پاورپوینت کامل انحطاط فرهنگی در آیینه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انحطاط فرهنگی در آیینه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انحطاط فرهنگی در آیینه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انحطاط فرهنگی در آیینه قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

محمدعلی قاسمی[۱]

چکیده:

باتوجه به جایگاه بلند قرآن و اهمیت فرهنگ در اسلام، شناسایی عوامل، مظاهر و بازدارنده های انحطاط فرهنگی، از منظر قرآن دارای اهمیت بسزایی است. حضور جدی قرآن و اجرای اهداف آن، در عصر حاضر جامعه های اسلامی را از تهاجم فرهنگی در امان می دارد.

پژوهش حاضر در راستای ریشه یابی انحطاط جوامع بشری و مصادیق آن و چگونی درمان چنین دردی از دیدگاه قرآن، تدوین شده است. بی شک تصویر جامعه هایی که در گذشته، مسیر انحطاط فرهنگی را پیموده اند و به سرانجام شوم آن دچار شده اند به منظور عبرت آموزی پیروان وحی الهی، صورت گرفته است.

این نوشتار با بررسی آیات، در چند مرحله تصویر جامعه انحطاط یافته، ریشه های انحطاط زندگی و مظاهر و بازدارنده های آن به این نتیجه نایل می شود که بهترین و زیباترین راه برای مقابله با تهاجم فرهنگی و جلوگیری از انحطاط فرهنگی جامعه، اجرای کامل و صحیح دستورهای قرآن در اجتماع بشری است.

مقدمه

خداوند متعال، رسولان خویش را در راستای ایجاد مکارم اخلاقی برای مردمان فرستاد: «انما بعث لأتمم مکارم الاخلاق.»[۲] یعنی: همانا من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدم.

از سوی دیگر، خاستگاه دستورهای مهم و اصیل الهی، در قرآن کریم (اگر چه به اجمال و اشاره) تبیین شده است. از این رو، بررسی و تحقیق در زمینه انحطاط فرهنگی از منظر قرآن، می تواند بشر را به هدف خلقت نزول قرآن و بعثت نزدیکتر نماید.

اگر با اندیشه تقریب مذاهب به مسائل فرهنگی بنگریم و راهی همه پسند برای ایجاد فرهنگ سالم بجوییم باز هم باید به تعمق در آیات الهی بپردازیم؛ زیرا همه مذاهب اسلامی با همه گوناگونی اعتقادی، قرآن را به عنوان نقطه اشترک پذیرفته اند. بنابراین، با پژوهش در فرهنگ قرآنی می توان به تبیین قابل اطمینانی برای همه مذاهب و اندیشه های دینی دست یافت.

این پژوهش بر آن است که با بررسی و تحقیق در جایگاه قرآن، انحطاط فرهنگی از دیدگاه قرآن و زمینه های آن به این پرسشها پاسخ دهد چگونه سنن الهی در مورد انحراف فرهنگی جامعه های پیشین، تحقق یافته است؟ و از چه رو، جامعه ای مورد لطف و تأیید آفریدگار مهربان قرار گرفته و سعادتمند می شود؟

و با چه ضوابط و قوانینی، امواج انحطاط فرهنگی، جامعه را در گرداب قهر خویش فرو می برد؟ و چه عواملی موجب می شود که مسلمانان پس از یک دوره عزت و رشد فرهنگی، به سیر قهقرایی گرفتار می آیند و جامعه را به سمت انحطاط فرهنگی و از بین رفتن ایده های اولیه خویش می کشانند؟

اگر نگاهی کوتاه به انحطاط فرهنگی و اخلاقی در جهان معاصر داشته باشیم ضرورت چنین پژوهشی در سایه وحی الهی ضرورتی انکار نشدنی می نماید. مرگ ارزشهای اخلاقی، سبب بحرانهای بزرگ معنوی شده است.

امروز انسان متمدن در دهشتناک ترین بن بست خود به سر می برد؛ زیرا روگردانی از ارزشهای اصیل انسانی و حاکمیت فرهنگ بی بند و باری و افسارگسیختگی در کشورهای پیشرفته، به طور فزاینده ای بر تیرگی دلها می افزاید و نور معنویت را که سبب آرامش است، بکلی از بین می برد و اصول و موازین حقیقتی را به قوانین کاری مجازی تبدیل می کند.

