اشکال نیست. صدر المتألهین در برخی از کتب خود بویژه در اسفار به نقل و نقد و بررسی این پاسخها می پردازد و ناتمام بودن آنها را توضیح می دهد. مهم ترین اشکال صدرا به راه حلهای آنها این است که لازمه این تصویر از معاد جسمانی، یکی تن دادن به نوعی از تناسخ است که از جهت عقل و نقل بطلانش روشن است و دیگری تصویری دنیاگونه از آخرت و انسان اخروی است؛ بنا نیست که خداوند دنیا را خراب کند و مجدّداً همان را بنا کند. عالم آخرت با عالم دنیا و بدن اخروی با بدن دنیوی تفاوت اساسی و جوهری دارد.

صدرا پس از نقل بیان مفصّل فخر رازی در تفسیر کبیر در تفسیر سوره واقعه در ترسیم معاد جسمانی می گوید: «این نهایت آن چیزی بود که فهم اهل کلام بدان رسیده و غایت آن چیزی است که قوّه نظر دانشمندان رسمی در اثبات نشئه آخرت و حشر اجسام و نشر ارواح و نفوس رسیده است و در آن با قطع نظر از مواضع منع و اِشکال و تحریف آیات قرآن… آنچه که تصویر کرده، ربطی به اثبات نشئه آخرت و بیان ایمان به روز قیامت ندارد؛ زیرا چیزی را که از تصویر کلام و تقریر مرامش اثبات می کند جز امکان این امر که پراکنده های اجزاء پخش شده در مکانهای مختلف و جهات متعدّد دنیا را جمع می آورد و بعضی را بر بعض دیگر در یک مکان چیده و بر آنها صورتی همانند صورت معدوم شده پیشین افاضه می کند و روح از عالم قدسی خود پس از روزگاران درازی که در آنجا بوده برای بار دیگر در کمال آرامش و آسایش به این جهان بازگشته و به این بدن متراکم تاریک و مظلم تعلق می گیرد، نیست.

«روز دیگر» از آن جهت روز قیامت نامیده شده است که در آن روز، روح از این بدن طبیعی برخاسته و در وجودش از او بی نیاز شده و قائم به ذات خود و به ذات آفریننده اش می باشد. چون بدن اخروی در آنجا قائم به روح است؛ در حالی که در این دنیا، روح قائم به بدن طبیعی می باشد. خلاصه آنکه: سخنش به سخنان منکران آخرت، شباهتش بیشتر است تا به سخن معتقدان به آن؛ زیرا بیشتر طبیعیان و دهریان، همین گونه می گویند؛ یعنی معتقدند: مواد عنصری به واسطه وزش بادها و فرود آمدن بارانها بر زمین و وقوع پرتوهای خورشید و ماه و غیر این دو بر آن،جمع می شوند و از آن مواد، انسان و حیوان و نبات حاصل می گردند؛ سپس مُرده و صورتشان باطل شده و آن اجزا برای بار دوم بر همین شکل و یا بر شکل دیگری شبیه بدان، جمع می آیند و از آنها امثال این موالید برای بار دیگر حاصل می آید یا با بقای نفوس و ارواح چنان که اهل تناسخ می گویند و یا با حدوث دسته ای از آنها و بطلان دسته پیشین. کاش می دانستم کیست که انکار می کند که از آب و خاک و مادّه، دفعات پی در پی، شبیه به صورت نخستین پدید آید تا اثبات مطلوب (قدرت الهی) در این امرباشد؟

… . ما بسیاری از منتسبان به علم و شریعت را مشاهده می کنیم که از اثبات عالم تجرّد، گرفته و در هم می شوند و دلهاشان از یاد عقل و نفس و روح و مدح آن و نکوهش اجساد و شهوات و خواسته های محسوس آنها و پوسیدن و نابودی آنها مشمئز و رمیده می شود و بیشتر آنان آخرت را مانند دنیا، و نعمتهای آن را مانند نعمتهای دنیا می پندارند؛ جز آنکه آنها فراوان تر و مداوم و باقی اند؛ از این رو، بدان جهان رغبت کرده، طاعات را برای آن انجام می دهند که شهوت شکم و زیرشکم را می طلبند…»[۸]

در جای دیگر، گلایه می کنند از علما و فقها که چگونه در تمام عمرشان به جستجو از حقیقت نفس نمی پردازند؛ در حالی که تمام روزگارشان را صرف فروع خلافی کرده اند که وقوعش اندک است. او پس از بیان اینکه اعتقاد به معاد به این شکل عامیانه (اعتقاد به معاد جسمانی محض و انکار روح مجرّد) برای جاهلان و عوام و پیشه وران و صنعت کاران و معامله گران و بازرگانان بسیار خوب است؛ چون آنان مکلّف به اعتقادات رسمی درباره آخرت می باشند تا برای آنها انگیزه عمل خیر و طاعات و ترک بدیها و گناهان ایجاد کند؛ می گوید:

