پاورپوینت کامل سریان درک و شعور و عشق در همه موجودات ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سریان درک و شعور و عشق در همه موجودات ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سریان درک و شعور و عشق در همه موجودات ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سریان درک و شعور و عشق در همه موجودات ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
>
عباس نیکزاد[۱]
چکیده:
آنچه انسانها با حواس خود، احساس می کنند و با فهم خود در می یابند این است که جمادات، فاقد شعورند. آزمایشهای تجربی نیز ما را به همین نکته می رسانند. اما آفریدگار جمادات، در قرآن، جمادات را ستایشگر خویش خوانده است.
برای حل این مشکل، برخی دست به توجیه آیات مربوط زده اند. نویسنده این نوشتار، آیات را صریح در مطلب و توجیه ناشدنی می داند و با نقل استدلال ملاصدرا و تأیید آن، وجود شعور نسبی در موجودات مادّی را اثبات می کند.
یکی از آموزه هایی که در کتاب و سنت، فراوان، بر آن تأکید شده این است که همه موجودات عالم حتی جمادات برخوردار از درک و شعور و عشقند. آیات زیادی در قرآن کریم حکایت از آن دارند که همه آنچه که در آسمان و زمین است تسبیح گو و ثناگوی ذات حقّند و هیچ موجودی از پرستش گری و کرنش گری او غافل یا جاهل نیست. به پاره ای از این آیات اشاره می کنیم:
– «سَبَّحَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»[۲]
یعنی: هر آنچه که در زمین و آسمانهاست به تسبیح و تنزیه خدا می پردازند و او مقتدر و حکیم است.
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الأَْرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً»[۳]
یعنی: هفت آسمان و زمین و هر آن کس که در آنهاست همه به تسبیح او مشغولند و هیچ موجودی نیست مگر این که به تسبیح و ستایش او می پردازد ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید؛ همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است.
این آیه با تأکید بیان می دارد که همه موجودات این جهان، هم تسبیح ذات حق دارند و هم تحمید اما از درک و فهم آن از توانایی بشر خارج است. همان گونه که برخی از مفسرین[۴] گفته اند این آیه بیانگر آن است مقصود از تسبیح و تحمید، دلالت تکوینی موجودات بر کمالات ذات حق نیست؛ زیرا این امر برای انسان قابل درک و فهم است.
«فَقالَ لَها وَ لِلأَْرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کرْهاً قالَتا أَتَینا طائِعِینَ»[۵]
یعنی: پس خداوند به آسمان و زمین فرمود که به سوی خدا (و اطاعت او) به شوق و رغبت یا به جبر و کراهت بشتابید. آنها عرضه داشتند ما با شوق و رغبت به سوی تو (و اطاعت فرمان تو) می شتابیم.
این آیه دلالت بر این دارد که خداوند آسمان و زمین را مورد خطاب قرار داد و از آنها طلب خاصّی نموده و آنها نیز فرمان خدا را شنیدند و اعلام انقیاد و اطاعت نمودند.
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ وَ الطَّیرُ صَافّاتٍ کلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِما یفْعَلُونَ»[۶]
یعنی: آیا ندیدی که هر کس که در آسمانها و زمین است و نیز پرندگان، به تسبیح و تنزیه خداوند مشغولند؟ همه آنها نماز (عبادت) و تسبیح خود را می دانند و خداوند به هر چه انجام دهند آگاه است.
این آیه تسبیح گویی ذات حق را به همه کسانی که در آسمان و زمینند و نیز پرندگان نسبت می دهد و در ادامه می فرماید که هر یک از آنان به نماز و تسبیح خود، آگاه و عارفند.
«وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یسَبِّحْنَ وَ الطَّیرَ وَ کنّا فاعِلِینَ»[۷]
یعنی: و با داود کوه ها و پرندگان را به تسخیر درآوردیم که تسبیح خدا می گویند و ما انجام دهنده [حقیقی] هستیم.
این آیه دلالت بر این دارد که کوه ها و پرندگان با داود در تسبیح گویی ذات حق هم زبان می شدند.
«وَ إِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیهِ اللّهِ»[۸]
یعنی: همانا برخی از سنگها از ترس خدا فرو افتند. با توجه به این که ضمیر «منها» به حجاره برمی گردد این آیه دلالت دارد که سنگها نیز دارای خشیت الهی اند.
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیهِ اللّهِ»[۹]
یعنی: اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم می دیدی که از ترس و خشیت خدا متلاشی می شد. این آیه نیز از خشیت الهی و خشوع و تأثیرپذیری کوه در برابر کلام الهی حکایت دارد.