در چنین وضعیتی تنها راه باقی مانده برای نجات فرهنگی انسان معاصر، پناه بردن به دستورهای الهی و یگانه نسخه زندگی انسان یعنی قرآن است.

تعریف واژه فرهنگ و انحطاط

واژه فرهنگ[۳] مرکب است از «فر» که پیشوند است و «هنگ» از ریشه «ننگ» اوستایی به معنای کشیدن. فرهیختن و فرهنگ هر دو مطابق است با ریشه «ادوکاو ادور» در لاتین که به معنای کشیدن و نیز تعلیم و تربیت است و تعریف لغوی آن در فارسی عبارت است از: آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت و امور مربوط به مدارس و آموزشگاه ها.[۴] در اصطلاح جامعه شناسان معاصر، فرهنگ بر رسوم و معتقدات، علوم، هنرها و سازمانهای اجتماعی، دلالت می کند.[۵]

واژه انحطاط به معنای فروافتادن، پست شدن، به پستی گراییدن و به زیر آمدن است که در زمینه های متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد.[۶]

جایگاه قرآن و فرهنگ در اسلام

قرآن بزرگترین هدیه الهی است که خداوند با فرستادن آن توسط پیامبر(ص) بر بشریت منت نهاد؛ زیرا راهنمایی است که به بهترین راه سعادت، رهنمونش می سازد.[۷] هر آنچه بشر نیازمند است بیان کرده[۸] و نوری است که هیچ گاه خاموش نمی شود، چراغی است که شعله آن نمی میرد، دریایی است که به اعماق آن نتوان رسید،[۹] چشمه جوشان علم و معرفت است برای کسی که آن را بفهمد و درک کند،[۱۰] ظرایف و عجایبش پایان ندارد[۱۱] و اندیشمندان از آن سیر نمی شوند.[۱۲]

در بیانهای دیگری، قرآن مایه بی نیازی است[۱۳] و هر کس دانش اولین و آخرین را می جوید باید به قرآن مراجعه کند.[۱۴] حضرت علی علیه السلام، امیر و مولای سخن، درباره قرآن چنین می فرماید:

«جعله ریا لعطش العلماء، ربیعا لقلوب الفقهاء و محاجّ لطریق الصلحاء و دواء لیس بعده دواءٌ و نورا لیس معه ظلمه.»[۱۵]

یعنی: خداوند قرآن را مایه سیرابی عالمان، بهار قلبهای فقیهان، راهی روشن برای سلوک صالحان، دارویی که پس از آن دوایی نیست و نوری که با ظلمت همراه نیست، قرار داده است.

رسول گرامی اسلام نیز فرمودند:

«علیکم بالقرآن، فاتخذوه اماما و قاعدا»[۱۶]

یعنی: بر شما باد توجه به قرآن! آن را امام پیشوای خویش قرار دهید.

سخنان بسیار دیگری نیز از پیشوایان معصوم علیهم السلام در زمینه های متفاوت قرآن، نقل شده است که در این مختصر نمی گنجد.

از سوی دیگر، فرهنگ اسلامی بر اصولی جاوید و منابع غنی و محکمی، بنیان نهاده شده است؛ به گونه ای که فرسوده نمی شود و اسباب رشد انسان را فراهم می آورد. اسلام برای نوسازی جامعه انسانی، دور نگهداشتن انسان از انحرافها و خرافه ها و هر گونه پلیدی آمده است و بشر را به سوی آداب و رسوم در سایه اعتقادات و اخلاق ارزشی فرا می خواند.

