پاورپوینت کامل جامعیت شخصیت امام خمینی رحمه الله ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جامعیت شخصیت امام خمینی رحمه الله ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعیت شخصیت امام خمینی رحمه الله ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعیت شخصیت امام خمینی رحمه الله ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

>

آیت الله محسن اراکی[۱]

چکیده:

در این مقاله، نویسنده محترم در آستانه فرا رسیدن رحلت جانگداز حضرت امام خمینی رضی الله عنه، در نگاهی کوتاه شخصیت ایشان را در ابعاد مختلف بویژه بعد فقهی، سیاسی و عرفانی مورد بررسی قرار داده است.

به اعتقاد نویسنده حضرت امام رضی الله عنه از جهت جامعیت و کمال، پس از انبیای الهی و ائمه معصومین، بی شک از شخصیتهای نادر بلکه بی نظیر بوده اند که مانند اجداد طاهرین خود، اوصاف و کمالات به ظاهر متضاد را در خود یکجا داشتند و نیز در رشته های گوناگون از جمله فقه و فلسفه، عرفان و سیاست، از بهترین های زمان خود بودند.

جامعیت، به معنای برخورداری شخصیت از کمالات و صفاتی است که در شرایط معمولی فراهم آمدن آنها در یک شخصیت واحد، دشوار و نادر است و از این رو، متضاد و غیر قابل اجتماع به نظر می رسند.

تضاد صفات کمالی به دوگونه است: تضاد کیفی و تضاد کمی.

مقصود از تضاد کیفی، تضاد ناشی از نوع صفات است. مثلا عبادت با شجاعت و یا سخاوت با حسابگری و حکمت در مصرف، به نظر غیر قابل جمع می رسد؛ دلیل آن کیفیت هر یک از این دو خصلت است؛ زیرا عبادت، آرامش را می طلبد و سخاوت، بخشندگی بدون قید را؛ در حالیکه شجاعت، جنبش و حرکت را و حکمت و حسابگری، قید و بند در مصرف را ایجاب می کند که به نظر نخستین اجتماع این دو حالت مختلف در ظرف واحد ناممکن جلوه می کند.

مقصود از تضاد کمی، تضادی است که از کثرت و فراوانی مقدار، با توجه به محدودیت گنجایش موصوف که ظرف نفس آدمی است ناشی می گردد. آدمی هرچه باشد ظرفیست که به زمان و مکان محدود است و محدودیتهای دیگری از نواحی و جهات گوناگون، بطور معمول آدمی را احاطه می کند. این محدودیتها خواه ناخواه گنجایش ظرفیت نفس بشر را محدود می کند: به همین جهت از امکان محدودی در رابطه با دستیابی به صفات کمالی و تواناییهای ارزشی مثبت، برخوردار است.

از سوی دیگر تضاد کیفی صفات کمالی نیز مراتبی دارد. تضاد در میان صفات کمالی گاهی در حدی از شدت است که اجتماع دو صفت را کاملا غیر ممکن می کند و گاهی نیز تضاد در حدی از شدت است که اجتماع دو صفت را علی رغم امکان آن، به حد بالایی از ندرت و کاستی می رساند؛ تا آنجا که امکان اجتماع آن دو صفت، منحصر به افراد معدودی می شود که گاهی از انگشتان یک دست نیز کمترند. گاهی تضاد میان دو صفت کمالی در این حد از شدت نیست؛ بطوری که افراد بیشتری امکان دستیابی به دو صفت را می یابند.

و از دیگر سوی، تضاد کیفی، گاهی نوعی است و گاهی صنفی.

تضاد نوعی آن است که هر یک از دو صفت در تمام حقیقت ذات خود، از یکدیگر جدا و بیگانه باشند؛ نظیر آن که یکی از دو وصف، مربوط به عالم ذهن و معنا باشد و وصف دیگر مربوط به عالم جسم و اعضا. مثلا دانشمندی و تحقیق، وصفی است ذهنی و روحانی، که معمولاً با فعالیت گسترده اجتماعی و سیاسی، قابل جمع نیست.

هر یک از این دو صفت با دیگری تمایز بنیادین دارد. دانشمندی، بیشتر وصف فکر و روان است در حالیکه فعالیت گسترده اجتماعی و سیاسی، بیشتر وصف تن و حالت اندام جسم است. اگرچه هر حالت و وصفی، ریشه در جان و روح آدمی دارد؛ ولی به هر حال هر یک از این دو وصف، از وصف دیگر جدا و متمایز است و صرف استعداد و نیرو در یکی از آنها، با صرف نیرو و استعداد در دیگری قابل جمع نیست.

تضاد صنفی، تضادی است که طرفین آن، از امکان نسبی اجتماع برخوردارند. اختلاف آن دو با یکدیگر، اختلاف جوهری نبوده؛ بلکه تفاوت آن دو در اوصاف و اعراض است. نظیر اختلاف دو دسته از معارف در دو رشته نزدیک به هم، نظیر: تاریخ و ادبیات که جایگاه حصول هر دو، نفس آدمیست و به دلیل آن که هر دو از رشته علوم نقلی هستند، تباعد زیادی با هم ندارند. تفاوت این دو حالت معرفتی، تفاوتی عرضی است نه جوهری.