آیات متعددی در قرآن مجید دلالت بر این دارد که نه تنها اعضا و جوارح انسان بلکه همه موجودات این جهان، در روز قیامت به سخن می آیند و بر اعمال انسان و نیز مسائل دیگر گواهی می دهند و معلوم است که «اداء» شهادت در آخرت، منوط به «تحمّل» شهادت در دنیاست و این هم بدون درک و آگاهی امکان ندارد.[۱۰]
در سوره نمل نیز از درک و شعور و احساس و نیز سخن گفتن و استدلال کردن و پیام رسانی مورچه و هدهد سخن رفته است.[۱۱]
روایات متعددی در کتب روایی شیعه و سنّی، بر عمومیت درک و شعور و پرستش و تسبیح در همه موجودات وجود دارد که مرحوم علامه طباطبایی تعدادی از آنها را در جلد ۱۳ المیزان آورده و در آخر فرموده است:
«و الروایات فی تسبیح الأشیاء علی اختلاف انواعها کثیره جدّاً»[۱۲]
یعنی: روایات در مورد تسبیح اشیا (که انواع مختلف دارد) بسیار است همچنین می فرماید:
«و قد استفاضت الروایات من طرق الشیعه و اهل السنه ان للأشیاء تسبیحاً و منها روایات تسبیح الحصی فی کف رسول اللّه.»[۱۳]
یعنی: روایات متعددی از راه شیعه و سنی وارد شده است که دلالت بر این دارد که اشیا دارای تسبیحند و یک دسته آنها، روایاتی است که بر تسبیح سنگ ریزه در دست پیامبر اکرم دلالت دارند.
دلالت و صراحت آیات و روایات بر درک و شعور و عشق الهی در همه موجودات انکارشدنی نیست. آنچه امر را مشکل می کند ناسازگاری این آموزه دینی با علم و عقل و واقعیات مشهود است؛ زیرا اثبات درک و شعور و عشق در جمادات و نباتات و حیوانات با هیچ قانون علمی و استدلال عقلی قابل اثبات نیست. فرق اصلی انسان و حیوان با جمادات و نباتات در این است که آنها فاقد شعور و عشق و اراده اند.
از این گذشته، در فلسفه اثبات شده است که درک و شعور بدون تجرّد از ماده ممکن نیست و این نکته را به شکل قاعده در آورده اند «کلّ عالِمٍ مجرّدٌ و کلّ مجرّدٍ عالِمٌ.» صدر المتألهین در جلد سوم اسفار ادلّه ای برای اثبات تجرّد علم و عالم آورده است.[۱۴]
در حلّ این تعارض و تناقض چه باید گفت؟ آیا باید عقل را مقدم بداریم و از مضمون کتاب و سنت دست برداریم و یا به عکس، به دلیل تقید به کتاب و سنت، از حکم عقل صرف نظر کنیم؟
جوابی که برخی به این شبهه داده اند آن است که تعارض در صورتی است که مقصود از تسبیح و تحمید در آیات و روایات، تسبیح و تحمید شعوری و آگاهانه و به «زبان قال» باشد اما چنین نیست بلکه مقصود تسبیح و تحمید تکوینی و به «زبان حال» است؛ یعنی نظام شگفت انگیزی که در آفرینش پدیده ها به کار رفته است با زبان حال، بیانگر وجود خدا و علم و قدرت و عظمت و حکمت اوست؛ چنان که هماهنگی و انسجام و وحدتی که در جهان هستی حاکم است بر وحدت خدای هستی حکایت دارد.
باید گفت که هر چند اصل این نکته که جهان با شگفتیها و ویژگیهای خود، به زبان تکوین و حال، نشان از خدا و صفات او دارد درست و مورد قبول است، اما این که آیات یادشده دلالت بر چنین معنایی داشته باشند و یا این که منحصراً چنین معنایی داشته باشند محل تأمل و اشکال است؛ زیرا در آیات پیش گفته مفاهیمی آمده است که به روشنی دلالت بر وجود درک و شعور و تسبیح و تحمید و پرستش به زبان قال دارد؛ مانند خشیت خدا،خشوع، علم به عبادت و تسبیح و این که انسانها از تسبیح و تحمید موجودات آگاه نیستند. به علاوه، واژه تسبیح و تحمید و امثال آن، ظهور در تسبیح و تحمید آگاهانه دارد و حمل بر تسبیح و تحمید تکوینی غیرآگاهانه، حمل بر معنای مجازی است.
ملا صدرا در برخی از کتب خویش اثبات هماهنگی میان عقل و دین را در این زمینه از افتخارات خویش می داند و بر این امر اظهار شکر می کند.
پاسخی که صدرالمتألهین در کتب مختلف خویش به این مسأله می دهد آن است که همه موجودات هستی، به اندازه خود بهره ای از درک و شعور و عشق دارند و اطلاق تسبیح و تحمید و پرستش و نیایش در مورد آنها اطلاق حقیقی است نه مجازی.