به طور کلی، فرهنگ اسلامی گویای این است که برای خود بودن و برای خود زیستن و در خدمت موجودی ناقص قرار گرفتن، پوچ و بیهوده است، اما برای خدا زیستن و به دیگران اندیشیدن، انسان را به ارزش حقیقی خود می رساند. از نظر اسلام، تقوا و پرهیزکاری در همه زمینه های فردی و اجتماعی، میزان فضیلت و برتری است: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکمْ»[۱۷]

با توجه به آنچه گذشت و تلفیق جایگاه قرآن و اهمیت بسزای فرهنگ، چنانچه دستورات قرآن در جامعه اسلامی، در جایگاه خویش قرار گیرد و مبنای تفکر، اندیشه سیاسی، اخلاق، روابط اجتماعی و فرهنگ سازی واقع شود، مسلمانان به اوج عزت و سربلندی و غنای فرهنگی می رسند و سدی محکم در مقابل تهاجم و انحطاط فرهنگی بیگانگان خواهند بود و همه کمبودهای فرهنگی را بر طرف می کنند و عمیقترین اصلاحات فرهنگی را تحقق می دهند.

بنابراین، اگر چه قرآن کاملترین مجموعه معارف بشری و علوم اسلامی است و در همه زمینه های تاریخ، حقوق، سیاست، اخلاق، تربیت، اعتقادات، جامعه شناسی و…بهترین دستورها را ارائه می کند ولی هدف اصلی اش گسترش فرهنگ انسانیت است.

قرآن و تصویری از انحطاط فرهنگی

با بررسی آیات، روایات و تاریخ به این نتیجه می رسیم که عصر جاهلی عرب، یا برخی از جوامع پیشین بارزترین جامعه ای بودند که انحطاط فرهنگی آنرا فراگرفته بود. عمیقترین و گویاترین بیان از آن روزگار در کلام خداوند متعال آمده است. حضرت حق (جل و علی) مردمان عصر جاهلیت را بر لبه پرتگاه حفره ای از آتش می داند که اسلام، آنان را از آن پرتگاه نجات بخشید:

«وَ کنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْها.. .»[۱۸]

یعنی: و شما (اعراب جاهلی) بر لبه پرتگاهی از آتش بودید پس ما شما را از آن برگرفتیم.

کلام وحی با چنین جمله ای، تصویری کلی از همه زشتیها و پلیدیهای آن دوران تاریک ارائه می دهد که شرح و تفصیل آن در سخن پیشوایان و مفسران حقیقی قرآن آمده است:

«ان الله بعث محمدا صلی الله علیه و آله نذیرا للعالمین و أمینا علی التنزیل. انتم معشر العرب علی شرّ دین و فی شرّ دار، منیحون بین حجاره خشن و حیات صمّ، تشربون الکدر و تأکلون الجشب و تسفکون دماءکم و تقطعون ارحامکم، الأصنام فیکم منصوبه و الآثام بکم معصوبه.»[۱۹]

یعنی: خداوند متعال محمد صلی الله علیه و آله را تبلیغ کننده بر عالمیان و امین برای فرستادن قرآن و رسالت مبعوث نمود؛ در آن حالی که شما ای گروه عرب دارای بدترین دین بودید و در بدترین جامعه زندگی می کردید؛ در میان سنگهای سخت و مارهای ناشنوا سکونت داشتید، آبهای تیره می آشامیدید و غذای نامطبوع می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید و با خویشاوندان خود قطع رابطه می کردید، بتها در میان شما نصب شده و پیوند محکمی با گناهان داشتید.

همان گونه که مشاهده می شود، حضرت علی علیه السلام برای به تصویر کشیدن انحطاط فرهنگی جامعه جاهلیت، به مهمترین زمینه های فرهنگی آنان اشاره می فرماید. محورهای اصلی فرهنگ و رسوم انحرافی آنان را در بستر زندگی در میان سنگهای سخت و خوردن غذاهای نامطبوع، با خون ریزی و فساد و کجروی های فراوان، یادآور می شود.

برای روشن شدن انحطاط فرهنگی یک جامعه و عادت زشت مردمان آن، به برخی از ویژگیهای مردم عصر جاهلی بر اساس آیات الهی اشاره می کنیم:

افتخار به حسب و نسب و امور بیهوده

در جامعه جاهلی، بر اساس اندیشه های خرافی، ارزشها تبدیل و دگرگون شده بود. آنان به چیزهایی افتخار می کردند که ارزش و قیمت حقیقی نداشت؛ زیرا هر گروهی بر آن بود تا حسب و نسب قبیله خود را به رخ دیگر قبایل بکشد و بدین وسیله بر آنها فخر بفروشد. آنان تا آنجا پیش رفتند که دو قبیله، در شمارش افراد قبیله خود به رقابت برخاستند و تا آنجا پیش رفتند که به شمارش قبر مردگان خود پرداختند.[۲۰] این فرهنگ زشت در دو آیه قرآن منعکس شده است:

«أَلْهاکمُ التَّکاثُرُ حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»[۲۱]

یعنی: خوی فزون طلبی شما به آن جا کشید که (برای شمارش مردگان) به شمردن قبور پرداختید.