یکی از برجسته ترین خصائص شخصیتهای معنوی، بالاخص انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام، اجتماع صفات متضاد در آنها و به تعبیری دیگر وحدت کثرتها یا جمعی شدن فردی است.

این که کثرتها بتوانند در عین کثرت واحد باشند و در نتیجه تضاد و تقابل صفات از میان برداشته شود، خصوصیت مردان خداست که در اثر فنای در اراده و خواست خدای متعال، شخصیت آنان وصل به نامتناهی محض شود. این عدم تناهی که در اثر فنای در اراده حق حاصل می شود، این امکان را فراهم می کند تا صفات متضاد در یک جا جمع شوند و شخصیتی واحد، مجمع صفات متضاد شود.

شخصیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سپس امیرالمومنین علیه السلام بارزترین نمونه این دسته از شخصیتهاست. کثرتها در شخصیت آنها وحدت یافته و صفات بظاهر متضاد، در وجود آنها یک جا جمع شده است. از یک سو علم بی انتها و از سوی دیگر فروتنی بی حد و خفض جناح؛ از یک طرف شجاعت بی نظیر و از طرف دیگر رقت قلب بی مانند و خاکساری؛ از یک سو فرمانده پیروز جنگ بودن و از سوی دیگر بیشترین عبادتها و رقیق ترین مناجاتها را با خدای متعال انجام دادن؛ از یک طرف گریه های سوزناک نیمه شب و از یک طرف صلابت در جنگ و فرماندهی؛ از یک طرف قدرت رهبری و مدیریت و از طرف دیگر زهد و قناعت پیشه کردن؛ از یک سو در اندیشه فقیران بودن، تا حدی که خود را همسان فقیرترین رعایای خویش قراردادن و از سوی دیگر در اندیشه آباد کردن بلاد خدا بودن و تلاش بی مانند در جهت تولید کشاورزی یا فعالیتهای دیگر اقتصادی داشتن، آنچنان که از امیرالمومنین علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام در تاریخ به ثبت رسیده است. نمونه های جامعیت شخصیت رسول اکرم و امامان معصوم علیهم السلام بیش از آنست که بتوان آنها را برشمرد.

همین جامعیت شخصیت است که در معیار عقل و میزان شرع به این بزرگ مردان صلاحیت و شایستگی رهبری انسانها را بخشیده است؛ زیرا حقیقت رهبری، تجلی کثرت جامعه در وحدت رهبر است. شخصیتی می تواند رهبر شایسته ای باشد که مظهر خوبیها و تواناییهای جامعه ای باشد که می خواهد آن را رهبری کند. رهبر لایق، جلوه گاه کمالات پراکنده افراد جامعه است.

افراد هر جامعه ای جلوه کثرت آن جامعه هستند و رهبر، جلوه وحدت آن. رهبر، مرکز اجتماع کثرتهاست و رهبر شایسته جلوه گاه خوبیها و کمالات و فضایل افراد جامعه است که در وجود یک شخصیت، که تجسم عالی آن فضیلتهاست ظهور و بروز پیدا می کند.

در عصر ما امام خمینی، مصداق بارز چنین شخصیتی بود و به همین دلیل، می توان ایشان را وارث بحق انبیا و امامان معصوم علیهم السلام برشمرد. در بعد علمی، مصداق بارز عالمی بودند که در همه رشته های علوم اسلامی سرآمد است.

در بسیاری از رشته های علوم اسلامی که علاوه بر تضاد کمی، از نظر کیفی نیز متضاد بودند در مرتبه ای از احاطه و تسلط قرار داشت که در عصر ما بی نظیر یا کم نظیر بود.

ایشان در عین آن که از برجسته ترین فقهای عصر ما بودند تا آنجا که بسیاری از فقها او را برترین فقیه عصر می دانستند؛ در فلسفه نیز که معمولا، با فقاهت در حد بالا به ندرت قابل جمع است، احاطه و تسلطی بی نظیر داشت بلکه تا پیش از به راه افتادن حلقه درس فلسفی علامه طباطبایی در قم یعنی: دهه های اول و دوم قرن حاضر هجری شمسی، عالیترین حوزه های درس فلسفی در قم، حوزه درس امام خمینی بوده است.

حوزه درس فلسفه علامه طباطبایی عمدتا پس از دهه سوم، در حوزه علمیه قم شکوفا شد و از آن زمان به بعد امام خمینی بیشتر به حوزه درس فقهی پرداخت و به تدریج حوزه درس فقهی امام خمینی، به برجسته ترین حوزه درس فقهی حوزه علمیه قم تبدیل شد. تا آنجا که در دهه سوم و چهارم هجری شمسی یعنی سالهای بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰، حوزه درس ف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.