«اما آنچه که محققان اسلامی و فضلای مسلمان بدان اعتقاد خود را زینت داده اند آن است که با این اجساد، جواهر دیگری هم هست که شریف تر و تابناک تر می باشد و آنها اجسام متراکم نمی باشند؛ بلکه ارواح لطیفی اند که از این بدنها در هنگام مرگ خارج می شوند. بنابراین، کار برانگیخته شدن و قیامت در نزد آنان جز به بازگردانیده شدن آن ارواح به این اجساد و یا اجسادی دیگر همانند آنها که قائم مقام آن اجساد باشند و محشور شوند و بدانچه از نیک و بد که انجام داده اند پاداش گیرند و یا کیفر ببینند قابل تصوّر نیست. این رأی خوب تر و به حقیقت نزدیک تر است؛ اما کسی که در معرفت و یقین به واسطه رسوخش در علم و شدّت ریاضت و تمرینش به حکمت، فوق این گروههاست، او در کار معاد چیزی را معتقد است که کنه آن را جز خداوند و راسخان در علم نمی دانند.»[۹]

صدرا در بحث معاد اصرار بر هماهنگی عقل و دین دارد و معتقد است که می توان هم به نصوص دینی که دلالت بر حشر انسان با روح و بدن دارد تن داد و هم به مبانی و اصول فلسفی و عقلی پای بند بود. به همین خاطر، بر فیلسوفانی که باب تأویل را در باب معاد گشودند و به چیزی بر خلاف نصوص دینی ملتزم گشته اند گلایه و اعتراض دارد و می گوید:

«برخی از فیلسوفان اسلامی باب تأویل را گشوده و آیاتی صریح در حشر اجسام را تأویل کرده و احکام اخروی مربوط به امور جسمانی را به امور روحانی برگشت داده اند و گفته اند: خطاب الهی برای عوام و فرومایگان عرب و عبرانیان است که از امور روحانی سر در نمی آورند؛ در حالی که زبان لبریز از مجازها و استعاره هاست.

شگفت از او که چگونه همانند تمام فلاسفه از وجود عالم جسمانی دیگر که در آن اجسام و اشکال اخروی وجود دارد غافل شده است؟! باز چگونه آیات قرآن را که نصّ صریح در احوال معاد جسمانی دارند حمل بر امور عقلی کرده است؟ با اینکه رسول را تصدیق می کند و بدآنچه در قرآن آمده ایمان دارد؛ در حالی که در قرآن مبالغه ها و تأکیدهایی وجود دارد درباره آنچه گفته ایم.

به نظر می رسد منشأ این امر آن است که از اثبات این مقصد با دلیل عقلی و نیز از تصوّر امکان آن به خاطر پیچیدگی، ناتوان مانده است؛ از این رو، به تأویل روی آورده است؛ چنان که برای دانشمندان دیگر اسلامی نیز در مورد بسیاری از آیات مربوط به مبدأ که ظهور در تشبیه و تجسیم دارند چنین چیزی رخ داده است…»[۱۰]

اجمال نظریه صدرا در باب معاد جسمانی و ثواب و عقابهای مادّی

ما به دلیل پیچیدگی و غموض مطلب و نیز طولانی بودن آن از پرداختن مفصّل به نظریه صدرا در باب معاد جسمانی – آن گونه که در برخی کتب او مانند اسفار و مبدأ و معاد و الشواهد الربوبیه آمده است – پرهیز می کنیم و به ذکر اجمالی آن بسنده می کنیم. صدرا برای تبیین و تحکیم نظریه خویش، اصول یازده گانه ای را در اسفار پی ریزی می کند و معتقد است که با عنایت به این اصول، به خوبی می توان حقیقت معاد جسمانی را آنگونه که مقصود کتاب و سنت است دریافت. اصول مزبور عبارتند از:

۱- اصالت وجود؛

۲- تشخص هر چیز به وجودش است، نه عوارض آن؛

۳- حقیقت واحده وجود دارای مراتب شدت و ضعف است.

۴- بر اساس حرکت جوهری، موجود، حرکت اشتدادی تکاملی می پذیرد و در یک موجود مراتب شدت وضعف راه پیدا می کند؛

۵- هویت و شیئیت هر چیز به صورت اوست، نه به مادّه او؛

۶- وجود و تشخص بدن به نفس ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.