استدلال ایشان این است که بر اساس اصالت وجود و وحدت حقیقت آن در تمام مراتب تشکیکی و با عنایت به این که وجود و کمال مساوق همند قهراً هر جا که حقیقت وجود در کار است،کمالات آن نیز در کار است. به تعبیر دیگر، صفات کمالیه مانند علم و قدرت و اراده و حیات، از اوصاف و شون حقیقت وجود است؛ زیرا هیچ کمالی از حقیقت وجود بیرون نیست. قهراً هر جا که این حقیقت خودنمایی می کند همه صفات آن نیز خودنمایی می کند. عبارت ایشان چنین است:
«و جعلنا من الماء کل شی ء حی و هل الماء الحقیقی الاّ رحمته الّتی وسعت کل شی ء و فیض جوده المّار علی کل موجود؟ و کما ان الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت و التشکیک بالکمال و النقص، فکذا صفاته الحقیقیه الّتی هی العلم و القدره و الاراده و الحیاه ساریه فی الکلّ سریان الوجود علی وجه یعلمه الراسخون. فجمیع الموجودات حتّی الجمادات حیه عالمه ناطقه بالتسبیح شاهده لوجود ربّها عارفه بخالقها و مبدعها.»[۱۵] یعنی: هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم؛ آیا آب حقیقی جز رحمت خداوند است که هر چیزی را در بر گرفته است؟ همان گونه که وجود، حقیقت یگانه ای است که در همه موجودات با اختلاف مراتب جاری است، به همین صورت، صفات حقیقی آن که همان علم و قدرت و اراده و حیات است در همه موجودات جاری است. بنابراین، همه موجودات حتی جمادات، زنده، دانا، تسبیح گوی خداوند و عارف و شاهد وجود پروردگار و خالق خود هستند.
می توان استدلال ملاصدرا را به این صورت تقریر کرد که خداوند که اعلا مراتب تشکیکی حقیقت واحده وجود است همه کمالات را به صورت مطلق و نامحدود در خویش دارد. با توجه به این که همه مراتب هستی وتمام موجودات این عالم، رقیقه و جلوه اویند، قهراً باید همه کمالات او را در مرتبه نازله داشته باشند؛ زیرا همه کمالات، از آنِ حقیقت وجود است. این حقیقت واحده هر چه کاملتر باشد شون و صفات او کاملتر است و هرچه ناقصتر و نازلتر باشد شون و صفات او نیز ناقتصر و نازلتر است.
مؤسس حکمت متعالیه در جای دیگر برای اثبات سریان عشق به خدا در همه موجودات می نویسد:
ما بارها بیان کردیم که حیات در تمام موجودات سریان دارد؛ زیرا وجود در همه آنها سریان دارد؛ چرا که گفتیم که وجود، یک حقیقت است و آن عین علم و قدرت و حیات است همان طور که هیچ موجودی مطلقاً بدون طبیعت وجود قابل تصور نیست، همین طور موجودی که دارای علم و فعل هم نباشد قابل تصور نیست.
و هر موجودی که می داند و کاری انجام می دهد (هرگونه که باشد) حیات دارد. بنابراین، در نزد عرفا، تمام موجودات زنده اند. ولی مردم از کلمه حیوان چیزی را می فهمند که دارای حس ظاهر و حرکت ارادی از نقطه ای به نقطه دیگرست.
وقتی ثابت شد که هر موجودی خواه بسیط یا مرکب، دارای حیات و شعور و ادراک است، پس ناگزیر دارای عشق و شوق هم هست و چون موجودات و درجات و مراتب آنها را مورد تأمل قرار دهیم می بینیم که در واقع، یا از هر جهت کاملند یا به گونه ای دارای نقصند.
آنها که کاملند، یا کمال آنها متعلّق به خود آنهاست و از جایی دریافت نکرده اند و یا از جای دیگری دریافت کرده اند؛ اولی همان واجب الوجود است و دومی موجودات عقلی. موجودات کامل به هر دو قسم آن، جدای از عشق نیستند و عشق عین ذات آنهاست. اما واجب تعالی تنها عاشق ذات خویش است و هم معشوق ذات خویش است و هم غیر ذات خویش (یعنی هم خودش، خودش را دوست دارد و هم دیگری او را دوست دارد.) و اما موجودات عقلی، عاشق اویند نه عاشق ذات خویش، مگر از آن جهت که آثار اویند. پس عشق ذاتشان به ذاتشان، در عشقشان به خدا، مستهلک و فانی است؛ همچنان که نور وجودشان مستهلک و مضمحّل در نور احدیت است. پس در حقیقت در آنجا، یک عشق متّصل است که دارای مراتب می باشد. بعضی از آن مراتب به بعض دیگر احاطه دارد: «و اللّه من ورائهم محیط»
نویسنده اسفار سپس بحث را به انواع مختلف موجودات مادی می کشاند و خلاصه بحث او برای اثبات عشق به خدا در همه آنها، این است که همه موجودات مادی بی استثنا مشتاق کمالند: هیولی که هیچ فعل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 