وقتی مردمان یک جامعه به رشد فکری و فرهنگی دست می یابند، افتخارات آنان جلوه های الهی و انسانی پیدا می کند و آنگاه که در زمینه فکر و اندیشه و ایمان به پستی گرایش می یابند، به چیزهایی افتخار می کنند که هیچ ارزش حقیقی و عقلانی ندارد و همانند مردم جاهلیت به اموری بر دیگران فخر می فروشند که نشانه پشتوانه فکری بسیار پست و زشت است.

فرهنگ زنده به گور کردن دختران

یکی از نشانه های انحطاط فرهنگ در جامعه، برتری جویی پاره ای از افراد آن بر گروه و یا جنس دیگر است. در جامعه جاهلی، مردان به گونه ای خویش را از زنان برتر می شمردند که جنس زن را نشانه سرافکندگی و شرمساری به حساب می آوردند. خداوند درباره دیدگاه آنان چنین می فرماید:

«إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کظِیمٌ»[۲۲]

یعنی: زمانی که به یکی از آنان خبر تولد دختری داده می شد، از فرط خشم، چهره اش سیاه و تیره می گشت.

و درباره زنده به گور کردن دختران می فرماید:

«بِأَی ذَنْبٍ قُتِلَتْ»[۲۳]یعنی: به کدامین گناه کشته شد.

و در آیه ای دیگر این عمل زشت ایشان را سفیهانه و بر گرفته از جهل معرفی می کند:

«قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیرِ عِلْمٍ»[۲۴]

یعنی: به حقیقت آنان که فرزندانشان را سفیهانه و بدون آگاهی کشتند، زیان کردند.

ظلم و انحطاط فرهنگی جوامع

ظلم و ستم به همه گونه های یاد شده، تجاوز به حق حاکمیت الهی است که انسان را از معنویت و به کارگیری مسائل الهی – انسانی دور می گرداند و او را در فرومایگی اندیشه و رفتار شخصی و اجتماعی پیش می برد و به انواع گوناگون فسق و فجور که نمایه های اصلی انحطاط فرهنگی به حساب می آیند، وامی دارد.

افزون بر این، ستمگران با زور و انواع حیله ها، به حقوق دیگران تجاوز می کنند تا ثروتهای زمین را به ملکیت انحصاری خود در آورند و هدف اصلی شان این است که مردم را در چارچوب شرایطی که خود می خواهند به استثمار فرهنگی و مالی بکشانند.[۲۵]

اسارت طبقه محروم در چنگال قدرتمندان ستمگر، آنان را از تکامل فکری و معنوی و تعالی فرهنگی جامعه باز می دارد. اندیشه حفظ حیات و دور کردن خطر مرگ از گرسنگی، بیکاری و بیماری و مدام در پی تأمین روزی خویش دویدن، نه تنها فرصتی برای تفکر درباره مسائل دیگر زندگی و جستجوی حقایق باقی نمی گذارد بلکه عمده مسائل فرهنگی را تحت الشعاع قرار می دهد و افراد اجتماع را نسبت به ارزشهای فرهنگی اجتماع اسلامی و انسانی خویش بی تفاوت می سازد.

اگر گونه هایی از ظلم و ستم یاد شده، به صورت غیر مستقیم سبب انحطاط فرهنگی جوامع می شود، بی شک رواج فسق و فساد و شکستن موازین شرعی و اخلاقی، به اختلال در روابط اجتماعی و پدیده های حیاتی جامعه و طبیعت می انجامد و به صورت مستقیم فرهنگ جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد.[۲۶]

بنابراین، باید توجه داشت که زنجیره یاد شده در تجازو از حدود سه گانه (ظلم میان انسان و خدا، انسان و مردم، انسان و خویشتن) یکی از ریشه های ایجاد انحطاط فرهنگی در جوامع به شمار می آید. از این رو، همان گونه که اگر یک جامعه با حق و عدالت تدبیر شود و به سوی آن حرکت نماید، به ترقی و سعادت و تداوم ارزشها می رسد، اگر در مسیر باطل و ستم قدم بردارد، به ذلت و پستی فرهنگ نزدیک می شود.

حاکمان ظالم و فاسد زمینه ای برای انحطاط فرهنگی

یکی از مهمترین عوامل گسترش منکرات و فساد و انحلال هویت فرهنگی در جامعه، حاکم فاسق و ظالم است که به گونه ای سرمنشأ همه زشتیها و در رأس هرم انحطاط فرهنگی به حساب می آید:

«وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ»[۲۷]

یعنی: و از پی خواهش های آن قومی که خود گمراه شدند و بسیاری رانیز گمراه کردند و از راه راست دور افتادند، نروید.

در هر جامعه ای که مشکل حکومت و سلطنت کافر و ظالم وجود دارد، منکر اساسی، وجود آن حاکم است که سر چشمه همه زشتیها است و قبل از هر منکر جزئی باید چنین منکری را زمینه و ریشه انحطاط فرهنگی جامعه دانست. در غیر این صورت، تلاش صالحان در مواجهه با زشتیها به هدر خواهد رفت و با ابزارهای تبلیغاتی خوبیها، زشت تلقی می شوند و زشتیها، ارزش و حق، نمایان می گردد. قرآن این افراد را که در صدد گمراهی و جلوه دادن ضد ارزشها در نظر مردمان برمی آیند، ظالم و مورد لعن و نفرین خداوند در قیامت معرفی می کند.[۲۸]

حاکمان ظلم پیشه، خویش را معیار و ملاک تعیین ارزش و ضد ارزش می دانند و در عمل بادگرگونی ارزشها، در پی اهداف خود می روند.

خدافراموشی

«وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ»[۲۹]

یعنی: و شما مؤمنان مانند آنان نباشید که بکلی خدا را فراموش کردند و خدا خودشان را از یادشان برد؛ آنان به حقیقت، بدکاران عالمند.

بر اساس این آیه، پیامد فراموشی خود رحمانی و ملکوتی، فراموشی خداوند است. علامه طباطبایی در این باره می فرماید:

این آیه عکس نقیض حدیث معروف نبوی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من عرف نفسه عرف به» یعنی اگر انسان خود را نشناخت، مطمئنا خالق خود را هم نمی شناسد. پس اگر انسان در اثر نادانی، غفلت از حقیقت خویش و فراموشی خداوند سبحان، به خود فراموشی برسد، در واقع، از هسته مرکزی خویش که همان فطرت الهی، توحیدی و کمال طلب است فاصله می گیرد که نتیجه آن، مرگ ارزشهای فطری و گرایشهای عالی انسانی است.

این حقیقت در سخن نورانی امیر بیان، حضرت علی علیه السلام نیز به روشنی دیده می شود:

«من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاه و خبط فی الظلال…»

یعنی: کسی که خودش را نشناسد، از راه نجات دور می شود ودر گمراهی غوطه ور می گردد.[۳۰]

بنابراین، یکی از دلایل و ریشه های ایجاد همه بلایای فرهنگی و اجتماعی در نظام جامعه، مسأله خدافراموشی است. اگر آمار طلاق، دزدی و همه انحرافات اخلاقی و جنسی و…که نمونه های بارز انحطاط و ناهنجاریهای فرهنگی هستند، در جامعه ای بالا می رود به این دلیل است که رواج خدافراموشی در بین افراد آن جامعه است. بی توجهی به آخرت و یاد خداوند، مهمترین عامل ایجاد شرایط تاخت و تاز شیطان و شیطان نماهاست. همان طور که خداوند در قرآن می فرماید:

«وَ مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحْمنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ وَ إِنَّهُمْ لَیصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ»[۳۱]

یعنی: و هر کس از یاد خدا رخ بتابد شیطان را برانگیزیم تا یار و همنشین دائم وی باشد و آن شیاطین، همواره آن مردم را از یاد خدا غافل و از راه خدا بازدارند و به گمراهی افکنند.

اگر یک نگاه جامعه شناسانه و دقیق به معضلات اجتماعی و انحرافات اخلاقی داشته باشیم بسیاری از آنها ریشه در همین مسأله دارد؛ چرا که یکی از عوامل عمده و مهم بازدارنده انسان از گناه و فساد و فرومایگی اخلاقی، یاد خداست اگر یاد خدا نباشد، شیطان همنشین انسان می شود. بر اساس آیات دیگر قرآن، کار شیطان ایجاد گمراهی،[۳۲] غرور،[۳۳] عداوت و دشمنی،[۳۴] نزاع و درگیری،[۳۵] جدال و درگیری،[۳۶] زیبا جلوه دادن اعمال و رفتارهای زشت،[۳۷] امر به فحشا و زشتی[۳۸] و… است.

اگر عداوت و نزاع، درگیری و جدال در میان زن و شوهر وجود دارد، یا فحشا و منکر در جامعه ای رواج می یابد و اعمال زشت و ناپسند به عنوان هنجار و ارزش در جامعه نمود پیدا می کند و تبذیر و اسراف جایگزین صفت ارزشمند قناعت می شود، آیا نتیجه چیزی جز فراموشی یاد خدا و نزدیکی به شیطان است؟

دشمنان فرهنگ بشری، با ایجاد اشتغالات فکری و ذهنی کاذب و غیرواقعی، در فراموشی و کم رنگ شدن یاد خدا در جامعه سعی می کند؛ چرا که در این صورت، می توانند نقشه های شیطانی خود را به اجرا گذارند.

تقلید کور کورانه

در فرهنگ قرآن یکی از ریشه های انحطاط فرهنگی و نپذیرفتن راه درست، پایبندی متعصبانه به رسوم نادرست ابا و اجدادی و قبیله ای است. یکی از بزرگترین مشکلاتی که پیامبران الهی با آن مواجه بودند تعصبی بود که امتهای آنان به پدران و نیاکان خویش داشتند. قوم موسی،[۳۹] هود[۴۰] و محمد خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در مقابل رسولان خویش ایستادند و تأکید ورزیدند که از راه و رسم و فرهنگ پدرانشان عدول نخواهند کرد. آنان با تقلید و بدون تفکر، حاضر به جایگزینی فرهنگ اسلامی – قرآنی به جای فرهنگ باطل و زشت گذشتگان خود نشدند.[۴۱]

افزون بر این، عدم رشد فکری و فرهنگی توده مردم، آنان را به تقلیدهای کورکورانه و پیروی از حاکمان ستم پیشه، می کشاند. قرآن کریم، صفت ناپسند این گروه را در روز قیامت از زبان خودشان چنین بیان می کند:

«وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ»[۴۲]

یعنی: ایشان می گویند: خدایا! ما از بزرگان و پیشوایان خود پیروی کردیم و آنان ما را به راه ضلالت و گمراهی کشاندند.

تقلید از بیگانگان

زمینه و بستر دیگر انحطاط فرهنگی (که از موارد گذشته، مهمتر است) تقلید بدون استدلال مردمان یک جامعه از بیگانگان است:

«تَری کثِیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ»[۴۳]

یعنی: بسیاری از آنها را می بینی که کافران را دوست می دارند؛ چه بد اعمالی از پیش برای خود فرستادند که نتیجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب الهی جاودانه خواهند ماند.

روشن است که مراد آیه از دوستی اهل کتاب با کافران، صرف علاقه داشتن نیست بلکه دوستی آمیخته با انواع گناه و تشویق به اعمال و افکار نادرست است. قرآن با بیان سرانجام این دوستی، اهل کتاب و همه توحیدگرایان را از تقلید کورکورانه از بیگانگان باز می دارد. حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که چنین معنایی را تایید می کند:

«یتولون الملوک الجبارین و یزینون اهوائهم لیصبوا من دنیاهم.»[۴۴]

یعنی: این دسته کسانی بودند که جباران را دوست می داشتند و اعمال هوس آلود آنان را در نظرشان خوب جلوه می دادند تا به آنها نزدیک شوند و از دنیایشان بهره گیرند.

به فرموده حضرت امام خمینی قدس سره تقلید در پوشاک، خوراک، وسائل تجملی، آداب و رسوم شهوانی و… مسلمانان را در انحطاط فرهنگی و فساد پیش می برد و آنان را به ذلت و وابستگی در همه زمینه ها می کشاند.[۴۵] از این رو، قرآن این گونه شباهتها و تقلیدها را ممنوع می داند.

عیاشی و خوش گذرانی

یکی از مظاهر و نمودهای انحطاط فرهنگی در جامعه بشری، پرداختن به عیاشی و خوش گذرانی است. در حقیقت، خواسته نفسانی مبتنی بر لذتهای شهوانی، سبب شکستن حریمهای الهی و حتی انکار رسول می شود:

«وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیهٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ وَ قالُوا نَحْنُ أَکثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»[۴۶]

یعنی: ما هیچ رسولی را در سرزمینی نفرستادیم، جز آن که ثروتمندان عیاش آن دیار به رسولان ما گفتند: «ما به رسالت شما کافرین و هیچ ایمان و عقیده ای به شما نداریم.» و باز گفتند: «ما بیش از شما مال و فرزند داریم و در آخرت هرگز رنج و عذابی نخواهیم داشت.»

«مترف» کسی است که در خوشیهای زندگی غوطه ور است و هر چه می خواهد می کند و در استفاده از لذتهای دنیا و شهوات خود را آزاد می داند.[۴۷] به دیگر عبارت، مترفین به طبقه ای از بزرگان مرفه می گویند که مال و خدمتکار بسیار داشته و از نعمت راحتی و آقایی بهره مندند تا آن که نفسهایشان سست شده و در فسق و فجور، غوطه ور می شوند و به مقدسات و ارزشها، توهین و به آبرو و زشتیها تعرض می کنند. اگر کسی جلوی اینگونه افراد را نگیرد در زمین، فساد به راه می اندازند و زشتی را گسترش می دهند و… سرانجام جامعه را به نابودی فرهنگی می کشانند.

فرو رفتن در راحتیهای نفسانی و غوطه ور شدن در فساد ناشی از ثروت و قدرت، باعث طغیان و سوء استفاده از نعمتهای خداوند می شود و انسانهای ضعیف را به سرکشی در مقابل بندهای فطرتهای پاک و قوانین الهی وا می دارد. آنگاه که چنین مردمانی در انحطاط غیر قابل بازگشت فرو روند، سنت الهی جریان می یابد و عذاب بر آنان فرود می آید:

«کمْ أَهْلَکنا مِنْ قَرْیهٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها…»[۴۸]

یعنی: چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که به هوسرانی و خوش گذرانی پرداختند، هلاک کردیم.

ابن خلدون در مقدمه خود به زمینه سازی خوش گذرانی، برای تباهی فرهنگ اهل به توجه کرده و آن را سبب نابودی ارزشها می داند:

تجمل خواهی و ناپروردگی، برای مردم تباهی آور است؛ زیرا در نهاد آدمی، انواع بدیها و فرومایگیها و عادات زشت را پدید می آورد و صفات نیک را از میان می برد و انسان را به صفات متضاد آن متصف می کند. بنابراین، تجمل پرستی و پیامدهای آن نشانه بدبختی و انقراض است.[۴۹]

انحطاط فرهنگی پیامد صفات مترفین

تجمل گرایان و خوش گذرانان، دارای صفات و ویژگیهایی هستند که زمینه انحطاط فرهنگی جامعه و فرد را فراهم می آورد. تبلور چنین صفاتی در اجتماع و فراگیری آنها در عموم مردمان یک جامعه، سبب مهمی در انحطاط فرهنگی و اخلاقی به حساب می آید، بلکه فراتر از آن، در اندیشه قرآنی انحطاط فرهنگی چیزی جز تحقق این ویژگیها نیست.

اگر مظاهر و نمودهای انحطاط فرهنگی یک جامعه را نمایان شدن فسق، ظلم، بی اعتنایی به ارزشها، برتری طلبی، افتخار به صفات پوچ و…بدانیم، قرآن کریم همه این نمودها را بر مترفین منطبق می داند و به همین دلیل، سرانجام کارشان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.